۱
دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۲ ساعت ۱۴:۱۵

اعتدال، حلقه مفقوده فرهنگ سياسي در ایران

دکتر عبدالله موحد زاده
اعتدال، حلقه مفقوده فرهنگ سياسي در ایران
انتخابات ۱۳۹۲ رياست جمهوري در ايران نشان داد كه اقبال عمومي به سمت گرايشات ميانه رو و معتدل است؛ همان تفكري كه ارسطو آن را «حد وسط» مي نامد.در روايات اسلامي هم آمده كه «خيرالامور اوسطها» يعني همان حد وسط و اعتدال است كه بهترين كارها را رقم مي زند.اينكه واقعا «اعتدال چيست» و«چه شاخص هايي دارد» بحثي مهم است كه در شرايط فعلي بايد به نوعي تئوريزه شود تا راهنماي عملي براي اهل نظر و اصحاب اجرا و مشاهده گران و ناظران باشد.
در ميان سياستمداران ايراني دو طيف به اصطلاح راست و چپ فعاليت مي كنند كه معمولا و در بيشتر موارد به همديگر حمله مي كنند.
در شرايطي كه در فرهنگ سياسي ايران، بايد سطح عميق يا عرصه هاي متنوع تفاوت هاي حزبي مورد مداقه و توجه قرار گيرد تا معلوم شود هر طرفي چه كار كرده يا قرار است چكار كند اين موضوع در لايه هاي عمدا پنهان قرار داده شده قرار دارد.
از ديگر ويژگي هاي فضاي غير اعتدالي، دشمن تراشي در داخل و خارج است.اين نكته كه ممكن است رقبا يا حتي مخالفاني وجود داشته باشد يك واقعيت انكار ناپذير است ولي اين به معناي دشمن قلمداد كردن آنها نيست خصوصا در جاهايي كه فضاهاي عمومي و اجتماعي به نوعي فضاي جامعه مدني و شهروندي باشد كه ديگر اين بحث ها عموما نبايد مطرح باشد. به يك معنا مثلا در عرصه داخل ميان هيچ كدام از شهروندان نبايد تمايز و تفاوتي باشد هر كس در برابر قانون بايد برابر باشد و همه بايد از امكانات حداقلي زندگي در جامعه ايراني برخوردار شوند.اينكه جواني در جامعه بيكار باشد يا اينكه نتواند نياز هاي اوليه خود را برطرف كند يا اينكه خانواده اش نتوانند از پس امورات حداقلي زندگي خود و خانواده شان بر نيايند به نظر شاخص جدي است بر اينكه
از ديگر ويژگي هاي فضاي غير اعتدالي، دشمن تراشي در داخل و خارج است.اين نكته كه ممكن است رقبا يا حتي مخالفاني وجود داشته باشد يك واقعيت انكار ناپذير است ولي اين به معناي دشمن قلمداد كردن آنها نيست
يك جاي كار مي لنگد. چرا كه در اين فضا بحث «داشتن يا نداشتن» نيست بلكه بحث «بودن يا نبودن» است. كسي ممكن است بخواهد زندگي تجملاتي داشته باشد و لاجرم هزينه هاي وقت و انرژي آن را بايد بپردازد ولي الان وضعيتي پيش آمده كه زندگي حداقلي براي برخي ها هم امكان پذير نيست. برخي سال ها به دنبال شغل مي گردند يا سال ها است كه مي خواهند ازدواج كنند و نمي توانند. اين بحث در كنار كارهايي كه به نهادهاي عمومي مثل شهرداري، قوه قضائيه يا نهادهاي دولت مربوط مي شود از مراجعات «لابد منه» يا الزامي گرفته تا طراحي هايي كه بايد صورت بگيرد اما نگرفته است آن را از پييچدگي بيشتري برخوردار مي كند و مموضع را به نوعي داراي اشكال و حتي بحراني جلوه گر مي كند.
در انتخابات يازدهم رياست جمهوري فردي برنده ميدان شد كه از اعتدال و ميانه روي حرف زد.شاخص اوليه آن را «رو ندادن به افراطيون» دو طيف راست و چپ تعبير كرد و اينكه مي خواهد از معتدلان اين دو حزب بهره بگيرد. پر واضح است كه در سمت منتخب فعلي، جناح اصلاح طلب با همه طيف هايش حضور دارد. اين در حالي است كه افراد زيادي مثل ناطق يا علي مطهري در سمت طرفداران منتخب مردم هستند كه در گذشته يا حتي امروز راستي تعبير مي شوند.سوالي كه بايد در اينجا مطرح كرد اين است كه شاخص هاي اعتدال و ميانه روي كه به حق از جانب مردم به عنوان يك نياز و يك گرايش جدي مطرح شده چيست تا البته دچار افراط و افراطي گري نشويم و واقعا جامعه ايران در مسير عقلانيت و پيشرفت مبتني بر تدبير پيش برود. يك اقدام بجا و شايسته اين است كه نگاهي به مشخصه هاي منفي موجود، با توجه به فضاي تا الان سپري شده در فرهنگ سياسي بپردازيم و از آنها دوري كنيم كه از جمله آنها موارد ذيل است:
در انتخابات يازدهم رياست جمهوري فردي برنده ميدان شد كه از اعتدال و ميانه روي حرف زد.شاخص اوليه آن را «رو ندادن به افراطيون» دو طيف راست و چپ تعبير كرد و اينكه مي خواهد از معتدلان اين دو حزب بهره بگيرد. پر واضح است كه در سمت منتخب فعلي، جناح اصلاح طلب با همه طيف هايش حضور دارد
(البته برخي از اين محورها ممكن است به صورت موردي در مورد برخي از فعالان سياسي صدق نكند)
- يكي، ديگري را با مفاهيمي چون «اقتدارگرا»، «خشونت طلب»، «انحصار گرا» و غيره خطاب مي كند و ديگري طرف مقابل را «ليبرال»، «طرفدار غرب»، «غرب زده»، «سازش كار» و غيره.
- بيشترين سعي و تلاش طرفين اين احزاب دوگانه ، مصروف حذف و طرد يكديگر مي شده است؛
- كار و پيشبرد بهتر آن بخاطر روحيه و ويژگي طردي و رد كردن از جانب طرف غالب يا طرف مغلوب در مرتبه هاي بعد قرار داشته است؛ اين در حالي است كه اگر كار و روش پيشبرد آن هدف نباشد هر گروهي به نفع خود امورات را تحليل مي كند و مطمئنا آنچه مغفول مي ماند مصالح و منافع مردم است كه مسلما در دعواهاي حزبي فدا خواهد شد.
- منافع گروه ، باند و حزب و حتي منافع فردي بجاي منافع مردم ترجيح داشته است؛
- بي توجهي به نقاط مثبت طرف مقابل و نديدن نقاط ضعف خود يك اصل بوده است؛
- فرهنگ عذرخواهي و پذيرش اشتباه وجود نداشته است؛
- همه كارها و اقدامات و نيروها سياسي تعبير مي شدند؛اين در حالي است كه برخي نيروها كارشناسي هستند يا برخي موقعيت ها كارشناسي و تخصصي هستند و نبايد سياسي يا به تعبير ديگر باندي و حزبي تعبير شوند.
- «عرصه نزاع» تعبير كردن فعاليت سياسي در فضاي اين احزاب در شرايطي كه مي توان مفهوم ديگري چون «رقابت» را بكار برد كه به همكاري در سطوحي منجر مي شود.
اما در معناي ايجابي يعني در جايي كه بايد كاري انجام شود حرف و بحث زياد است كه لازم است متفكران براي هر موضوع و حوزه اي دوباره تأمل نمايند. در اينجا به عنوان نمونه، مقدمه اي مطرح مي شود:يك معناي «اعتدال» ، بهره گيري از تمام ظرفيت هاي سياسي و اجتماعي براي
«اعتدال» نبايد به معناي «كوتاه آمدن»، «عقب نشيني» و «از دست دادن منافع» تعبير شود بلكه به معناي بهره گيري از بهترين روش براي پيشبرد امورات و تحقق منافع مطرح باشد
پيش برد امورات جامعه است.موضوعي كه با توجه به روندها و فعاليت هاي موجود در اغلب جاها به هدر رفت ظرفيت ها و كشاندن آنها به وادي هاي بيهوده يا پراكنده منجر شده است.
«اعتدال» نبايد به معناي «كوتاه آمدن»، «عقب نشيني» و «از دست دادن منافع» تعبير شود بلكه به معناي بهره گيري از بهترين روش براي پيشبرد امورات و تحقق منافع مطرح باشد.
جامعه ايران با توجه به تاريخ مفصل خود و همچنين فرصت انقلاب اسلامي از موقعيت منحصر بفردي برخوردار است تا تبلور درستي از ظرفيت هايش داشته باشد و اين به سياست و فرهنگ سياسي جامعه ايراني بر مي گردد.
سهم رئيس جمهور منتخب در ادامه پيگيري روند اعتدالي و ميانه روي جدي و مهم است. يعني مي تواند اين سياست به مصداق يك استراتژي در مدت رياست جمهوري سرلوحه اين دوره قرار گيرد و به نوعي مصداق آن يادآوري پادشاه صفوي باشد كه برنامه داشت به كشور عثماني حمله كند و لذا به يكي از نزديكان خود سپرد كه شب و روز، در خواب و بيدار در خلوت و در جلوت به او يادآوري كند كه «عثماني يادت نرود».اين نكته كه«اعتدال يادت نرود» مي تواند استراتژي رئيس جمهور منتخب باشد تا بواسطه اين حركت براي خود و جامعه ايراني باقيات و صالحات بجا بگذارد.
در عرصه فرهنگ سياسي، حزبي شكل بگيرد كه واقعا مبتني بر شاخص هاي «اعتدال» باشد.
سياستمداران و فعالان سياسي به اين نكته توجه كنند كه مردم به اعتدال گرايش دارند و اين اقبال عمومي آنها است و از افراط جلوگيري نمايند.
در عرصه دانشگاه و پژوهشگاه ها ديدگاه ها و نظراتي در مورد اعتدال ارائه شود. اين نكته مي تواند در راستاي بحث تئوري پردازي در اين زمينه باشد كه موضوعي هميشگي و تابع موضوع و مصداق در حال تحول است.
کد مطلب: 33802
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *