اردوغان رئیس جمهوری ترکیه از طلیعه ی بدست گرفتن قدرت در سال 2003 تاکنون در سیاست خارجی دست به چرخش های متنوع زده است. گاهی به اسرائیل نزدیک می شد، گاهی بشدت موضع می گرفت، گاهی به روسیه نزدیک می شد و گاهی هواپیمای نظامی این کشور را سرنگون می کرد. گهگاهی با عربستان همدلی می کرد و زمانی اینقدر قتل روزنامه نگار عربستانی در کنسولگری این کشور در ترکیه را برجسته کرد که حیثیت بین المللی عربستان را به باد. هرگاه هم که با آمریکا زاویه پیدا کرده با جدیت به ایران و روسیه نزدیک شده است.
اخیراً نیز در بحبوحه ی حمله ترکیه به کردهای شمال سوریه، در اقدامی غیرمتعارفِ مبتنی بر نوعی بی نزاکتی از آقای روحانی می خواست تا صداهایی را که در داخل ایران همسو در محکومیت تجاوز به سوریه بوده ساکت کند. به عبارتی او از آقای روحانی می خواست تا ضمن همنوایی با اقدام تجاوزکارانه اش در حمله به خاک سوریه، در داخل نیز با هموطنانش برخورد کند. در حاشیه سفر به مجارستان و در حالیکه آخر هفته جاری از آمریکا دیدار دارد از آنچه «موضع منفی ایران» در قبال عملیات «چشمه صلح» بود، خود را آزرده خاطر نشان داده و به صورت زنندهای رفتار ایران را با نچیروان بارزانی رئیس اداره اقلیم کرد شمال عراق قیاس کرده و میگوید حتی او هم اظهارات مثبتی داشته است اما از طرف ایران اظهارات منفی بیان شده است.
اردوغان معتقد است در سالهای گذشته به ایران برای مقابله با طرح هایی از طرف برخی کشورهای غربی کمک کرده و بر همین مبنا انتظار داشت که در تجاوز به سوریه ایران آنها را همراهی یا موضع سکوت و عدم واکنش منفی داشته باشد. حل و فصل معضل تهاجم به سوریه نیز با توافق با پوتین و بدون حضور ایران انجام پذیرفت.
او در تحلیل ناآرامی های عراق حدس می زند که دامنه ی این ناآرامی ها به ایران نیز سرایت کند. این سخنان در حالی مطرح می شود که جنس و کیفیت اعتراض های عراق ربط وثیقی با ایران ندارد و جای شگفتی است که او احتمال سرریز شدن این اعتراضات به ایران را مطرح می کند. مگر اینکه اردوغان با یا بی برنامه چشمداشتی به فعال نمودن گسل های قومیتی در ایران بعد از وقایع استادیوم تبریز در بازی تراکتورسازی با استقلال داشته باشد. شاید شعارهای مطرح شده و پلاکارد همراه برخی از تماشاگران مبنی بر درخواستی از مسئولین برای انتخاب بین «یوگسلاوی شدن یا چکسلواکی شدن» و تحرکاتی در مجلس ترکیه و تشکر از تماشاگران ایرانی برای سلام نظامی و حمایت از حمله به سوریه، مسئولین ترکیه ای را متوهم کرده باشد که احتمالاً در ایران از نفوذ معنوی برخوردار هستند و اشاره ی اردوغان به صورت تلویحی متوجه همین امور بوده یا اینکه اساساً آنها پشت پرده ی شکل گیری و هدایت شعارهای نامتعارف و جدایی طلبانه نقش داشته باشند.
نگاهی به دخالت های سالهای اخیر اردوغان در عراق و سوریه و حمایت ناسیونالیست های ترکیه ای از حرکت تماشاگرهای آذربایجانی نشانگر نوعی بلندپروازی و تردید در سیاست های منطقه ای اوست که بایستی مواظب تحرکات ترکیه در این زمینه بود. اردوغان با پارمترهای شخصیتی و خوی تجاوزکارانه بعید است که چشمداشتی به فعال شدن شکافهای قومیتی در ایران و بهره برداری لازم از آن نداشته باشد. او اگر مجال یاید تا جای ممکن ایده های توسعه طلبانه ی خود را بسط خواهد داد و از طریق کشورگشایی در مسیر افزایش قدرت منطقه ای خود گام بر می دارد.
به نظر می رسد اردوغان برای جلب نظر ترامپ به سمت فاصله از ایران حرکت کرده و از این طریق بوسیله ی بازی با کارت ایران امتیازات مدنظرش را از ترامپ اخذ کند. در نقطه ی مقابل، ترامپ نیز در نظر دارد که در صورت امکان ترکیه را به کانونِ جدیدی برای اعمال فشار به تهران قرار دهد. با این اقدام هم ترکیه را از محور سه جانبه روسیه-ایران-ترکیه جدا می کند و هم قادر خواهد بود جبهه جدیدی برای اعمال فشارهای حداکثری به ایران بگشاید. او مشخصاً در آمریکا به دنبال این خواهد بود که اصطکاک نظم نوین منطقه ای مدنظرش را با زد و بندهای بین المللی قدرتهای فرامنطقه ای مثل آمریکا به حداقل برساند. از طرفی در چالش هژمونی نظم منطقه ای مورد نظر قدرتهای منطقه ای میان ایران-عربستان و ترکیه و نظم مدنظر بلوک چند جانبه ی ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه نقش آفرینیِ مکمل گرایانه ای داشته باشند.
البته با قاطعیت نمی توان گفت که زاویه ی چرخش اردوغان از ایران و تمایل به آمریکا دقیقاً چقدر است ولی بیانات او در گله مندی از موضع ایران در مقابل حمله به سوریه و همچنین احتمال سرایت ناآرامی های عراق به ایران نشانه هایی از احتمال آغازِ تنش هایی بین ترکیه و ایران خواهد بود که مشخصاً بعد از دیدار اردوغان از آمریکا کم و کیف آن هویدا خواهد شد. ایران نیز باید با مانورهای لازم اثراتِ چرخش و نزدیکی ترکیه به ترامپ را بررسی و اقدامات لازم را برای مقابله با آن در نظر داشته باشد.