۰
يکشنبه ۲۰ شهريور ۱۴۰۱ ساعت ۲۲:۴۸

درسی از اقتصاد آلمان

منصور فرزامی
درسی از اقتصاد آلمان
دولت آلمان با طرح ۶۵ میلیارد یورویی به جبران افت خرید عمومی و هزینه‌های کسب‌وکارها در شرایط تورم فزاینده، موافقت کرد. در این سند که پس‌ از هفته‌ها بحث و گفت‌وگوی پرچالش میان سه حزب حاضر در دولت ائتلافی آلمان تهیه‌ شده، تاکید شده که کمک‌های سریع و متناسب به شهروندان و مشاغل به دلیل افزایش سریع قیمت انرژی،‌ضروری است بر پایه این سند، کمک‌ها شامل چک پرداختی به دانشجویان و بازنشستگان و هم‌چنین افزایش کمک‌هزینه مسکن است. (به نقل از ایرنا)
ناگفته نماند که اقتصاد آلمان به جهت سیاست‌های درست در روابط داخلی و بین‌المللی، یکی از بزرگ‌ترین اقتصادهای جهان (بعد از ایالات‌متّحده، چین و ژاپن) و برترین اقتصاد اروپاست و براساس آمار بانک جهانی در سال ۲۰۲۱ میلادی تولید ناخالص داخلی‌اش به ۳/۸۴ تریلیون دلار رسید و ...
و امّا در ایران، بر خلاف قانون (که باید افزایش حقوق متناسب با تورم باشد) به حقوق کارمندان- ورای برخی از دریافتی‌های بعضی قوا و نهادها و سازمان‌های خاص و نور چشمی - بازنشستگان، ۱۰ درصد اضافه شد با این استدلال سازمان برنامه و بودجه که افزایش بیش ‌از این، موجب تورم بیش‌تر خواهد شد! به زبانی دیگر باید نداد تا نخرند و نخورند. یعنی سیاست سلبی و حذفی! و این، در صورتی بود و شد که با افزایش دو برابری و بیش‌ از آن برخی کالاهای اساسی و به‌آمار خودشان با تورم بیش ‌از ۵۰ درصدی، توان خرید مردم به حدود یک‌سوم کاهش یافت.
و با این کاهش، سفره‌ها بازهم خالی‌تر از قبل شد و فروش گوشت قرمز آن‌چنان کم شد که گفتند به سرانه ۳ کیلوگرم و کمتر از آن در سال رسید و به‌همین ‌ترتیب فروش مرغ و تخم‌مرغ و روغن و برنج ایرانی به سه‌برابر قیمت رسیده و فرآورده‌های شیری و سبزی و میوه روی دست تولیدکننده‌ها و فروشگاه‌ها و مغازه‌ها ماند و مانده است و حضور مشتریان، نادر و به ندرت و در کنار این فروشگاه‌ها و مغازه‌های عرضه‌کننده نیازمندی‌های اولیه و اساسی، اغذیه‌فروشی‌ها و رستوران‌ها، دیده به در که کی مشتری می‌رسد و در نهایت و با اعمال این سیاست؛ یعنی نابودی تولید در تمامی سطوح؛ یعنی به خطر افتادن سلامت مردم؛ یعنی فقیرتر شدن و تحقیر شدن ملتی که ۹ درصد ثروت جهانی را در کشور خود با نیم درصد جمعیّت جهانی دارد!
و سقوط طبقه فقر به رده‌ای بازهم فروتر و نازل‌تر و در برابر آن سقوط طبقه متوّسط به زیر خط فقر، طبقه‌ای که تعادل‌بخش جامعه است و موجب توازن یک جامعه! طبقه‌ای که حافظ فرهنگ و کیان کشور در تمامی عصرها و نسل‌هاست!
و اضافه کنم به این‌که با اتخاذ چنین سیاستی، معلوم نیست که صنعت دام‌پروری و کشاورزی و سایر تولیدها، کی و تا کی بتواند کمر خمیده و قامت درهم شکسته خود را دوباره راست کند؟ و از همه مهّم‌تر آن سلامت مردم بی‌گناه بر اثر فقر غذایی، چه وقت و با چه ابزار و تمهیداتی بازسازی خواهد شد و بازهم مهم‌تر از سلامت جسمانی و جسمی، آیا آن ضربه‌ای که به کیان، به شخصیت و به روح و روحیه این مردم نجیب و صبور وارد و عارض شده می‌تواند با تنّبه مسئولان، دوباره بهسازی و بازسازی شود؟
و حال، ای عزیزان دولت مدار و دارای قدرت! آیا می‌توان با اتخاذ چنین سیاست‌هایی و چنین بی‌روغن سرخ کردن‌هایی از سیل خروج نخبگان و متخصصان و کارآمدان و... که برای خود و آینده فرزندان‌شان هیچ افق روشنی نمی‌بینند-و با حضور مسئولانی باچنین تفّکرات سیاسی و اقتصادی- جلوگیری نمود؟
و آیا زمان به خودنگری و تجدید نظر در تدبیر کشورداری فرا نرسیده است؟ آیا به مصلحت حال و آینده کشور و انقلاب نیست که به اصول مدیریت‌های علمی بازگشتی مدبّرانه داشته باشیم و با روش منطقی و عقلانی «نرمش قهرمانانه»، سروسامانی به عملکردهای خود بدهیم و مثل آلمان، مثل ژاپن و ... رویکردی تازه در روابط بین‌المللی و همراهی و اتصال به اقتصاد جهانی داشته باشیم و از این خوش‌خیالی‌های عارضی که مغز و ذهن ما را به خود مشغول داشته بیرون بیاییم تا با چنین تجدید نظری تمامی سرمایه‌های علمی و مادّی ایران، دوباره به آغوش مام وطن بازگردند و آن‌گاه در کنار هم و باهم، ایرانی را بسازیم و به جایگاهی برسانیم که بسزاست و بایسته؟
کد مطلب: 174261
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *