به گزارش
مردم سالاری آنلاین،محمدجواد حق شناس در تحلیل بیانیههای سیدمحمد خاتمی میگوید: زمانی که فردی به عنوان کنشگر سیاسی وارد عرصه سیاست میشود، جامعه از او انتظاراتی را دارد و به نوعی روابط خود را تنظیم میکند که همیشه در معرض دید و قضاوت آحاد آن جامعه قرار دارد. از همین رو این کنشگر نمیتواند نسبت به وقایع مهمی که با سرنوشت مردم سروکار دارد، بیتفاوت بماند یا به نوعی کنش مورد انتظار را از خود نشان ندهد. زمانی که از سیدمحمد خاتمی به عنوان یک کنشگر سیاسی که بعد از دوم خرداد سال ۷۶ از یک کنشگر درجه دو به کنشگر درجه ۱ در عرصه سیاست کشور ارتقا پیدا کرد و نهایتا واجد یک گفتمانی تحت عنوان اصلاحات شد و این گفتمان ۸ سال اداره کشور را برعهده داشت و طبیعتا روی مجلس و شورا نیز تاثیر گذار بود و تا کنون در این جایگاه قرار دارد و با اینکه توانست دو رای بالای ریاست جمهوری را در سبد خود داشته باشد، همواره جامعه از او به عنوان رهبر یک جریان سیاسی انتظار دارد که در مقاطع حساس و بزنگاه، کنش مناسب و موضعگیری دقیق داشته باشد.
جریان اصلاح طلب را از عرصه سیاست کشور خارج کردند
وی ادامه داد: در چندماه گذشته که ایران پرچالشترین روزهای خود را در ۴ دهه گذشته تحربه میکرد و خاتمی نمیتوانست بدون واکنش از این شرایط عبور کند و جامعه نیز چنین خواستهای از او داشت و اگر واکنشی نشان نمیداد جای سوال داشت.
حق شناس در پاسخ به این سوال که آیا این بیانیهها نتیجهای هم داشته است یا خیر، گفت: تا جایی که اطلاع داریم، بعد از پایان دوره اصلاحات عملا شاهد یک اتفاق ناخوشایند بودیم و آن هم واگذاری عرصه قدرت در قوه مجریه و مقننه به جریان رقیب بود که جریان اصلاح طلب را از عرصه سیاست کشور خارج کردند. در سال ۹۲ اما شاهد بازگشت موفقیتآمیز آقایان هاشمی و خاتمی به عرصه سیاست هستیم که با پیام و بیان «تکرار میکنم»، باعث شد بازهم مجلس را از آن خود کنند.
عضو سابق شورای شهر با بیان اینکه خاتمی در این سالها چهره محبوبی بوده و بیانیهها و مواضع او، به نحوی بوده که جامعه همچنان رفتار سیاسی خود را با نگاه او تنظیم میکرده، تصریح کرد: اگر بخواهم دقیق بگویم، خاتمی با نگاه دقیقی که از جامعه داشت، مواضعش مورد توجه بخش قابل توجهی از مردم کشور بود. این روند بعد از ۹۲ شاید به خاطر رویکرد نادرست دولت روحانی و عملکرد ضعیف مجلس از یک سو و از سوی دیگر برخورد یکجانبهگرایانه هسته سخت قدرت و بیتوجهی به خواسته و انتظارات و علایق مردم، زمینه را به سمتی برد که جامعهای که تا آن زمان سعی میکرد با حضور پای صندوق رای، اراده و خواستهای خود را به نتیجه برساند، حس کرد دیگر نمیتواند خواستههایش را از طریق انتخابات پیش ببرد و منجر به تحریم انتخابات در سال ۱۴۰۰ شد. در نهایت به گونهای شد کسی که روانه پاستور شد مقام دوم را بعد از آرا باطله داشت. این اتفاق پیامی به حاکمیت داشت که جامعه ایرانی دیگر نمیخواهد از طریق صندوق رای خواستههایش را دنبال کند و نارضایتیاش را اینگونه به مسئولان نشان میدهد.
هسته سخت قدرت فکر کرد از شر یک رقیب همیشگی خلاص شده است
این فعال سیاسی ادامه داد: جریان اصلاحطلبی و شاید چهرهای مانند خاتمی به آرامی پذیرفتند که روند، روند مطلوبی نیست و از اقبال گذشته هم دیگر خبری نیست و اوج این را در حمایت خاتمی از فهرست شورای شهر ۱۴۰۰ میبینیم که آن لیست بیش از ۳۰ هزار رای نیاورد، در حالی که در دوره قبل از آن به دلیل حمایت خاتمی، نفر اول لیست ۱ میلیون و۷۰۰ هزار رای آورد. این سقوط آرا به فاصله ۴ سال یک زنگ خطر بود که بیشتر نظام سیاسی باید از این زنگ خطر میترسید، اما هسته سخت قدرت به دلیل نداشتن تحلیل درست از بیماریهای اجتماع، نه تنها از این موضوع نگران نشد بلکه آن را یک پیروزی تلقی کرد که از شر یک رقیب همیشگی خلاص شده و فکر میکرد که با آمدن دولت یکدست، میتواند آنطور که تمایل دارد کشور را اداره کند. در واقع این روند نهایتا فضا را به سمتی برد که ما عملا یکی از ناکارآمدترین دولتهای بعد از انقلاب را به خاطر نبود فضای رقابتی و یکی از نالایقترین مجالس را داشته باشیم که نه تنها خواستههای مردم را محقق نکردند، بلکه در ماجراهایی مثل طرح صیانت عملا در مقابل مردم ایستاد.
حق شناس تاکید کرد: موضعی که خاتمی باید میگرفت شاید مورد اقبال جامعه نبود، چرا که جامعه از اصلاحطلبی و اعتمادی که به آنها کرده بود، عبود کرده است؛ هسته سخت قدرت عملا با بیتوجهی به قانون و نقدهای دلسوزانه و آرام و قاعدهمندی که توسط جریان اصلاحات صورت میگرفت، این جریان را خارج کرد و عمده این کنشگران را یا زندانی کرد یا کنار زد. این روند نهایتا به دو شکل میتوانست ادامه پیدا کند، یا سیدمحمد خاتمی هیچ کنشی از خود نشان نمیداد یا اینکه موضع خود را نسبت به این جنبش اعلام میکرد یا طبق خواسته حاکمیت پیش میرفت و مقابل این جنبش میایستاد!
هسته سخت قدرت آرزو دارد کار جریان اصلاحطلبی به پایان برسد
این فعال سیاسی، با بیان اینکه موضعی که خاتمی در همراهی با جنبش اعتراضی میگیرد، صریحترین موضعی است که طی سالهای اخیر از او دیدیم، گفت: زمانی که میگوید «این شیوه اصلاحطلبی اگر نگوییم ممتنع شده است دستکم به صخره ستبر بنبست برخورد کرده است و مردم هم حق دارند از آن مثل خود نظام حاکم نومید شوند.» مُهری است در تایید یا آرزویی که هسته سخت قدرت و اصولگرایی منتظر آن بود که جریان اصلاحطلبی کارش به پایان برسد و شاید تاییدی بود برخواسته براندازان که همواره اصلاحطلبی را مانند سوپاپ نظام میدانند که موجب تداوم حکومت جمهوری اسلامی میشود.
حاکمیت باید نگران شود که خاتمی هم از اصلاحطلبی هم عبور کرده است
حقشناس معتقد است که حاکمیت بیشتر باید نگران شود کسی مانند خاتمی از اصلاحطلبی هم عبور کرده و پیام اصلاحناپذیری سیستم حاکیمت را به اطلاع مردم میرساند. حاکمیت این را باید به عنوان هشدار در نظر بگیرد و اصلاحات را از درون خود شروع کند.
ناطق نوری سکوتش را بشکنند و انتقاداتش را بگوید
عضو سابق شورای شهر تهران با بیان اینکه مخاطب این بیانیه مردم و حاکمیت و فعالان سیاسی است، گفت: شاید مثل بیانیه میرحسین صراحت ندارد، اما کنش و منش سیدمحمد خاتمی را در سالهای اخیر دیدهایم. به نظرم بهتر بود ایشان نامههایش به رهبری را منتشر میکرد و جامعه را از آنچه که میبیند و اینکه چه توصیههای میکند و هم اینکه از آن سمت چه پاسخی به این نامهها داده میشود، مطلع میکرد. این بیانیه شاید کافی نبود اما ضروری بود و بهتر است که این روند توسط دیگر احزاب اصلاحطلب و فعالان سیاسی همچون ناطق نوری که سکوت کردهاند بهتر است سکوتشان را بشکنند و با مردم حرف بزنند و اگر نقدی به حاکمیت دارند بیپرده بگویند.
منبع:رویداد۲۴