ترس دولت ابراهیم رئیسی از فرجام برجام مشهود است. این دولت با نقد جدی دولت روحانی در زمینه مذاکرات هستهای و توافق با غرب بر سر کار آمده و حالا که زنگ انشاء به پایان رسیده مضطرب است. ابراهیم رئیسی و اطرافیاناش از یکسو میدانند برای ترمیم زخمهای اقتصادی و ادامه راه حتی با همین کیفیت نیازمند تحول در سیاست خارجی و باز شدن گرههای تحریم هستند.
آنان هر چقدر هم مدعی شوند که اثر تحریمها کاهش یافته اما مثل روز روشن است که فشار غرب بر تمام امور سایه انداخته است. یعنی شاید زمانی این فشارها صرفا متوجه مردم باشد که موضوع برای قدرتمندان محلی از اعراب ندارد لیکن زمانیکه فشارها بر امور حساس نیز سایه انداخته باشد باید به فکر چاره بود. رفت و آمدهای مکرر به غرب و از سرگیری چند باره مذاکرات همان فکر چارهای است که عرض کردم.
اما از سوی دیگر این دولت نگران واکنش طرفداران تندروی خود است. جملگی حامیان دولت سیزدهم از همان طیفی هستند که در فرودگاه مهرآباد بست نشته بودند تا وقتی ظریف به تهران رسید به سمت او گوجه گندیده پرتاب کنند. گناه وزیر خارجه حسن روحانی امضای توافقی به نام برجام بود. دلواپسان مدعی بودند دولت تدبیر و امید امتیازهای نقد را داده و امتیازهای نسیه گرفته. ضمن اینکه تهران در برابر آمریکا امتیاز بیشتری داده است و توافق به اصطلاح بالانس و یا به قول حسن روحانی برد- برد نیست. حالا همان عده به نظاره نشستهاند تا ببینند دولت رئیسی یعنی دولت محبوبشان در این فقره چه میکند. دلواپسان حتما و قطعا از زخم زبانهای احتمالی اصلاحطلبان بیمناک هستند و دلشان نمیخواهد وقتی توافق بر سر احیای برجام امضا شد کاشف به عمل بیاید مذاکرهکنندگان این دولت در مقایسه با دولت قبل، بر سر متن ضعیفتری به توافق رسیدهاند. از همینرو موضوع برای این جماعت به نوعی بازی مرگ و زندگی است. بازتاب و فشار همین حساسیت مستقیما گلوی دولت رئیس را خواهد فشرد. اگر آن روز برسد که ابراهیم رئیسی زیر توافق احیای برجام را امضا نماید و مشخص شود متن توافق همان متن توافق عباس عراقچی است و چه بسا پستتر و ضعیفتر دلواپسان فشار مضاعفی را بر روی دولت خواهند آورد و دقیقا رئیسی و اعوان و انصارش نمیخواهند طرفداران تندرو خود را از دست بدهند.
شاید گفته شود دلواپسان نباشند آیا برای دولت رئیسی گران تمام میشود؟آری. این مسئله برای این دولتگران است زیرا نگاهی به آرای رئیسی و ترکیب، میزان و کیفیت آن به خوبی چرایی این مهم را نشان میدهد. ابراهیم رئیسی نمیتواند از یکسو دل از طرفداران تندرو خود بکند و از طرف دیگر به احیای برجام نیاز دارد. عجب مخمصهای!