وقتی سلامت قربانی معیشت میشود، در روزهایی که وضعیت اقتصادی خانوادهها خوب نیست سلامت اولویت خود را به تامین خوراک و پوشاک و مسکن میدهد، در هرج و مرج کار و تلاش روزانه کمتر کسی به سلامت توجه میکند و دردهای گاه و بیگاه را با خوردن یک مُسکن به فراموشی میسپارد تا بعد از غافل شدن از سلامت بدن گرفتار هزینههای زیاد درمان شود، دور باطلی که سالها متخصصان درباره آن صحبت میکنند، جاییکه درمان با هزینههای گزاف خود روی دوش مردم جای هزینههای سلامت را گرفته که برعهده دولتها است.
درهمینباره حمید سوری، اپیدمیولوژیست و مدرس بینالمللی دانشگاه به خبرآنلاین میگوید: «سلامت از مهمترین وظایف و ماموریتهای هر دولت و حکومتی است که در قانون اساسی بسیاری کشورها از جمله قانون اساسی جمهوری اسلامی به آن توجه شده است. در اغلب کشورهای غربی با درآمد بالا،یکی از محورهای شعارهای انتخاباتی توجه ویژه به سلامت است. متاسفانه این رویکرد کمتر در سابقه نامزدهای انتخاباتی کشور ما، دیده میشود.»
او بیان میکند: «سلامت محور توسعه است، جامعه سالم میتواند سرزنده، پویا، مبتکر و مولد باشد. امروزه سلامت دیگر تنها موضوع شخصی نیست و برای تامین و ارتقای سلامت مردم یک کشور نیازمند ساختار مناسب، انتخاب مدل مناسب حکمرانی سلامت، دانش کافی، عزم ملی، برگزینش مدیران خوش فکر، جسور و دلسوز هستیم. پاندمی کووید ۱۹ در سالهای اخیر و توجهی ساده به آمارهای مرگ و ابتلا در کشورهای مختلف، تا حدودی کارآمدی یا ناکارآمدی کشورها را در حوزه مدیریت سلامت نشان داد. آمادگی در مقابله با این گونه تهدیدات زیستی نشان دهنده بلوغ ساختار سلامت در هر کشور است. هزینههای هنگفت مستقیم و غیرمستقیم همین اپیدمی باید سیاستمداران و مدیران ارشد کشور را متقاعد کرده باشد که چقدر نظام سلامت میتواند در میزان بار ناشی از این تهدیدات موثر باشد.»
اولویت حوزه سلامت در دولت آینده چه باید باشد؟
با وجود اهمیت سلامت اما این حوزه همیشه زیر سایه درمان مغفول مانده، سوری دراینباره میگوید: «تا زمانی که بیش از ۸۰ درصد بودجه سلامت صرف درمان میشود، تا زمانیکه وزیر، معاون بهداشتی وزیر و همه معاونان او بالینی هستند، تا زمانیکه تعارض منافع در وزارت بهداشت حل نشود و ... به هیچ جا نخواهیم رسید. تاکید بر بهکارگیری از پزشکان بالینی در مدیریت ارشد و میانی وزارت بهداشت، حتی مدیریتهای غیربالینی سیاستی اشتباه بوده و خواهد بود. پزشکان نه آموزش کافی برای این وظیفه مهم دیدهاند، نه به واسطه مشغلههای حرفهای فرصت کافی برای انجام این کار را دارند و نه تعارض منافع به ایشان اجازه میدهد سیاستهایی به نفع مردم و علیه منافع خود تدوین کنند.»
او ادامه میدهد: «قدم اول رئیس جمهور آینده انتخاب وزیری مناسب در راس وزارت بهداشت است تا این کشتی در گل نشسته را به مسیری متعالی هدایت کند. وزیر بهداشت بعدی باید برای برون رفت از شرایط نامطلوب کنونی برنامه داشته باشد، مشکلات را بخوبی آسیب شناسی کند و برای حل آنها نقشه راه ارائه دهد. گروهی از متفکران و دلسوزان آن برنامهها را ارزیابی و به رئیس جمهور برای انتخاب اصلح کمک کنند. در یک کلام اولویت وزیر بعدی بهداشت پیشگیری است؛ چراکه هم موثرتر است، هم ارزانتر، هم اخلاقیتر و هم علمیتر.»
مهرههای سیاسی تسلیم مدیران خوبی نیستند
این استاد دانشگاه درباره مدیریت وزارت بهداشت در آینده میگوید: «مدیریت بسیار شیرین است و باید از شیرینی آن کاست تا امکان و گردش مدیریتی راحتتر شود. ما در نظام سلامت بیش از رئیس و ژنرال، به سرباز نیاز داریم. دهها دکان در نظام پزشکی و انجمنها و فرهنگستان و مرکز تحقیقات و ... درست کردهایم که اغلب فقط حرف میزنند و هنرشان مقالهسازی حداکثری است، حتی اگر حرف درست هم بزنند کسی به حرف آنها توجه نمیکند، وزیر بهداشت باید از مدیریت سلامت اطلاع داشته باشد و با تیمی قوی سلامت را مدیریت کند. الزاما مهرههای سیاسی تسلیم، مدیران خوبی نیستند، آنها باید سلحشورانه در خدمت مردم و در صورت نیاز در مقابل دولت باشند.»
سوری ادامه میدهد: «در وزارت بهداشت بعدی تا زمانیکه افرادی حتی جرئت شنیدن اعتراض به شیوه مدیریتشان را نداشته باشند به هیچ جا نخواهیم رسید، تا زمانیکه ایدهی اگر میخواهید عضو فرهنگستان یا مدیر گروه آموزشی باشید باید سکوت کنید فرهنگ غالب سازمانی باشد کار به جایی نخواهد رسید، اینکه تنها بگوییم همه چیز حوزه سلامت گل و گلاب است، و حتی با کوچکترین انتقاد مدیریتی از جانب یک دانشجو، کار به دادگاه و شکایت از او میرسد، سلامت مردم بهطور جدی درخطر است.»
چالشهای پیشروی وزیر آینده بهداشت
با همه این شرایط وزیر بهداشت در دولت آینده با چالشهای جدی مواجه است، حمید سوری درباره این چالشها به خبرآنلاین میگوید: «اولویت سلامت در کشورهای موفق پیشگیری بوده و هست. پیشگیری معمولاً نان و آب برای کسی ندارد، اگر هم داشته باشد باید در تجارت واکسن و ... سهم داشته باشید. آیا میدانید واکسن کووید که کاملا غیر علمی برای کودکان زدند، برای هر دوز آن در سطح ملی چند میلیون دلار حق دلالی گرفتند؟ آیا میدانید برای رمدیسیور بیخاصیت (تقریبا) چند میلیارد دلار پول نامشروع به دست عدهای رسید؟ آیا میدانید مصرف داروی هیدروکسی کلروکین که در همان هفتههای اول اپیدمی توسط سازمان جهانی بهداشت و مراجع بینالمللی ممنوع شده بود و عدهای که این دارو را به مقدار فراوان تهیه کرده بودند و برای سود ناشی از فروش آن نقشهها در سر داشتند با نفوذ در مراجع تصمیمگیری زیر بار نرفته و همچنان مصرف آن را برای بیماران کرونایی تبلیغ و توصیه میکردند؟ اینها نمونهای تعارض منافعی است که متاسفانه مردم ما هزینهای گزاف برای آن دادند.»
او ادامه میدهد: «آیا میدانید تقاضای القایی در کشور ما حداقل سه برابر میانگین بسیاری کشورهای اروپایی است؟ آیا می دانید طول اقامت در بیمارستان در ایران چند برابر موارد مشابه در امریکا است؟ مسخره نیست که عدهای مدرک تحصیلی گرو میگذارند تا فلان داروخانه ، فلان آزمایشگاه تشخیص طبی یا ... مثلا ادعا کند مسئول فنی دارد؟ برخی از اینها ماهیانه بیش از حقوق یک استاد تمام هیئت علمی، پولِ گرو گذاشتن مدارکشان را بدون حضور موثر میگیرند، یعنی مجموعه وزارت بهداشت از این موارد اطلاع ندارد یا شاید خودشان منافع دارند؟ آیا وزیر بعدی بهداشت جسارت و جرات و حمایت کافی برای مقابله با این آفتهای کهنه بر پیکره حوزه سلامت را دارد؟»