به گزارش
مردم سالاری آنلاین، رسول منتجب نیا، فعال سیاسی اصلاح طلب، ضمن ارزیابی تاثیر یکدست شدن قوا بر حل مشکلات گفت: رئیسی در شعارهای انتخاباتیاش یکدست شدن قوا را مطرح میکرد اما یک اشکال در مورد یکدست شدن قوا وجود دارد. ممکن است کسی تصور کند که این حسن و خوبی نظام است که همه یکدست شوند و قوای سهگانه همه از یک جناح و فکر باشند در حالی که این بزرگترین عیب و اشکال برای یک نظام است که قوای سهگانه و مسئولیت حکومت در اختیار یک جناح باشد و جناحهای دیگر همگی کنار زده و به حاشیه رانده شوند و از آنها در حاکمیت استفاده نشود و نتیجهاش هم این میشود که طرفداران یک جناح باقی میمانند و بقیه جناحها، سلایق و گرایشها خودشان را بیتفاوت جلوه میدهند و کنارهگیری میکنند. این اشکال عمدهای است که به یکدشت شدن قوا وارد است و الان هم همگی شاهد این مسئله هستیم.
او با اشاره به عبور اصولگرایان از رئیسی افزود: در حال حاضر همه گروههای حاضر در جناح اصولگرا که رئیسی نمایندگی آنها را در دولت برعهده دارد پشت دولت نیستند. رئیسی نتوانست از جناح اصولگرا وحدت و اجماعی درست کند. در حال حاضر مجموعه خاصی از اصولگرایان در دولت وجود دارند و مجموعه خاصی از دولت حمایت میکنند اما بسیاری از چهرههای شاخص اصولگرا و صاحب نظر منتقد دولت هستند و چه بسا انتقادهای تندی هم دارند. به عنوان نمونه در رابطه با مسئله مولدسازی که ابتکار دولت است و یک بدعت تاریخی بسیار خطرناکی را ابداع کردهاند فردی مانند احمد توکلی که از چهرههای اصولگرا محسوب میشود به شدت با آن مخالفت کرده و نامه بسیار تند و مستدل و مستندی نوشت و به شدت به دولت حمله و اعتراض کرد. در بسیاری از موارد باهنر، ناطق نوری و بسیاری از چهرهها و شخصیتهای معروف و غیرمعروف اصولگرا مخالف دولت شدهاند به دلیل اینکه به عیان مشاهده میکنند بسیاری از تصمیماتی که گرفته میشود و سیاستگذاریهایی که انجام میشود غلط است، بنابراین انصافشان ایجاب میکند که آنها هم جزو منتقدان باشند و حمایتشان را از دولت بردارند.
اصلاً امکان ندارد در جامعه بشری فکر اصلاح طلب بمیرد
منتجبنیا درباره اینکه سکوت اصلاح طلبان تا چه زمانی ادامه خواهد داشت، تصریح کرد: ما باید بین جریان اصلاحات، تفکر اصلاحطلبی و بین اصلاحطلبان تفکیک قائل شویم. ممکن است صدای یک نفر، 10 نفر یا 100 نفر اصلاحطلب را خاموش کنند، اجازه ندهند آنها انتقاد کنند یا خودشان خسته شوند و کنارهگیری کنند اما تفکر و جریان اصلاحطلبی جریانی پویا و ماندگار است لذا اصلاحطلبی موردی نیست که بتوان با یک دولت آن را از بین برد. جریان اصلاحات بحث منطقی مفصلی دارد. اصلاً امکان ندارد در جامعه بشری فکر اصلاح طلب بمیرد چراکه اگر تفکر اصلاحطلبی از جامعه رخت بربندد و اثری از آن نباشد آن جامعه مرده است. این اصلاحات است که در جامعه حرکت ایجاد میکند و نواقص، مشکلات و کمبودها را برطرف میکند.
این چهره اصلاحطلب در ادامه اظهار کرد: نقطه مقابل اصلاحطلبی یا درجا زدن است یا عقبگرد و سیر قهقرایی و یا اینکه براندازی است. کسانی که میگویند «انقلاب»، معنای آن را هم نمیفهمند و میگویند باید انقلاب دیگری کنیم، انقلاب در انقلاب یعنی براندازی. اگر کسی بخواهد در کشوری که یک نظام قانونمند برپا کرده، قانون اساسی و قانون سهگانه و امثال آن را دارد انقلاب کند یعنی این نظام را برهم بزند و چیز دیگری جای آن بنشاند. اصلاحطلبی انقلاب و نظام را قبول دارد اما میگوید ظرف این 43 سال اشکالاتی به وجود آمده که باید رفع شود. به این معنی که اگر بخواهید بین صاحبنظران بهترین و کاملترین نظریه را پیدا کنیم، نظریه اصلاحات است که میگوید ما آرمانهای انقلاب، امام و انقلاب، نظام جمهوری اسلامی و قانون اساسی را قبول داریم اما به دلیل اینکه در عمل مشکلاتی به وجود آمده باید این مشکلات را برطرف کنیم. اصلاح طلبان به فکر براندازی نیستند. فکر اصلاحات یعنی اینکه ما داشتههای خودمان را ارزیابی کنیم و آنچه که نداریم و ضعف و اشکال است را برطرف کنیم.
بین وزرا تعدادی هستند که نورچشمی احمدینژاد بودند و حالا نورچشمی رئیسی هستند
منتجبنیا درباره اینکه بسیاری بر این باور هستند که اطرافیان رئیسی اعم از اعضای جبهه پایداری و احمدینژادیها اجازه شنیده شدن سایر صداها را نمیدهند، ادامه داد: بنده نمیتوانم ادعا کنم که اطرافیان و همراهان رئیسی جزو حزب پایداری هستند یا فقط اطرافیان احمدینژاد هستند اما آنچه مسلم است اینکه این دو جریان الان هم در دولت و هم در مجلس حضور پررنگ دارند. در حال حاضر بسیاری از اطرافیان و نزدیکان احمدینژاد و اعضای جبهه پایداری وزیر و در کابینه هستند و بسیاری هم نماینده موثر در مجلس هستند بنابراین چطور میشود که ما از یک طرف بگوییم احمدینژاد یک جریان انحرافی بود و شعارهایی که داده و هنوز هم دارد میدهد، برخلاف نظام و سیاستهای رهبری است اما بازوان احمدینژاد و یاران نزدیک احمدینژاد را در مشاغل بسیار کلیدی و موثر بگذاریم؟ این برای من کاملا مشهود است و الان میتوان به راحتی آنها را درآورد. در حال حاضر بین وزرا تعدادی هستند که نورچشمی احمدینژاد بودند و حالا نورچشمی رئیسی هستند.
او همچنین خاطرنشان کرد: البته درباره قوه قضائیه بنا براین است که در مسائل جناحی دخالت نکند و امیدواریم که این مسئله رعایت شود، نسبت به آن قضاوتی نداریم اما آنچه مسلم است سیاست کلی قوه قضائیه هم با دولت و مجلس هماهنگ است و به این ترتیب نیست که کاملا مستقل باشد، لذا مشاهده میکنید که در طرح مولدسازی، رؤسای سه قوه با هم تصمیمگیری میکنند و این کار عجیب و غریب را انجام میدهند که آثار شوم آن را در آینده ملت و دنیا مشاهده خواهند کرد. البته به صورت رسمی میگویند قوه قضائیه در مسائل جناحی دخالت نمیکند و واقعاً هم باید اینطور باشد که نه قوه قضائیه، نه دولت و حتی کلیت مجلس نباید در جناحها غرق شوند. جناحها برای خودشان محفوظ و محترم هستند اما کسانی که امین مردم میشوند و مستقیم یا غیرمستقیم از طرف مردم انتخاب شده و اختیاراتی به آنها تفویض شده حق ندارند این امانت مردم را به نفع جناح خاصی مصادره کنند و دیگر جناحها را محروم کنند.
منتجبنیا در پایان با اشاره به حضور مخبر در جلسات سران قوا یادآور شد: اولا اینکه معاون اول در کشور ما به صورت غیرمستقیم نقش نخست وزیر را ایفا میکند و کارهای اجرایی را در رتبه بعد از رئیس جمهور انجام میدهد و این طبیعی است و اگر رئیس جمهور نباشد او دولت را اداره میکند و بسیاری از وظایف رئیس جمهور به او تفویض میشود و انجام میدهد. اما اینکه رئیسی چرا تا این اندازه به مخبر بها میدهد و اعتماد میکند به دلیل این است که مخبر میتواند یک حلقه وصلی بین دولت و رهبری باشد. در حقیقت مخبر سالهای سال در سمت ریاست ستاد اجرایی فرمان امام و امین رهبری بوده و اختیارات فراوانی داشته و چه بسا این امتیاز برای مخبر کافی باشد که بخواهند اختیارات بیشتر از آنچه انتظار میرود به او واگذار کنند.