وی تصریح کرد: گویا بعضیها دانشگاهی میخواهند که از آن حرفی جز آنچه مطلوب خودشان است، شنیده نشود، یعنی دانشگاهی که نشانی از استقلال و آزاد اندیشی و امر سیاسی در آن نباشد. مگر سالها قبل، رهبری نگفتند خدا لعنت کند دستهایی را که تلاش کردند دانشگاه را غیر سیاسی کنند، آیا نتیجۀ همین برخوردها غیر از این است؟ این نگاه چه نسبتی با نگاه شخصیتهایی مانند شهید مطهری دارد که میگفتند جریانات مخالف، حتی مارکسیستها هم باید در دانشگاه کرسی تدریس داشته باشند؟ اگر ما دانشگاه میخواهیم باید به لوازم آن هم تن بدهیم. دانشگاه فقط چند ساختمان و کلاس و میز و صندلی نیست، دانشگاه محل تولید فکر و ایدههای جدید است که فرهنگ و منطق و راه و رسم خودش را دارد و هر اندیشه ای باید با دیگر اندیشهها محک بخورد.
مدیر مسئول روزنامههای توقیف شدۀ جهان اسلام و حیات نو افزود: شاید کسانی تک جناحی را به هر شکل ترجیح بدهند، اما با توجه به تنوعی که در حوزههای فرهنگی و سیاسی و اجتماعی وجود دارد نمیتوان تک صدایی را هم در کشور حاکم کرد. تک صدایی یعنی رکود و مرگ استعدادهای یک جامعه.سید هادی خامنهای با یادآوری برخی روایات گفت: منابع دینی همه نشان میدهد که امر به معروف و نهی از منکر عمدتاً متوجه امور اجتماعی است و آنها که امور مردم در دست آنهاست، مخاطب اصلی امر به معروف و نهی از منکرند و جامعهای که این وظیفه را کنار بگذارد، از مسیر رشد و اصلاح خارج خواهد شد. نمونۀ بارز آن حرکت اصلاحی امام حسین(ع) است که نوک پیکان امر به معروف و نهی از منکر را متوجه حکومت وقت میدید. اگر استادان دانشگاه و رسانهها امکان نقد و تذکر و اعتراض و حتی تحلیل غلط را نداشته باشند، در آن صورت چه کسی در کشور میتواند باب نقد را باز نگه دارد.
گاهی شنیده میشود که بعضیها به برخوردهای حذفی رژیم شاه اشاره میکنند و میگویند در گذشته هم این اتفاق افتاده یا در آمریکا و غرب هم از این کارها میکنند. باید به این افراد گفت مگر الگوی شما رژیم شاه و غرب است؟ اگر الگوی شما آنها هستند، چرا علیه آنها شعار میدهید؟ چرا مدیریت امام علی(ع) را شاخص خود قرار نمیدهید که حقوق مخالفانش، حتی حقوق قاتلش را در همان حال که در بستر شهادت بود، فراموش نکرد؟
دبیر کل مجمع نیروهای خط امام با اظهار نگرانی از وضعیت جسمی میرحسین موسوی و زهرا رهنورد گفت: آقایان موسوی، کروبی و خانم رهنورد که هر سه شخصیتهای خدمتگزار و دلسوز کشور هستند، سیزده سال بدون محاکمه در حصر طاقت فرسا به سر میبرند و از حقوق بدیهی خود محروم هستند، اخیراً شنیده شد به علت محدویتهایی که برای آنها ایجاد شده از نظر جسمی آسیب جدی دیدهاند، این در حالیست که مسئولیت سلامتی و جان این عزیزان بر عهدۀ کسانی است که زندگی آزاد را از آنها سلب کردهاند. واقعاً بر اساس چه قاعدهای باید چنین فشار سنگین و غیر قانونی و نامتعارف و غیراخلاقی بر آنها تحمیل شود؟ این وضعیت، نه شرعی است و نه قانونی.