خبرگزاری فرانسه در گزارشی به قلم " کریل جولیان" می نویسد : «زنان ایرانی با وجود قانون حجاب در این کشور پول زیادی را صرف آراستن و آرایش صورت خود می کنند. به مرور زمان آرایش کردن برای زنان ایرانی همه گیر تر می شود و با وجودی که ساختار حکومت ایران جمهوری اسلامی است، اما زنان ایرانی در زمینه آرایش کردن حتی از بسیاری از کشورهای لیبرال غربی هم جلوترند».
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، همچنین بعد از برداشته شدن تحریم ها علیه ایران شبکه خبری "فرانس 24"در گزارشی با عنوان «درخشش لوازم آرایش ساخت فرانسه بر صورت زنان ایرانی» به بازار مصرف خوب لوازم آرایشی در ایران اشاره کرد. این شبکه گفت: با برداشته شدن تحریم ها غرب علیه ایران فرصت های بزرگی در بازار مصرف لوازم آرایشی در ایران به وجود می آید.
به گزارش "امبیاينيوز"، بر اساس آمار دريافتی، ايران با داشتن 67 درصد مصرفكننده لوازم آرايشی رتبه 6 جهانی و رتبه دوم خاورميانه را به نام خود ثبت کرده است.
با کنار هم قرار دادن آمار و ارقام مشاهده می کنیم که ایران جزو اولین های جهان در استفاده از لوازم آرایشی است.
شاید کمتر دختری را می بینیم که بدون آرایش در جامعه حاضر شود. بخش بزرگی از سرمایه و وقت دختران ایرانی صرف آرایش می شود. اما سوال اینجاست چرا دختران و بانوان ایرانی زیاد آرایش می کنند؟ آیا زیبایی هر کس در ظاهر اوست؟ چه میزان از لوازم آرایشی مورد مصرف در ایران استاندارد هستند؟ یا چرا با وجود قانون حجاب در ایران دختران و زنان ایرانی علاقه دارند زیبایی خود را بیشتر در مرض دید بگذارند؟
تهاجم غربی به چهره بانوی شرقی
در حال حاضر سن استفاده از لوازم آرایشی در کشور به سیزده سال رسیده است. آیا این مسئله یک آسیب است یا یک معضل که قابلیت تبدیل شدن به یک بحران دارد؟!
بانوی ایرانی امروز در جهان مدرنیته شدن چنان مورد تهاجم فرهنگی قرار گرفته که از کاشت ناخن تا آرایش ظاهر به دنبال اخرین مد و زیباترین آرایش است. شبکه های اجتماعی و ماهواره ای چنان تاثیری بر زندگی بانوان ایرانی گذاشته که نه تنها سن آرایش کردن کاهش یافته بلکه طریق آرایش کردن آنها شما را به یاد چهره های مطرح سینمای هالیوود می اندازد.
چادری که ارزش بود
چادر به عنوان یک ارزش برای دختران و بانوان ایران زمین مطرح بود اما امروز این امر کمرنگ شده و گاه شاهد هستیم که دختران و زنان بدون آرایش در جامعه پذیرفته نمی شوند. متاسفانه از طریق رسانه ها مخصوصا رسانه ملی کمتر به مسئله آرایش و آرایش غلیظ پرداخته می شود. این کم کاری رسانه ملی را ماهواره ها و شبکه های اجتماعی با تبلیغات لوازم آرایشی و معجزه حوری و فرشته شدن جبران می کنند. جنگی که از طربق تهاجم فرهنگی شروع شده و فرهنگ خواب رفته را راهی جزء بیدار شدن نیست.
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو!
آرایش می کنم تا دیده شوم! آرایش می کنم که کار پیدا کنم! آرایش می کنم که همسرم مرا طلاق ندهد! آرایش می کنم چون اعتماد به نفس می گیرم! و...
به نظر می رسد اینها از جمله دلایل پررنگی هستند که دختران و بانوان ایرانی در مقابل آرایش کردن خودشان بیان می کنند.
حس برتر بودن در زنان همیشه موج می زند. این برتری می تواند در درس باشد یا در شغل یا در چهره زیبا! در زیبایی واقعی باید به این باور رسید که زیبا هستی و نیاز به مکمل های زیبایی همچون لوازم آرایشی نداری! این باور از کجا می رسد؟ از خانواده یا جامعه؟! آرایش می کنم که همسرم مرا طلاق ندهد! آرایش می کنم که ازدواج کنم و کار مناسب پبدا کنم! اعتماد به نفسی که باید به باور تبدیل می شد ازبین رفته و زنان، خواه و ناخواه از ظاهر خودراضی نیستند و به ناچار برای اینکه هم در خانواده و هم اجتماع پذیرفته شود به سوی آرایش آن هم از نوع غلیظ گرایش پیدا می کند.
دراین میان نباید فراموش کرد که آرایش کردن یک اپیدمی همه گیر شده است. زمانی که نوجوانی هم سن وسال خود را با آرایش می بیند دوست ندارد از هم سن سالان خود به دور بماند؛ به بیانی خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت شو!
اعتماد به نفس دختران ایران را چه شده؟
تن آدمی شریف است به جان آدمیت/نه همین لباس زیباست نشان آدمیت....شعری که در جامعه کنونی درحد یک شعار باقی ماند است. زمانی که برگه نیازمندی روزنامه ها را ورق می زنیم در قسمت استخدام می خوانیم که به خانم منشی با ظاهری آراسته نیازمندیم. گویا«ظاه» گزینه اول پذیرش است.
دراین بین نباید فراموش کنیم تمامی دلایل ذکر شده برای آرایش کردن از زمانی آغاز شد که زن پا در جامعه می گذارد و اجتماعی می شود. از محیط دانشگاه گرفته تا محل کار همه و همه دست به دست هم می دهند تا زن دیروز که در پستو بود و همه فکر و ذهنش پیش همسر و فرزندانش بود امروز در کنار مردان دوش به دوش آنها در جامعه حضور یافته و این حضور نیازمند رضایت خود و دیگران است حال این رضایت درظاهر یا باطن باشد. آرایش همان فریادی است که زن امروز می زند.
زیبایی مضر
بنابر برآوردهای صورت گرفته 25 درصد تا 30 درصد مواد آرايشی در ايران تقلبی و غيراستاندارد است كه از طريق راه های غيررسمي و به صورت قاچاق وارد میشود. واقعیت چیزی جز دیده ها نیست. مترو بازارچه متحرکی است که امروز از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را در آن حراج می کنند و محال است روزانه در رفت و آمد به محل کارتان لوازم آرایشی مختلف با نصف قیمت یا شاید کمتر از نصف را در دست فروشندگان نبینید. متاسفانه مشتریان خوب این بساطهای قاچاق هم کم نیستند؛ از خط چشم تاریخ گذشته تا رژ لبهای سرب دار که به نام و برند های معروف فرانسه عرضه می شود.
در پایان چه بخواهیم چه نخواهیم زن و زیبایی او موضوعی است که نه تنها ایران بلکه جهان درگیر آن است. اما سوال اینجاست چرا باید زن را در ظاهر او خلاصه کرد و چرا زنان به گسترش این تفکر کمک می کنند؟
گزارش : محبوبه اشرفی پیمان