هم میهن در خبری نوشت:«بیمه تکمیلی بازنشستگان از آتیهسازان به بیمه ملت تغییر پیدا کرد و ما خواستار پوشش بهتر و تغییر بیمهایم.»، «وزارت بهداشت و صندوق بازنشستگی بسیار به ما کملطفی کرده و معوقات ۱۵ درصد ما از تاریخ ۱۵ تیرماه ۱۴۰۰ تاکنون پرداخت نشده است.»، «عنوان شغلی ما کارگر است اما بهمحض اینکه بازنشسته میشویم، عیدیمان را کارمندی حساب میکنند.»، «ماده ۸۵ قانون خدمات کشوری ۱۶ سال است که مسکوت مانده است.
دولت موظف است در بحث درمان، بازنشستگان را مثل شاغلان، بیمه تکمیلی کند اما این اتفاق نیفتاده است.»، «با وجود همه شعارها درباره تکریم بازنشستگان و پیشکسوتان و تصویب سند ملی سالمندی، هنوز هم آنها در کف هرم مازلو باقی ماندهاند و در تامین نیازهای معیشتی - درمانی مشکل دارند.» و... اینها بخشی از حرفهایی است که بازنشستگان با حضور در این نشست زدند و گاه با دست و صدایی لرزان، سعی کردند از دغدغههای فراموششدهشان بگویند.
شیوا پروایی، دکترای جامعهشناسی دانشگاه تهران نزدیک ۱۵ سال است در حوزه سیاستگذاری سالمندی فعالیت میکند. او در این نشست توضیح داد که نتایج مطالعات او با آنچه نمایندگان کارزارها درباره شرایط بازنشستگان میگویند، مطابقت دارد: «احساس تبعیض در برخورداری از خدمات رفاهی، نابرابری در خدمات و مزایا بین شاغلان، افراد مسن و بازنشستگان، شکاف بین حقوق و مستمری بازنشستگان و شاغلان همیشه در نتایج پژوهشهای ما دیده شده است. افراد در دوران بازنشستگی بهدلیل هزینههای بالا در بخشهای مختلف ازجمله حوزه درمان و مسئولیتهای خانوادگی، بیشتر در معرض تجربه فقر هستند، بهخصوص در شرایط اقتصاد تورمی یکدهه اخیر در ایران.»
پروایی درباره مشاهدات خود از پیامدهای شرایط اقتصادی برای بازنشستگان گفت و توضیح داد که بسیاری از آنها مجبور به اشتغال دوباره میشوند یا مسکن خود را از دست میدهند: «من بازنشستگانی را دیدهام که در گرمخانههای تهران ساکناند و بیخانمان شدهاند. افرادی را دیدهام که از شهرستانها برای کار به تهران آمدهاند و در گرمخانهها زندگی میکنند.
ازسویدیگر به مسائل زنان بازنشسته هم پرداخته نشده است. این شرایط تورمی باعث شده بسیاری از آنها از سبک زندگی پیشین خود عقبنشینی کنند و حالا ما شاهد هستیم افرادی که در تهران ساکن بودند، در شهرهای اطراف آن زندگی میکنند و کیفیت زندگیشان روزبهروز کاهش پیدا میکند. ازطرفدیگر با اشتغال مجدد بازنشستگان روبهرو شدهایم؛ بخش زیادی از آنها برای کیفیت زندگی بهتر کار نمیکنند، بلکه برای جبر معیشتی و جبران هزینههای زندگی کار میکنند.»
این جامعهشناس توضیح میدهد که کفایت مزایا در صندوقهای بازنشستگی بسیار پایین است و حالا تنها نیمی از هزینههای زندگی آنها از طریق مستمریها تامین میشود و برای اینکه بتوانند باقی هزینهها را تامین کنند، باید دوباره مشغول بهکار شوند. آنطور که بررسیهای پروایی نشان میدهد، مستمری ۲۵ درصد از بازنشستگان در ایران کمتر از حداقل دستمزد است و حدود ۶۰ درصد از مستمریها کمتر از خط فقر است و باعث میشود آنها نتوانند هزینههای خودرا تامین کنند، روندی که باعث اشتغال در مشاغل غیررسمی یا بیخانمانی و ازدستدادن مسکن میشود.
سخنران بعدی این نشست رضا مسلمی، معاون فنی و امور بیمهای صندوق بازنشستگی کشوری بود. او درباره درخواست بازنشستگان برای بیمه تکمیلی از این صندوق توضیح داد: «اول باید ببینیم آنچه در کشور بهعنوان بیمه پایه شناخته میشود، تعهدات خود را انجام داده یا خیر؟ آیا باید بهداشت و درمان را از صندوق بازنشستگی کشوری مطالبه کنیم؟ هم بازنشستگان تامین اجتماعی، هم سایر دستگاهها از ابتدای اشتغال بهکار یک بیمه پایه دارند. کسور بیمه درمان آنها بهعنوان بیمه پایه برای ارگانی که مسئولیت آن را بهعهده داشته، واریز شده است.
قانونگذار در ماده ۸۵ بیمه تکمیلی درمان گفته است، دستگاه اجرایی زمان اشتغال موظف است مشابه افراد شاغل، فرد بازنشسته را بیمه کند، صندوق بازنشستگی کشوری نقشی در این زمینه ندارد اما درحالحاضر آن را انجام میدهد. با وجود اینکه صندوق بازنشستگی در این زمینه وظیفهای ندارد آییننامه اجرایی بیمه تکمیلی در سال ۱۴۰۰ ابتدا به وزارت تعاون و بعد به هیئتدولت ارسال شد. درحالحاضر هم دوباره ماده ۸۵ و آییننامه اجرایی آن در دستور کار قرار گرفته است.»
او درباره متناسبسازی حقوق بازنشستگان هم توضیح داد: «یک ماده قانونی در برنامه هفتم توسعه تصویب شده است که طبق آن باید حقوق بازنشستگان متناسب با حقوق شاغل و همتراز در حد جزئیترین موارد ممکن در نظر گرفته شود. نکته کلیدی آن هم بحث شاغل مشابه و همتراز است. این موضوع به تصویب آییننامه آن در هیئتوزیران مشروط شده است و باید با همکاری سازمانها و دستگاههای اجرایی این دستورالعمل نوشته شود.
قانون خواسته است تا جایی که میتوانیم شاغل مشابه و همتراز را شناسایی و تفکیک کنیم. تا الان ۳۰ گروه مختلف شاغل مشابه و همتراز شناسایی کردیم. باید آییننامه همه دستگاهها را بدانیم و نظیربهنظیر شناسایی کنیم تا بدانیم شاغل مشابه و همتراز در دستگاههای مختلف چقدر حقوق میگیرند.»
او به سوالات بازنشستگان نمایندگان کارزارها نیز پاسخ داد. در برخی از صندوقها بخشهایی که مشمول کسور بازنشستگی است، متفاوت است و به همین دلیل وزارت تعاون در لایحه ساماندهی نظامهای بازنشستگی، پیشنهاد اصلاح این موضوع را مطرح کرده است. به گفته او در سال جاری نیز همه آیتمهایی که در متناسبسازی تاثیر داشت، در احکام آورده شده است. ازسویدیگر پاداش بازنشستگان سال ۱۴۰۳، پاداش و رفاهیات طبق ضوابط اجرایی بودجه، مربوط به دستگاه زمان اشتغال بازنشستگان است. علاوه بر این سختی کار آموزشوپرورش و وزارت بهداشت و دانشگاههای علوم پزشکی براساس دستورالعملها مشابه شاغلان مشابه و همتراز سنجیده و در حقوق متناسبسازی بازنشستگان ۱۴۰۳ اعمال شده است.
احمد دلبری، مشاور عالی سازمان بهزیستی در امور سالمندان و رئیس انجمن علمی سالمندان ایران، یکی دیگر از سخنرانان این نشست بود. او گفت که بیش از ۱۰ سال است که ما برای حقوق بازنشستگان و سالمندان، مطالبهگری میکنیم و نکته اینجاست که بالاخره دولت صدای ما را شنید و هفته پیش شورای ملی سالمندی برای اولینبار در کشور به ریاست آقای عارف برگزار شد: «آنجا دکتر میدری و همه ۱۸ نفر عضو شورا حضور داشتند. آقای عارف قول داد که هر دوماه جلسهای درباره موضوع سالمندی برگزار شود.
من تا پارسال میگفتم بحران سالمندی، امسال میگویم ابربحران سالمندی. ایران تقریباً بیشترین سرعت رشد را در حوزه سالمند شدن دارد و مطمئنیم روز خوش در حوزه سالمندی، در ۱۰ سال آینده نخواهیم داشت. این حرفها را من ۱۵ سال پیش میزدم که بازنشستگی زودتر از موعد یعنی فاجعه؛ به قیمت اینکه جوانها را سر کار بیاوریم، آدمها را به خانه بردیم. سال گذشته ۱۵ درصد مناطق کل کشور صرف صندوقهای بازنشستگی شده و وضعیت بسیار خطرناک است و حالا دولت صدای ما را شنیده است.»
دلبری در ادامه گفت که ۳۰ درصد آسایشگاهها را سالمندان مجهولالهویه شکل دادهاند؛ سالمندان سرراهی ۴ هزار و ۸۰۰ نفرند و به جایی رسیدهایم که پدر و مادرها را در بیمارستان و امامزاده صالح رها میکنند: «این درحالیاست که درحالحاضر، میانگین فرزندان خانوادهها، پنج نفر است و در آینده اینگونه نخواهد بود. نکته دیگر اینجاست که وقتی یک معلم میگوید برای مطالبهگری، کتک خورده و دستوپایش شکسته است، واقعاً شرم دارد که معلم مملکت وضعش این باشد.»
او ادامه داد: «با وضعیتی که در جامعه بازنشستگی کشور میبینم، بسیار نگرانم. آدمها دیگر با چربی، فشار و دیابت نمیمیرند، اما به ۸۰ سالگی میرسند و در وضعیتی قرار میگیرند که هرروز میگویند خدایا من را ببر چون دهها بیماری مختلف میگیرند. باید بگویم که بازنشستگان همانقدر که دنبال معیشت هستند، باید به روح و روان خودشان هم اهمیت دهند تا در وضعیت بهتری زندگی کنند.»