راهکارهایی هست که میتواند تحمل شرایط را برای مردم آسانتر کند و روحیه آنها را برای مواجهشدن با روزهای سخت یا مشابه آتی بالا نگه دارد. کمکردن از تنگناهای غیر اقتصادی، ایجاد فضای شادتر برای زندگی و باز کردن گرههای بیموردی که سالهاست خاطر بخش بزرگی از مردم را آزرده، میتواند بخشی از حل مسأله باشد. چنین فرصتهایی کم نیستند اما متاسفانه هنوز عقل دوراندیش بخشی از مسئولان برای استفاده از آنها به کار نیامده است.
به گزارش ایسنا، روزنامه شهروند نوشت: «در روزهایی که مشکلات اقتصادی از هر طرف بر مردم فشار میآورد و همه نگران آیندهاند، در شرایطی که آژیر خطر برای بسیاری از کسبوکارها به صدا درآمده و بسیاری شب را با دلهره فردا به صبح میرسانند، از دست مسئولان چه کاری برمیآید؟ پاسخ سریع و ساده این است که توجه به این وضعیت و تلاش برای بیرون بردن جامعه از تونل وحشت. اما این بحران یکشبه به وجود نیامده است و یکشبه هم نمیتوان از آن خارج شد. موانعی که بر سر راه حل مشکلات قرار دارد، بیشمار است و البته هنوز اراده و نیت لازم برای جراحیهای بزرگ در تصمیمگیران کشور دیده نمیشود.
اما حتی اگر راهحلهای قطعی و سریعی هم در چشمانداز نباشد، راهکارهایی هست که میتواند تحمل شرایط را برای مردم آسانتر کند و روحیه آنها را برای مواجهشدن با روزهای سخت یا مشابه آتی بالا نگه دارد. کمکردن از تنگناهای غیر اقتصادی، ایجاد فضای شادتر برای زندگی و باز کردن گرههای بیموردی که سالهاست خاطر بخش بزرگی از مردم را آزرده، میتواند بخشی از حل مسأله باشد. چنین فرصتهایی کم نیستند اما متاسفانه هنوز عقل دوراندیش بخشی از مسئولان برای استفاده از آنها به کار نیامده است. سادهترین موضوعاتی که میتوان به آنها اشاره کرد سختگیریهای اجتماعی است. این که در نخستین فرصت خانوادهها را به ورزشگاهها راه بدهیم. مشابه پیشنهادی که همایون شجریان داده است، امکان برگزاری کنسرت و برنامههای مفرح را در مکانهای عمومی و سطح جامعه گسترش دهیم. این که رسانههای عمومی مثل صدا و سیما نظر بخشهای بیشتری از مردم را منعکس کنند و حداقل افکار عمومی را نیازارند. این که قوانین دستوپا گیر و محدودکننده بسیاری که از گذشته باقی مانده و موجب دلخوری به ویژه در جوانها میشود، بازبینی و تا حد امکان کنار گذاشته شود؛ تدابیری کمهزینه که بابتشان خون از بینی کسی نخواهد آمد.
در روزهای گذشته این تصور ایجاد شد که طرح سربازی اختیاری در همین راستا مطرح شده و میتواند به رضایت و آسودگی خاطر میلیونها جوان منجر شود. وضعیت کشور قابل درک است و این که در این اوضاع تغییر شرایط سربازی چه مشقاتی به دنبال خواهد داشت، پیچیده نیست. اما همین طرح و بحث درباره سربازی حرفهای عاملی بود که میتوانست دلهای بسیاری را گرم کند اما مخالفت و جمع کردن آن سریع و قاطع بود.
جای شگفتی است که در وانفسای کنونی، پیشنهادهای سادهای مثل اجازه ورود خانوادهها به استادیومهای ورزشی که دستور رئیسجمهوری را هم پشت خود دارد، جدی گرفته نمیشود و همچنان هر برنامهای که بتواند فراغت شهروندان را به دنبال داشته باشد با مخالفتهای جدی مواجه میشود. این همه سختگیری در دورانی که مردم به دنبال کوچکترین روزنه برای آسایش و امیدواری هستند، نشانه درایت نیست. شاید این که هسته سخت و نفوذناپذیر مسئولان هنوز بر طبل قدیمی برخی ممنوعیتها میکوبند و نارضایتیها را افزایش میدهند، ناشی از بدخواهی آنها و تلاششان برای هل دادن جامعه به سوی دره هولناک نباشد، اما مطلقا ناشی از هوشمندی هم نیست.
در این میان بددلهایی هم هستند که به هر گشایش با سوءظن نگاه میکنند و به هر تصمیم خوشایند اینگونه واکنش نشان میدهند: «گول نخورید! اینها میخواهند توجه شما را از مشکلات اصلی برگردانند. به این امتیازات کوچک دل خوش نکنید.» اما واقعیت این است که مردم حتی به امتیازهای کوچک سخت نیاز دارند. رفع این محدودیتها و گسترش فضای آرام زندگی یکی از بزرگترین مطالبات اجتماعی است. در عین این که سادهدلی است تصور کنیم کسی که از باز کردن گرههای کوچک ابا دارد، جامعه را با امتیازات بزرگ و رفع مشکلات غولآسا سورپرایز خواهد کرد. چطور میشود از کسی که گامهای کوچک همراهی را برنمیدارد انتظار داشته باشیم پرشهای بلند سرنوشتساز انجام دهد.
این روزها منتظر خبرهای امیدوارکننده کوچکیم و کسانی را که این اخبار و تصمیمات را از ما دریغ میکنند، دلسوز و خدمتگزار و صادق نمیدانیم.»