با این حال تجربه سالهای گذشته به بلوغ دانشگاه کمک کرده است. چه در سخنرانی مطهری و معین و چه در سخنرانی شریعتمداری، دانشجویان موافق و مخالف جمع شدند و شعار دادند اما بدون درگیری. همین بلوغ سبب شده تا چهرههایی که تا سالهای قبل در محاق بودند با دعوتنامههای بیشتری مواجه شوند.
شاید باور کردنی نباشد که دو نماینده اصلاحطلب مجلس، «پزشکیان» و «مطهری» به اندازه ۲۹۰ نماینده دیگر با درخواستهای سخنرانی مواجه شدند و سخنرانیهایشان با استقبال دانشجویان روبهرو میشد. در مقابل اما یاران دولت سابق دعوتنامههای کمتری نصیبشان شد و مخاطبان کمتری به برنامه آنان رفت و اگر گاهی همچون سخنرانی حسین شریعتمداری، استقبال زیاد شد، به گمان خیلی از شرکتکنندگان بیشتر برای بیان نقد بود.
دلواپس حضور، نگران نیامدن
اما برخورد اصولگرایان با برنامههای سخنرانی برگزار شده در دانشگاه نیز دیدنی بود. سخنرانان در هر جلسه قسمتی از اتفاقات هشت ساله دولتداری اصولگرایان را برای دانشجویان بیان و تشریح میکردند و این صحبتها برای افرادی که چند سال قبل شأنیت و اعتبار خود را برای احمدینژاد گذاشته بودند، چندان خوشایند نیست.
آنها در اولین گام سعی کردند غیبت خود را در دانشگاه به گردن وزارت علوم بیندازند. خبری که خیلی زود از سوی نهادهای مختلف تکذیب شد، مجوزها صادر شد و اصولگرایان در عمل انجام شده قرار گرفتند اما این بار دانشجویان بودند که علاقهای به حضور برخی افراد در محیط دانشگاه نداشتند و خواستار روشن شدن ابهامات فراوانی بودند که در ۸سال حضور اصولگرایان در پاستور ایجاد شده بود! این برخوردها، سبب شد تا منتقدان دولت تغییر رویه دهند و به تأسی از نسل قدیمی خود در دهه۷۰، جلسات سخنرانی را لغو کنند. لغو سخنرانی فائزه هاشمی، علی مطهری، احسان شریعتی و... با بهانههای غیرقابل توجیه، موجبات ناراحتی بسیاری دانشجویان را فراهم کرد.
شاید همین ناراحتیها سبب شد آیتا... سیدحسن خمینی در صحبتهایی به این برخوردها اعتراض کند و بگوید: «باید تحمل کردن را در دانشگاه تمرین کنیم؛ سنت بدی در محیطهای دانشگاهی ما رایج شده است که هرکس سخنرانی میکند، گروه مخالف جلسه را به هم میزند که در روزهای اخیر هم نمونههای آن را شاهد بودهایم. این کار بسیار غلطی است.
هرکسی میخواهد سخنرانی کند، موافقانش باید سخنانش را بشنوند و مخالفان هم اگر میخواهند در جلسه باشند و اگر نمیخواهند نباشند؛ از هر گروهی باشند فرقی ندارد.» شکست حربه جدید و قدیمی، باعث شد در روزهای گذشته نقشه جدیدی برای بازگرداندن فضای دانشگاه در دستور کار قرار بگیرد و رسانههای اصولگرا سعی کنند با بیان موضوعاتی، مانع حضور اصلاحطلبان در دانشگاه شوند. در واقع وزارت علوم دولت روحانی گزینهای بوده که با حاشیههای فراوان و رای اعتماد بالای مجلس اصولگرا در این سمت قرار گرفته است و مخالفان دولت باید از نهادهایی خارج از دانشگاه، پروژه بازگشت سکوت و تکصدایی به دانشگاه را ادامه میدادند.
آغاز پروژه جدید
شروع این پروژه جدید روز چهارشنبه بود. زمانی که بار دیگر استقبال چشمگیری از سخنرانیهای دکتر باوند، دکتر شیرزاد و دکتر زیباکلام در دانشگاه تهران صورت گرفت و این استقبال با واکنش افرادی مواجه شد که انتقاد از دولت قبل، خواهناخواه انتقاد به آنان تعبیر میشود و جالب اینکه این افراد با ادبیاتی که در دولتهای نهم و دهم در میان سیاستمداران باب شده بود، درباره این چهرههای اصلاحطلب موضع گرفتند. آنچه پس از این سخنرانیها گفتند عبارت بود از: دروغبافیهای خیانتآمیز(حسین شریعتمداری)، کج فهمی و چراغ سبز نشان دادن به دشمنان (زارعی)، عامل بیجیره و مواجب و نوکر بیگانه (کوثری)، مزدور سیاسی(حقیقتپور)، دریافت چمدانهای دلار(رسایی)، جاده صافکن آمریکا (طیبزاده) و... . صحبتهایی که صرفنظر از حُسننیت گویندگان، تناقض در آن آشکار است!
دانشگاه زنده میماند
بدونشک فعالیتهای شبانهروزی برخی نمایندگان برای عزل فرجیدانا و تاثیرگذاری در انتخاب جانشین او را نمیتوان مستقل از رفتارهای چندروز گذشته اصولگرایان در تخریب سخنرانان اصلاحطلب ارزیابی کرد. باید منتظر روزهای آینده بود و تماشا کرد که برنامه بعدی مخالفان فضای فعلی دانشگاه برای بازگشت به دوران «دانشجو» چیست؟
اخبار سیاسی - آرمان