شب گذشته ۲۶ بهمن ماه جنبش فکری هنری سینما انقلاب در تالار سوره حوزه هنری فیلم «قصهها» اثر رخشان بنیاعتماد را پخش و با حضور سیدناصر هاشمزاده، منتقد سینمایی و فیلمنامه نویس و شهاب اسفندیاری، منتقد سینمایی و مستندساز به نقد این فیلم پرداخت.
در ابتدای این نشست و بعد از نمایش فیلم «قصهها»، بدون حضور هیچ کدام از عوامل فیلم سید ناصر هاشمزاده گفت: فیلمی را دیدیم که یک صورت دارد و یک سیرت. صورت فیلم بیان ناهنجاریها، بیکاری، اعتیاد و فجایعی است که در هر جامعهای ظهور میکند و باید به آنها پرداخت.
وی افزود: موضوع فیلم «قصهها» اجتماعی است اما مساله اینجاست که فیلمساز چگونه به مسایل اجتماعی نگاه میکند. جامعه ما جامعهای است که مشکلاتی دارد و با شروع انقلاب اسلامی قرار بوده و هست به این مشکلات رسیدگی شود ولی سوال اینجاست که چرا فیلمساز ما در کنار طرح مسایل اجتماعی به طرح مسایل سیاسی پرداخته است.
این فیلمنامهنویس ادامه داد: اگر پرداختن به مساله بیکاری و اعتیاد ارتباطی با سیاست دارد باید فیلمساز معلوم کند که این ارتباط چگونه باید بیان شود.
وی فیلم «قصهها» را فیلم «غصهها» نامید و بیان کرد: به عقیده من این فیلم طرح یک سری غصه است آن هم بدون طرح هیچ قصه مشخصی. فیلمساز این فیلم دوربین خود را برداشته و در جامعهای میگرداند که هیچ خوبیای در آن دیده نمیشود. خانم بنیاعتماد جامعه ما را یک جامعه سیاه میبیند و از روی قصد فقط سیاهیها را به نمایش میگذارد.
هاشمزاده خاطرنشان کرد: اگر بخواهیم مواضع فیلمساز این فیلم را در نظر بگیریم باید بگوییم که این یک فیلم سیاسی و به معنای بد کلمه است زیرا به عقیده من طرح هر مساله اجتماعی در حقیقت طرح یک مساله سیاسی است.
وی افزود: ما در موقعیت خاصی هستیم و در دورانی هستیم که انشاء الله دوران اعتدال است بعد میآییم و فیلمی میبینیم که یک سری مشکلات اجتماعی را با مسایل سیاسی مخلوط کرده و به رخ ما می کشد.
هاشمزاده در پایان سخنان خود گفت: به عقیده من کارگردان «قصهها» چیزهای خوبی را که در اجتماع است، نمیخواهد ببیند. ما باید به مسایل اجتماعی بپردازیم ولی خارج از جناحبندیهای سیاسی باید به مسایل اجتماعی بپردازیم اما چیزی که در فیلم «قصهها» میبینیم این است که فیلمساز قصد دارد حرف دیگری بزند و آن را در قالب یک فیلم اجتماعی به مخاطب میخوراند.
شهاب اسفندیاری سخنران دیگر این نشست بود که گفت: سیاه نمایی بد است ولی نمایش سیاهی وجه مثبت دارد. اصولاً سینما نسبت مستقیمی با سیاهیها دارد و ما میبینیم که در ژانری با نام «نوآر» سیاهیها، تباهیها، آدمهای بد و شرور، زیرزمینها و مطرودان جامعه به نمایش در میآیند.
وی افزود: شرایط اجتماعی در به وجود آمدن فیلمهایی که این نوع نگاه را دارند بسیار تاثیر مستقیمی دارد. فیلم یک متن اجتماعی است که میتوان با آن جامعه را شناخت.
وی خاطرنشان کرد: نسبت فیلم با جامعه نسبت یک به یک نیست زیرا در این میان یک واسطه به نام فیلمساز وجود دارد که می تواند دغدغه ها و سیاست های خود را در آن بگنجاند پس نمی توان با دیدن فیلم «سکوت برهها» گفت که همه آمریکاییها آدمخوار هستند و یا با دیدن فیلم «خانه پدری» کیانوش عیاری نمیتوان بر سنگدلی و قصاوت تمام مردان سرزمینمان دلالت کرد.
اسفندیاری، رخشان بنیاعتماد را یکی از معدود فیلمسازانی دانست که دغدغه اجتماعی او کاسبی نیست و بیان کرد: در سینما کسانی را داریم که رسماً وطن فروشی می کنند و با ساخت فیلم های سیاه از جامعه به اربابان خود در خارج از مرزها چراغ سبز نشان می دهند اما بنی اعتماد این گونه نیست و هیچکس نمیتواند ادعاکند که دغدغه های اجتماعی از جنس وطن فروشی است.
این فعال فرهنگی به ساخت فیلم «زیر پوست شهر» در دوران اصلاحات اشاره کرد و گفت: بنی اعتماد در اوج دوران اصلاحات که حرف زدن از فقر و بدبختی زیاد به مذاق اصلاح طلبان و روشنفکران خوش نمی آمد با ساخت «زیر پوست شهر» نشان دادکه دغدغه عدالت را دارد و یک نکته مثبت در جریان فیلمسازی اوست.
وی بنی اعتماد را فردی که برای ساخت فیلمهای اجتماعی صلاحیت دارد عنوان کرد و گفت: او آدم سیاسی نیست و در پرداخت به معضلات اجتماعی صادق است. نمی خواهم بگویم فیلم «قصه ها» شاهکار است زیرا در برخی اپیزودها فیلمساز بسیار شعاری عمل کرده ولی دیدن این فیلم برای مردم جامعه ما بسیار واجب است.
اسفندیاری در پایان سخنان خود گفت: نمی دانم چرا مدیریت سابق سینمای کشور این فیلم را دو سال در توقیف نگه داشت در صورتی که اکران این فیلم به نفع جمهوری اسلامی ایران است اما از فیلم های سخیفی برای نمایش حمایت کرد.
در پایان این نشست و قبل از شروع پرسش و پاسخ حاضران با منتقدان، مجری برنامه سلام رخشان بنی اعتماد به حاضران جلسه را ابلاغ کرد و از قوی وی گفت: بسیار تمایل داشتم که در این جلسه شرکت کنم ولی به خاطر اینکه به من دیر اعلام شد که چنین نشستی برگزار می شود نتوانستم در آن حضور یابم.