حجتالاسلام رسول منتجب نیا سیاستمدار اصلاحطلب و قائممقام حزب اعتماد ملی اعتقاد دارد اگرچه عدم احراز صلاحیت برخی کاندیداهای اصلاح طلب می تواند مانعی بر سر راه اصلاح طلبان در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی باشد، اما در عین حال اگر اصلاح طلبانی کاندیدا شوند که شانس احراز صلاحیتشان بالاتر باشد احتمال پیروزی جریان اصلاحات افزایش می یابد. او همچنین معتقد است که حامیان دولت قبل با توجه به عملکردی که داشتند دیگر نمی توانند در انتخابات آتی، توجه مردم را به خود جلب کنند.
منتجب نیا عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون مبارز و مدیر گروه فقه و اصول دانشگاه شاهد است و همچنین تجربه حضور در دورههای اول تا سوم مجلس شورای اسلامی را دارد و رئیس کمیسیون دفاع مجلس سوم، مشاور رئیسجمهور در دولت اصلاحات ، نماینده امام خمینی(ره) و رئیس سازمان عقیدتی سیاسی شهربانی کل کشور بوده است. وی تألیفات متعددی در زمینه های علمی، دینی و اجتماعی به چاپ رسانده است. گفت و گوی "فریادگر" با حجت الاسلام منتجب نیا را با محوریت انتخابات مجلس شورای اسلامی ه می خوانید:
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل مجلس شورای اسلامی که در آن زمان مجلس شورای ملی نام داشت، شاهد مجلسی فعال و کارآمد و تأثیرگذار در تمام امور بودیم. به نظر شما می توان پذیرفت که نسبت به دورههای اول پس از انقلاب تاکنون بهمراتب از تأثیر مجلس شورای اسلامی کاسته شده است؟ و اگر با این موضوع موافقید علت این سیر نزولی را چه می دانید؟ ما از سویی معتقد هستیم نظام مردمسالاری داریم که همهکاره در آن، مردم هستند؛ امام (ره) فرمودند: مردم ولی کار مسئولان و مسئولان خدمتگزار آنها هستند؛ از سوی دیگر مردم تنها در زمان انتخابات میتوانند حضور داشته باشند، درحالیکه کشورهای پیشرفته حضور مردم تعریف شده است و ممنوعیت ندارند. ممکن است به کمترین بهانهای مردم به خیابان بیایند و تحصن کنند، نظام هم از آنها حمایت میکند، برخورد فیزیکی با آنها ندارد و یا اینکه آنها را ممنوع نمیکند. در کشور ما علیرغم تجویز قانون اساسی در این رابطه که گروهها، تشکلها و... میتوانند راهپیمایی داشته باشند اما مسئولان کشور اغلب به صلاح نمیدانند. حتی با مجوز رسمی هم اجازه این اجازه را ندارید چه رسد بدون مجوز؛ مردم اینچنین شرایطی دارند. مردم این حکومت را انتخاب کردهاند، و صاحبان اصلی این حکومت و کشور هستند. احساس نگرانی میکنند، دغدغه دارند، میخواهند آینده کشور را خودشان بسازند، سرنوشتشان را خودشان رقم بزنند. لذا تنها عرصهای که مردم این تصمیم را عملی سازند ، انتخابات مختلف اعم از مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری و...
من این را قبول دارم که بهجز بعضی از مجالس، ما شاهد مجلسی بودیم که روزبهروز بهطرف ضعف و کاستی و نزول حرکت کرده است به شکلی که امروزه ما شاهد فاصله بسیار عمیق بین ملت و نمایندگانشان هستیم. بعضی از نمایندگان نه درد مردم را میفهمند و نه احساس وظیفه در برابر مردمدارند. طیفی شدهاند که برای خودشان می¬برند و میدوزند، گاهی در مخالف خواستههای مردم و در پی مقاصد خودشان عمل میکنند. دلیل اصلی آن این است که مجلس از هویت خودش خارجشده است و در جایگاه خودش قرار نگرفته است
است. مردم باید در انتخابات احساس امنیت کنند، بهنظام و مسئولان نظام اعتماد داشته باشند، باید بدانند فضا برای حضورشان کاملاً باز است و هیچگونه محدودیت برای آنها نیست. همانگونه که با داشتن سن قانونی میتوانیم در انتخابات شرکت کنیم، در کاندیدا شدن برای انتخابات هم به همین نسبت باید فضا برای ما باز باشد. اگر شخصی صلاحیت را در خودش احراز کرد و قصد کاندیدا شدن در انتخابات مختلف داشت، نباید کسانی برای آنها محدودیت غیرقانونی ایجاد کنند بهصرف اینکه وی سلیقه دیگری دارد، سلیقه او با ما مطابق نیست پس باید محروم شود. من به خاطر دارم اوایل پیروزی انقلاب حتی در مورد غیرمسلمانها هم بحث می¬شد، چریکهای اقلیت و اکثریت، حزب توده و... در انتخابات ثبتنام کرده بودند و این بحث در بین وزارت کشور و شورای نگهبان پیشآمده بود که صلاحیت این افراد را تائید کند یا خیر. مشکل برخی از آنها این بود که باید قسم میخوردند و چون اسلام را قبول نداشتند چگونه میتوانستند قسم بخورند. اما در جمعبندی به این نتیجه رسیدند که به صحنه وارد شوند. امام(ره) به منافقین میفرمودند: سلاح خود را زمین بگذارید و از آزادی حسن استفاده را کنید. آزادی آری توطئه خیر. ما امروزه افرادی داریم که جزء این نظام و انقلاب هستند، در خودشان شایستگی را احراز میکنند و جمعی از مردم طرفدار آنها هستند، ما نباید برای آنها محدودیت ایجاد کنیم و آنها را از حقوق اجتماعی محروم کنیم. مخاطب من هیئتهای اجرایی، هیئتهای نظارت و شورای نگهبان هستند. آنها متولی برگزاری خوب انتخابات و نه مسئول محروم کردن افراد از حقوق اجتماعی هستند. آنها باید از حقوق اجتماعی افراد دفاع کنند. به خاطر دارم اوایل انقلاب تا چند دوره اگر هیئتهای اجرایی بدون دلیل نسبت به یک کاندیدا ظلم میکردند، شخص کاندیدا به هیئت نظارت و شورای نگهبان شکایت میکرد و آنها از حقوقش دفاع میکردند. شاید یکی از فلسفههای مهم شورای نگهبان همین باشد که هیچکس نتواند این حق اجتماعی را از کسی بگیرد، اما گاهی میبینیم برعکس عمل شده است. ما نسبت به آینده انتخابات قضاوت نداریم اما انتظار داریم که هیئتهای اجرایی، نظارت و شورای نگهبان قانونی و در چهارچوب قوانین انتخابات عمل کنند و سلایق شخصی و گروهی را در آن دخالت ندهند تا مردم بتوانند درست و صحیح انتخاب کنند و مجلس را به جایگاه خودش برگردانند. مجلس شورای اسلامی طبق فرمایش حضرت امام(ره)، مجلسی در رأس قوا و قدرتها است. امام(ره) فرمود: مجلس محل گردآمدن عصاره فضایل ملت است. در مجلس باید عصاره فضایل ملت جمع شود تا بتواند در رأس همه قدرتها قرار بگیرد. اگر مردم حضور پیدا
من شاهد بودم بعضی از آقایان قصاص قبل از جنایت میکنند و از همین حالا مغالطه میکنند و میگویند، یک جناح از سیاسیون درصدد هستند که وکیل الدوله به مجلس بفرستند و مجلس را دولتی کنند. اصل کلام ما این است که مردم با عشق و علاقه در میان شش نماینده مطرح به آقای دکتر روحانی که شعار اصلاحطلبی داشت، رأی دادهاند. حامیان او تنها اصلاحطلبها و تعداد اندکی از شخصیتهای اصولگرا بودند. همان مردم باید نمایندگانشان را در مجلس انتخاب کنند. مجلس باید در تعامل با این دولت و نه در تقابل با آن باشد تا این دو قوه مقننه و مجریه بتوانند بار مسئولیتشان را با حمایت قوه قضائیه به مقصد برسانند
کنند و راهنمایی شوند ، قطعاً عصاره فضایل خودشان را به مجلس میفرستند. اما اگر مردم حضور نداشته باشند یا نخبگانشان را از کاندیدا شدن محروم کنند، طبیعتاً عصاره فضایل ملت در مجلس جمع نمی¬شود و این مجلس نمیتواند در رأس قدرتها باشد بنابراین روزبهروز سیر نزولی را طی کند. من این را قبول دارم که بهجز بعضی از مجالس، ما شاهد مجلسی بودیم که روزبهروز بهطرف ضعف و کاستی و نزول حرکت کرده است به شکلی که امروزه ما شاهد فاصله بسیار عمیق بین ملت و نمایندگانشان هستیم. بعضی از نمایندگان نه درد مردم را میفهمند و نه احساس وظیفه در برابر مردمدارند. طیفی شدهاند که برای خودشان می¬برند و میدوزند، گاهی در مخالف خواستههای مردم و در پی مقاصد خودشان عمل میکنند. دلیل اصلی آن این است که مجلس از هویت خودش خارجشده است و در جایگاه خودش قرار نگرفته است. امیدواریم با هوشیاری ملت، با احساس تعهد و وظیفه ملی و شرعی مسئولان بیش از پیش، ما شاهد مجلس مقتدر، متخصص و متعهد باشیم که موردنظر امام و ملت بوده است.
با توجه به نکات فوق ملت ما و دولت ما چگونه مجلسی را نیاز دارند؟ ترکیب مجلس آینده را چطور پیشبینی میکنید؟ مجلسی مترقی و رشد یافته است که تبلور و تجلی افکار و اندیشههای همه ملت باشد. در جامعه ما شاهد سلایق و عقیدههای مختلف هستیم، باید مجلس از همه سلایق نماینده داشته باشد. زمانی که اینچنین مجلسی به وجود آید، میتوانیم بگوییم مجلس یعنی یک کشور کوچک و محدود؛ مجلسی که تمام افکار، مطالبات و اندیشههای ملت در آن خلاصهشده است. بههیچوجه نباید مجلس در انحصار یک گروه خاص مانند اصولگرا، اصلاحطلب یا جناح دیگر باشد. اگر مجلس متوازن و متعادل باشد و نمایندگانی از گرایشهای مختلف، در یک مجلس حضورداشته باشند، خروجی بسیار پسندیده خواهد داشت چراکه از زوایای مختلف به یک مسئله یا قانون نگاه می شود.
در رابطه با اینکه دولت و ملت امروز ما به چه مجلسی نیاز دارند، چون من شاهد بودم بعضی از آقایان قصاص قبل از جنایت میکنند و از همین حالا مغالطه میکنند و میگویند، یک جناح از سیاسیون درصدد هستند که وکیل الدوله به مجلس بفرستند و مجلس را دولتی کنند. اصل کلام ما این است که مردم با عشق و علاقه در میان شش نماینده مطرح به آقای دکتر روحانی که شعار اصلاحطلبی داشت، رأی دادهاند. حامیان او تنها اصلاحطلبها و تعداد اندکی از شخصیتهای اصولگرا بودند. همان مردم باید نمایندگانشان را در مجلس انتخاب کنند. مجلس باید در تعامل با این دولت و نه در تقابل با آن باشد تا این دو قوه مقننه و مجریه بتوانند بار مسئولیتشان را با حمایت قوه قضائیه به مقصد برسانند. اگر
عده¬ی زیادی از نخبگان کشور وارد صحنه می¬شوند و هیئتهای نظارت و شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت می¬کنند. این مشکل بزرگی است که سر راه اصلاحطلبها وجود دارد لذا باید با دقت و با تأنی موضوع را مدیریت کنند و افرادی را وارد صحنه کنند که شانس تائید صلاحیتشان بالا باشد. از افراد معتدل و جاافتاده بدون حاشیه باید استفاده شود. البته بهانهتراشی کار سختی نیست و میتوانند بهآسانی با یکشب نامه یا گزارش بدون هویت، شخص را دارای مشکل و رد صلاحیت کنند. هیئتهای اجرایی و نظارت قاعدتاً باید منصفانه و قانونمند برخورد کنند و بدون جهت افراد را رد صلاحیت نکنند
مجلسی باشد که در همان اول در برابر دولت و رئیسجمهور ایستادگی کند، طبیعتاً این مجلس نمیتواند مردمی باشد. این را وکیل الدوله نمیگویند، اگر ما گفتیم نمایندگان باید هماهنگ با رئیسجمهور و دولت باشند، یعنی نمایندگان باید منتخب مردم باشند. مردمی که این رئیسجمهور را انتخاب کردند، باید این نمایندگان را انتخاب کنند، نه اینکه کانالهای دیگر بتوانند کاندیداهای موردنظر مردم را رد صلاحیت و از مدار خارج کنند تا یک سری افراد خاص با حداقل آراء وارد مجلس شوند. در بعضی از دوره ها ما شاهد بودیم به خاطر باز شدن میدان برای کاندیداهای موردنظر، در بسیاری از حوزههای انتخابیه افرادی که شانس رأی داشتند رد صلاحیت میشدند. درنتیجه کاندیدای موردنظر با حداقل رأی وارد مجلس شده است. این نماینده دیگر نمیتواند نماینده مردم یا وکیل المله باشد، وکیل الدوله هم نیست، بلکه وکیل یک قشر خاص است. ما نه وکیل الدوله را میپذیریم و نه وکیل یک قشر خاص را. ما میگوییم وکیل باید وکیل ملت باشد. همانطور که رئیسجمهور، رئیسجمهور ملت است، نماینده هم باید نماینده مردم باشد. کاندیداها آزادانه وارد صحنه شوند و مردم آگاهانه بتوانند رأی دهند، رأی آنها صیانت شود، تا نماینده موردنظر مردم وارد مجلس شود. این متفاوت است با آنچه بعضی از جناحها را قضاوت و متهم میکنند. هرگز ما طرفدار این نبودیم و نیستیم که وکیل الدوله باید وارد مجلس شود. اصلاً وکیل الدوله که نمیتواند بر دولت نظارت کند و نباید فراموش کنیم وکیل المله بودن غیر از وکیل یک جناح یا قشر خاص است و ما میگوییم وکیل نباید وکیل یک جناح خاص باشد.
پایان امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی را در پیش داریم. اصلاحطلبان برای انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی چه برنامهای دارند؟ بحمدالله اصلاحطلبها در سراسر کشور متحد و متفق شده¬اند که با انسجام کامل وارد صحنه شوند، بهترینها را انتخاب کنند، نیروهای معتدل، نیروهای خدمتگزار، نیروهای کارآزموده و دلسوز را شناسایی و به مردم معرفی کنند. احزاب و شخصیتهای اصلاحطلب همه بر روی این مسئله متفق هستند که بر مردم نباید تحمیل کنیم و بهجای مردم نباید تصمیم بگیریم. تنها شایستهترین افراد را که ما میشناسیم به مردم معرفی کنیم و آنها خودشان تصمیم بگیرند. در این عرصه ما موانعی داریم و مهمترین مانع مسئله تعیین صلاحیتها از جهت هیئتهای اجرایی، نظارت و شورای نگهبان است. بخصوص در بین اصلاحطلبها چراکه اصولگراها این مشکل را ندارند و بهندرت میبینیم اصولگرایی رد صلاحیت شود، اما بعضا بهآسانی نمایندگان اصلاحطلب را رد صلاحیت میکنند. درگذشته
حنای این آقایان رنگی ندارد. چراکه همه حرفهایی که زدهاند و شعارهایی که دادهاند بر خلافش عمل شده است. اولین و مهمترین شعاری که دادند مبارزه با فساد، حفظ و حراست از بیتالمال و اموال عمومی بود. درحالیکه فکر نمیکنیم هیچ دولتی تاکنون بر روی کار آمده باشد و اینقدر پرونده اختلاس و فساد مالی توسط مسئولان ردهبالای اجرایی کشور داشته باشد. شعار دادند و گفتند میخواهیم مشکلات اقتصادی شما را حل کنیم ولی دیدم که روزبهروز مشکلات بیشتری برای مردم به وجود آوردند و این شعار هم متأسفانه بر خلافش عمل شد. شعار مهرورزی دادند و گفتند دولت ما دولت مهرورزی است و میخواهیم مهر و صفا و صمیمیت را حاکم کنیم دیدیم چگونه مهرورزی را در این کشور حاکم کردند
چنین چیزی به فراوان دیدهشده است و صحبتها و خطونشانهایی که برخی از آقایان میکشند نشان میدهد در آینده هم ممکن است این اتفاق تکرار شود. عده¬ی زیادی از نخبگان کشور وارد صحنه می¬شوند و هیئتهای نظارت و شورای نگهبان آنها را رد صلاحیت می کنند. این مشکل بزرگی است که سر راه اصلاحطلبها وجود دارد لذا باید با دقت و با تأنی موضوع را مدیریت کنند و افرادی را وارد صحنه کنند که شانس تائید صلاحیتشان بالا باشد. از افراد معتدل و جاافتاده بدون حاشیه باید استفاده شود. البته بهانهتراشی کار سختی نیست و میتوانند بهآسانی با یکشب نامه یا گزارش بدون هویت، شخص را دارای مشکل و رد صلاحیت کنند. هیئتهای اجرایی و نظارت قاعدتاً باید منصفانه و قانونمند برخورد کنند و بدون جهت افراد را رد صلاحیت نکنند. آگاه باشند وقتی شخصی را رد صلاحیت میکنند، خدشهای بر حیثیت او وارد میکنند و ظلم و ستم بر حق آن شخص است و باید در روز قیامت پاسخگوی آن باشند، در پیشگاه ملت بهجای خود در پیشگاه خالق ملت هم باید پاسخگو باشند.
برای حوزههای انتخابی شهرستانها چه تمهیداتی اندیشیدهاید؟ یک تصمیم دیگری که در بین سران اصلاحات و احزاب اصلاحطلب گرفتهشده این است که بههیچوجه در مرکز برای حوزههای انتخابی تصمیم نگیریم و تصمیم را به عهده خودشان بگذاریم. اگر نماینده ملت است مردم از ابتدا آن را انتخاب کنند. و سزاوارترین افراد، افراد همان حوزه انتخابی هستند. نخبگان هر شهر و استان باهم اندیشی افراد مستعد را شناسایی و به ما معرفی کنند نه ما به آنها معرفی کنیم. تفاوت است بین اینکه فلان حوزه انتخابی عقلای و عالمان قوم افراد شایسته را معرفی میکنند و ما از آنها حمایت میکنیم بااینکه خدایی نکرده برعکس باشد، ما در تهران بنشینیم و بگوییم شما باید به فلانی رأی دهید. این کار درستی نیست هم ذاتاً کار خلافی است و با دموکراسی و کرامت و آزادی انسانها مغایرت دارد و هم حضرت امام رضوانالله با این تفکر بهشدت مخالفت کردند. زمانی حزب جمهوری اسلامی چنین کاری میکرد و امام برآشفتند و پیامی را دادند و فرمودند: هیچ حوزه انتخابی حق ندارد در حوزه انتخابی دیگر دخالت کند. خود حوزههای انتخابی باید تصمیم بگیرند. این تصمیم را بزرگان و احزاب اصلاحطلب گرفتهاند و از حوزههای انتخابی درخواست کردهاند که افراد مستعد و کارآمد را با مشورت به ما معرفی کنند. مرکز هم به نظر آنها احترام میگذارد.
با توجه به اینکه دولت قبل و حامیان آن بیشترین تمرکز خود را بر روی وضع اقتصادی مردم نهاده بودند به نظر شما چقدر با شعارهای پوپولیستی میتوانند آرای مردم عامه را مردم هنوز خاطره دهها هزار میلیارد اختلاسهایی که در این دوران انجامگرفته است و خیانتهایی که به ملت شده را فراموش نکردند. زمانی نگذشته است. تنها دو سال از ماجرا گذشته، چطور به کسانی رأی میدهند که اموال عمومی را خودشان یا دوستانشان چپاول کردند و به تاراج بردند؟ من مردم را شریفتر و عاقلتر از این میدانم که بخواهند به اینها میدان بدهند و بعید میدانم که شرم و حیای اینها هم دیگر اجازه دهد که وارد صحنه شوند و بخواهند از مردم رأی بگیرند
جذب کنند و در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری پیروز شوند؟ من معتقد هستم دیگر حنای این آقایان رنگی ندارد. چراکه همه حرفهایی که زدهاند و شعارهایی که دادهاند بر خلافش عمل شده است. اولین و مهمترین شعاری که دادند مبارزه با فساد، حفظ و حراست از بیتالمال و اموال عمومی بود. درحالیکه فکر نمیکنیم هیچ دولتی تاکنون بر روی کار آمده باشد و اینقدر پرونده اختلاس و فساد مالی توسط مسئولان ردهبالای اجرایی کشور داشته باشد. شعار دادند و گفتند میخواهیم مشکلات اقتصادی شما را حل کنیم ولی دیدم که روزبهروز مشکلات بیشتری برای مردم به وجود آوردند و این شعار هم متأسفانه بر خلافش عمل شد. شعار مهرورزی دادند و گفتند دولت ما دولت مهرورزی است و میخواهیم مهر و صفا و صمیمیت را حاکم کنیم دیدیم چگونه مهرورزی را در این کشور حاکم کردند و این کشور را بهصورت یک پادگان نظامی درآوردند، فضای پلیسی و امنیتی را حاکم کردند و بعد هم مردم را به جان هم انداختند. یک مجموعه را کاملاً از صحنه خارج کردند گفتند شما خودی نیستید شما مخالف هستید باید از مدار خارج شوید. یک مجموعه دیگری حاکم شدند و با آن مجموعه هم درگیر شدند. ما در تاریخ دولتها شاید نداشته باشیم یا حداقل کمتر داشته باشیم دولتی که اینهمه عزل و نصب در وزرا، معاونین و استاندارها داشته باشد. درگیری داخلی بین خودشان به وجود آمد که امروزه شاهد رنجنامههای ابرازشده توسط برخی از آنها هستیم. فرهنگ کشور را به ابتذال کشاندهاند اعتقادات مردم و جوانان ما را خدشهدار کردند. در فضای بینالمللی تشنج و اضطرار را حاکم کردند. همه شعارهایی که میدادند واهی، بیپایه، و خلاف واقع بود. من بعید میدانم اینها دیگر روی داشته باشند که در میان مردم سربلند کنند. من باکمال تعجب عرض میکنم که اگر این افراد بخواهند در میان مردم ظاهر شوند و در چشم مردم نگاه کنند درحالیکه هشت سال اینهمه ظلم و ستم را بر مردم وارد کردند باید فکر دیگری کنیم. بعید میدانم که این جرات و جسارت را داشته باشند. چه رسد به اینکه مردم بخواهند به آنها اعتماد داشته باشند و رأی دهند. مردم هنوز خاطره دهها هزار میلیارد اختلاسهایی که در این دوران انجامگرفته است و خیانتهایی که به ملت شده را فراموش نکردند. زمانی نگذشته است. تنها دو سال از ماجرا گذشته، چطور به کسانی رأی میدهند که اموال عمومی را خودشان یا دوستانشان چپاول کردند و به تاراج بردند؟ من مردم را شریفتر و عاقلتر از این میدانم که بخواهند به اینها میدان بدهند و بعید میدانم که شرم و حیای اینها هم دیگر اجازه دهد که وارد صحنه شوند و بخواهند از مردم رأی بگیرند.