رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی هستهای روز ۲۴ اسفند در مصاحبه با روزنامه «نیکی آسیا» کشورمان را متهم کرد که «ایران با افزایش سطح غنیسازی اورانیوم به توانایی تولید بمب هستهای نزدیکتر میشود».
همزمان خبر سفر دو مقام عالیرتبه رژیم صهیونیستی به اروپا خبرساز شد و رسانهها گزارش کردند سفر «رئوون ریولین» و «آویو کوخاوی» (رئیس جمهور و رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی) درباره ایران است و بهطور مشخص میخواهند برای «نگرانیهای اسرائیل از سرعت گرفتن برنامة هستهای ایران» (تایمز اسرائیل) با اروپا رایزنی کنند.
تنها چند روز پیش از آن (۲۱ اسفند) جیک سولیوان، مشاور امنیت ملی بایدن با همتای اسرائیلی خود «مئیر بنشباب» در مورد چشمانداز امنیتی رژیم صهیونیستی با محوریت ایران گفتگو کردند. در همان روز آنتونی بلینکن در کمیته روابط خارجی سنای آمریکا در برابر سوال نماینده کنگره «برد شرمن» تأکید کرد «هیچ امتیازی به ایران نخواهیم داد» و «نه فقط با چالش برنامه اتمی ایران، بلکه با سایر مشکلاتی که ایجاد میکند هم برخورد خواهیم کرد».
از منظر سیاسی بسیار سادهانگاری است که همزمانی این مواضع در بالاترین سطوح سیاسی آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را تصادفی انگاریم. بهویژه وقتی میبینیم گروسی پس از این مجموعه مواضع هست که ایران را به کم شدن فاصله گریز (نزدیک شدن به ساخت سلاح هستهای) متهم میکند. اتهامی که پیش درآمد آغاز توطئه دوباره در باز کردن پرونده «پی.ام.دی» (ابعاد احتمالی نظامی برنامه هستهای ایران) است.
از اوت ۲۰۰۲ که در یک توطئه هماهنگ ایران متهم به فعالیت غیر شفاف هستهای در سایتهای نطنز و اراک شد، امواج اتهامزنی جهانی علیه کشورمان آغاز شد. در کانون این اتهامات موضوع «پی.ام.دی» بود. موضوع «پی.ام.دی» زمانی جدیتر شد که آمریکا در یک دسیسة اطلاعاتی اعلام کرد از کامپیوتر شخصی یکی از کارمندان ایرانی اطلاعاتی درباره ابعاد نظامی برنامه هستهای کشورمان به دست آورده است.
آژانس بینالمللی انرژی اتمی هم با وجود این که آن موقع ایران هیچ تعهدی نسبت به پروتکل الحاقی نداشت، بر بازدید از سایتهای حساس کشورمان اصرار داشت. توطئه زمانی آشکارتر شد که پس از رویکرد متفاهم ایران و اجازه بازدید بازرسان آژانس از سایت پارچین، آنها در زنجیره اتهامزنی خود مدعی شدند ایران خاک پارچین را عوض کرده است. بعدها (۱۳۹۲) «هرمان ناکارتس» معاون مدیر کل آژانس بینالمللی انرژی اتمی گفت: «با توجه به پاکسازیهای صورت گرفته در سایت پارچین امکان دارد بازرسان این نهاد سازمان ملل نتوانند شواهدی دال بر انجام آزمایش هستهای در آن پیدا کنند».
در سال ۲۰۱۱ آژانس بین المللی انرژی اتمی به ارائه یک دادخواست سیاسی علیه ایران پرداخت. آژانس ذیل ۱۲ بخش (یا ۱۲ سوال) اتهامات علیه کشورمان را طبقهبندی کرد و آمانو (مدیرکل وقت آژانس) گفت: «در سال ۲۰۱۱ من ۱۲زمینه را شناسایی کردم و تأکید کردم ایران لازم است این سوالها را پاسخ دهد».
در اوج این بحران و در شرایطی که در یک اجماع خطرناک جهانی، باز شدن پرونده «پی.ام.دی» میرفت که سرنوشتی مانند لیبی قذافی را برای کشورمان رقم بزند، برجام توانست مانع شود و پرونده «پی.ام.دی» در توافق هستهای بسته شد. این دستاورد بهعلت هوشیاری سیاسی تیم مذاکرهکننده بود که توانست بهخوبی از شکافهای طرف مقابل استفاده کند. بعیدی نژاد، عضو تیم مذاکره کننده همان موقع گفت: «هیچ تردیدی در اینکه حل و فصل اتهامات ساختگی علیه ایران فقط با یک تفاهم سیاسی ممکن است، وجود ندارد».
البته طرفهای مقابل کماکان اهرمهایی برای بازگشت اتهامات علیه کشورمان را باقی گذشته بودند. نماینده وقت آمریکا در آژانس بینالمللی انرژی اتمی همان موقع گفت: «هرچند پرونده ایران (پی.ام.دی) مختومه شد، اما باید بدانیم که آژانس درباره هر نگرانی دوبارهای امکان تحقیق دارد» (هنری انشر-۱۳۹۴).
پس از روی کار آمدن ترامپ و اتخاذ سیاست فشار حداکثری از سوی دولت او، بار دیگر زمینه برای اتهامات علیه ایران در زمینه پی.ام.دی آماده شد. اولین نشانه، موضعگیری آمانو در ۲۰خرداد ۹۸ بود که گفت: «ما موضوعاتی مورد نگرانی را شناسایی کردیم و از ایران درخواست کردیم که آنها را روشن کند. متاسفانه این به مدتی طولانی محقق نشده است».
بعدها رافائل گروسی نیز ایران را متهم کرد کماکان به سوالات آژانس پاسخ نداده (۱۳۹۹) که منظورش همان ۱۲ سوال پیرامون «پی.ام.دی» (ابعاد نظامی برنامه هستهای) بود.
بدین ترتیب اکنون پازل توطئه باز کردن دوباره پرونده «پی.ام.دی» ایران در حال شکلگیری است و موضع روز ۲۴ اسفند مدیرکل آژانس و اتهاماتی مانند «افزایش سطح غنیسازی» و «نزدیک شدن ایران به بمب هستهای»، در همزمانی با مواضع بالاترین سطوح سیاسی آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی، آخرین تکههای این پازل توطئه است.
اکنون میتوان در برابر این تحولات، مانند آن دسته که از دیپلماسی تنها شعار «مرگ بر آمریکا» را بلدند، ساده گذشت و آن را بههیچ انگاشت؛ میتوان با نگاهی افراطی و برای کسب امتیازهای انتخاباتی بر طبل ضد برجام کوبید که تنها پیامدش متحد شدن بیشتر جبهه مقابل در برابر نظام است؛ میتوان با داد و فریاد اصلاح طلبان را غربگرا نامید و آنگاه غرب را تهدید به نابودی کرد؛ میتوان باز هم نیشخند زد و گفت «آنقدر قعطنامه بدهید تا قعطنامهدانتان پاره شود!»؛ اما اینها نه تنها مبارزه با استکبار نیست، بلکه دقیقا همان چیزی است که دشمنان ایران میخواهند؛ چرا که به باز شدن پرونده «پی.ام.دی» کمک میکند که خودش زمینهای میشود برای افزایش فشارها، تحریمها، انزوای کشور و خطرناکتر از همه، زمینه را برای بازگشت ۶ قطعنامة تحریمی و رفتن ایران ذیل فصل ۷ منشور ملل متحد آماده میکند.
بنابر این لختی هم بهمنافع کل کشور و نظام بیندیشیم. نگذاریم بهخاطر کوتهبینیهای انتخاباتی پروندة خطرناک پی.ام.دی باز شود. مواضع سنجیده اتخاذ کنیم، به جای تخطئة دیگران، به منافع کلی کشور و نظام بیندیشیم و بهانهای بهدست دشمنان ندهیم.