مردم این روزها در دریایی از تناقضها گرفتارند. موجهای سهمگین این دریا مدام بر افکار جامعه میکوبد و به آنان تلنگرهای اساسی میزند. مردم به هر سو مینگرند تناقض میبینند و قطعا این تناقضها مسئله ایجاد میکند و تلنبار این مسائل چالشزاست. هیچ بنی و بشری در این سرزمین نیست که مخالف پیشرفت کشور باشد؛ همه متفقالقول هستند که ایران ما با توجه به پتانسیلهای مختلف و متعددی که دارد شایسته و بایسته پیشرفت در هر زمینهای است.یعنی چه این پیشرفت در حوزه اقتصادی باشد و چه نظامی میتواند امید به آینده را افزایش دهد. لیکن مشکل اصلی این است که اخبار این پیشرفتها بعضا و یا شاید باید بهتر است بگویم در اغلب موارد با واقعیتهای ملموس همخوانی و هماهنگی ندارد. برای مثال وقتی مسئولی که در دولت دارای پست مهم و تاثیرگذاری است از پیشرفتهای اقتصادی میگوید و تاکید میکند که شرایط روبه بهبود است و یا بهبود یافته این موضوع با واقعیتهای ملموس اقتصادی و معیشتی کشور که به سادگی نیز قابل ارزیابی است همخوانی ندارد و همین موضوع مسئله بیاعتمادی را ایجاد میکند.
و یا در موضوع دیگر وقتی اعلام میشود ایران توانسته به فلان تجهیزات پیشرفته نظامی دست یابد هم حس امنیت ایجاد میشود و هم حس غرور ولی وقتی در داروخانه مردم لنگ یک آنتیبیوتیک ساده هستند نمیتوان انتظار داشت واکنش جامعه به اخبار چنین پیشرفتهایی طبیعی باشد.
مثال دیگر هم میتواند این باشد که دولت مدام بر تغییر ریل در سیاست خارجی تاکید کرده و مدعی است که در این مدل که اصرار بر نگاه به شرق و منطقه است به پیشرفتهای شگرفی رسیده اما در خبرهای رسمی اعلام میشود که همزمان با برگزاری جام جهانی در کشور همسایه یعنی قطر، مقامات این کشور هیچ توجهی به پتانسیلها و تواناییهای کشورما نداشته و در پاسخ به ابهامات ایرانیها قوانین فیفا را بهانه کردهاند. واقعا این چه مدل سیاست خارجی است که حتی نتوانسته در مواجهه با کشوری مثل قطر که رابطه حسنهای با تهران دارد سرمایهای و امکاناتی را به بهانه برگزاری جام جهانی جذب کند؟
از این دست مثالها و تناقضات الی ماشالله وجورد دارد. برخی از این تناقضها به قدری سهمگین و اساسی است که حتی میتواند آن افرادی را هم که چشم بسته حمایت میکنند را به منتقد نظام تبدیل کرده و یا حداقل دچار چالش فکری کند.
به نظرم راهحل دم دستی برای این موضوع در درجه نخست پایین آمدن مقامات از برجهایشان و زندگی و عبور و مرور در کف خیابان است. هرچند در ظاهر دولت خود را مردمی و میدانی میداند ولی در عمل و اظهارات ایشان چنین موضوعی وجود ندارد. رویکرد و گفتههای مسئولان کاملا ماورایی بوده و فاصله عمیقی با مطالبات و اعتقادات کف جامعه دارد. این موضوع خطرزاست و نیازمند توجه جدی.