این باور منطقی که احتمال بروز هر مشکلی برای هر برنامه ای میتواند وجود داشته باشد، زمینه ساز برنامه ریزی قاعده مند و هدفمندی است که کاربدستان جامعه را به سوی آینده نگری منطقی رهنمون می کند. با این حساب، این موضوع که چقدر برای بحرانها برنامه ریزی کرده ایم، مسالهای است که کم و کیف تصمیم گیری و برنامه ریزی را برای ما روشن می سازد. این روزها با مسالهی مهم شیوع بیماری کرونا در سراسر جهان روبرو هستیم که اجرای تمام برنامهها را تحت الشعاع خود قرار داده و آنها را دچار اختلال کرده است. برنامه های آموزش و پرورش هم به عنوان یکی از نهادهای اثربخش جامعه، تحت تاثیر این بیماری قرار گرفته و آموزش را دچار اختلال کرده است.
مدیریت بحران در بحث آموزش که با روان و فکر دانش آموز سر و کار دارد مساله ای مهم و قابل اعتناست که بی توجهی به آن می تواند عوارض و پیامدهایی سخت را به همراه داشته باشد. وقتی در نیمهی دوم سال تحصیلی گذشته، این بیماری شروع شد و مدارس را به تعطیلی کشاند، دغدغهمندان امر تعلیم و تربیت، چشم امیدشان به فرادستان خیره شد تا چگونگی این برخورد را نظارهگر باشند. کلاس ها تعطیل شد و پیام رسانی سطحی برای شروع کار در اختیار دانش آموزان قرار گرفت. تعلیم دانش آموزان از این طریق از سر گرفته شد، اما عوامل متعددی از جمله در دسترس نبودن اینترنت در همهی نقاط و نبود قدرت خرید گوشی برای همهی افراد و ساده و سطحی بودن پیام رسان و ... باعث شد تا دانش آموز نتواند استفادهای بهینه از این وضعیت داشته باشد و به همین دلیل، سال تحصیلی با حداقل اثربخشی به پایان رسید.
فرصت مغتنمی بود تا برنامه ریزان برای سال آینده برنامه ریزی کنند. سال تحصیلی جدید شروع شد و زمان کلاس درس به چهار وقت 35 دقیقهای تقلیل پیدا کرد و کلاسها به گروههای کوچکتر تقسیم شدند. برنامهی شاد هم نسبت به گذشته بهتر شد اما همچنان شاهد مشکلات متعددی در زمینه ی بهرهوری بیشتر در این برنامه بوده و هستیم. مشکلاتی که این مدت چند ماهه، فرادستان ما را چندان به خود نیاورد تا فعالیتی در خور از خویشتن نشان دهند و بهتر بتوانند از عهدهی مشکلات آموزشی ناشی از این وضعیت برآیند!
بی برنامگی، عدم توجه به بهره وری، نامناسب بودن عوامل در دسترس، عدم دسترسی به ملزومات فضای مجازی، عدم توفیق برنامه های صدا و سیما در پیشبرد آموزش و عوامل متعدد دیگر باعث شد تا نتوانیم بحران بوجود آمده را به خوبی مدیریت کنیم و شوربختانه همچنان در انزوای بی برنامگی، آموزش را لنگان می بینیم.
در کنار همهی این عوامل، باید غفلت از توجه به اصول اجتماعی، فکری را نیز اضافه کنیم که در این بحران، نتوانسته حضور خودش را نشان دهد. این نکته را نیک میدانیم که دانش آموز نیازمند حضور در کلاس درسی هست که بستر مناسب برای آموزش در آن رعایت شده باشد و بتواند به دور از استرس، هم در زمینه ی آموزشی رشد کند و هم در زمینه فکری و اجتماعی، اما متاسفانه نتوانستیم این توان را در فرادستانمان پیدا کنیم که بتوانند از عهدهی آن به خوبی برآیند، مساله ای که ما را نسبت به آیندهی این وضعیت دچار تردید می کند.
*دبیر جامعه شناسی و کارشناس آموزش