«خیلیها گمان میکنند هیتلر به زندگی هیچ موجودی اهمیت نمیداد اما او در تمام زندگیاش گیاهخوار بود و حتی برای اجرای قوانین مربوط به حقوق حیوانات و حمایت از آنها با خیلیها جنگید. هیتلر حتی قصد داشت قوانینی را تصویب کند که بعد از پایان جنگ جهانی دوم میزان مصرف گوشت در وعدههای غذایی مردم کم شود!»
روزنامه شهروند نوشت: «آدلف هیتلر برای همه ملتها یادآور رهبری او بر آلمان نازی در طول جنگ جهانی دوم، جنگطلبی و نژادپرستی است. جالب است بدانید او در آلمان به دنیا نیامده بود. هیتلر بیستم آوریل ١٨٨٩ در اتریش و از پدر و مادری اتریشیتبار متولد شد. نام مادرش کلارا و نام پدرش الویس هیتلر بود. آدلف به غیر از خودش، پنج خواهر و برادر دیگر هم داشت. اگر میخواهید به اطلاعات جالبتری درخصوص یکی از منفورترین شخصیتهای قرن بیستم دست پیدا کنید، مطلب پیش رو را تا انتها بخوانید.
١- در جنگ جهانی اول صدمهای جدی دید
نام هیتلر همیشه بلافاصله با جنگ جهانی دوم همراه میشود؛ طوری که اصلا ذهن پیوند او با جنگ جهانی اول را نمیشناسد. او برای این که به ارتش اتریش نپیوندد، به آلمان فرار کرد و برای ارتش این کشور جنگید. هیتلر در سال ١٩١٦ مجروح و مدتی در بیمارستان بستری شد. او بعد از این اتفاق، در سال ١٩١٨ به دلیل عوارض استنشاق گاز خردل، تا حدودی بیناییاش را از دست داد ولی بعدها بهبود پیدا کرد.
٢- رویای هنرمندشدن داشت
آدلف هیتلر خیلی دوست داشت یک هنرمند تمامعیار بشود. او در سالهای ١٩٠٧ و ١٩٠٨ (دو سال متوالی) متقاضی ورود به آکادمی هنر وین بود اما هر دو بار قبول نشد! مدتی بعد از ارسال فرم درخواست ورود به دانشگاه، مادر آدلف به دلیل سرطان سینه از دنیا رفت. پذیرش این اتفاق برای او خیلی سخت بود. هیتلر تا چهارسال بعد در خیابانهای وین آثار هنری و نقاشیهایش را به عابران میفروخت.
٣- بعد از شکست آلمان حزب نازی را پایهگذاری کرد
حزب نازی تا پیش از هیتلر وجود خارجی نداشت. بنابراین حزب سیاسی که هیتلر در ابتدا به آن پیوست، حزب کارگران آلمان بود. اعضای این حزب سیاسی کوچک، عمدتا کسانی بودند که همچنان از شکست آلمان در جنگ جهانی اول، سرخورده بودند. از طرفی عواقب سنگین معاهده ورسای، خشم آلمانیهای ملیگرا را برانگیخته بود. هیتلر از این آب گلآلود ماهی گرفت و با اعتقاداتی که داشت، خیلی زود توانست رهبر حزب شود و نماد معروف سواستیکا (صلیب شکسته) را به شهرت برساند. در سال ١٩٢٠، همین که دو سال از پایان جنگ جهانی اول گذشت، نام این حزب، به حزب ناسیونال سوسیالیست کارگران آلمان تغییر کرد. این حزب به مرور، تحت لوای این نام و خط مشی تعیینشده به حزب بزرگتر «نازی» تبدیل شد.
٤- بین سالهای ١٩٢٥ تا ١٩٣٢ تبعه هیچ جا نبود
هیتلر از امپراتوری اتریش - مجارستان متنفر بود و تصمیم گرفت تابعیت اتریشیاش را در سال ١٩٢٥ لغو کند. در سال ١٩٣٢، فرماندار ایالت برونزویک، هیتلر را به عنوان رهبر و شهروند آلمان معرفی کرد و به رسمیت شناخت.
٥- از سوتزدن لذت میبرد
یکی از آهنگهای مورد علاقه هیتلر برای سوتزدن، «چه کسی از گرگ میترسد؟» بود. او از سوتزدن واقعا لذت میبُرد. بر این حسب بعضی از نزدیکانش به او لقب «گرگ» را داده بودند.
٦- او بیمار بود
هیتلر در آخرین روزهای زندگیاش، علاوه بر از دستدادن حافظه و زوال عقل، از بیماری پارکینسون هم رنج میبرد. این بیماری نهتنها از نظر جسمی عوارضی مثل لرزش بدن دارد، بلکه بر تصمیمگیری، طرز فکر و عادات رفتاری هم تأثیر مستقیم میگذارد.
٧- در نوجوانی رویای کشیششدن داشت
هیتلر قبل از اینکه سودای هنرمندشدن را در سر بپروراند، دوست داشت کشیش شود. از همین رو، او در نوجوانی بهطور مداوم در همه مراسم کلیسای کاتولیک شرکت میکرد و یکی از اعضای گروه کُر بود. هیتلر برای این که صدایش برای خواندن بهتر شود و به کلیسا خدمت کند، در کلاس آواز شرکت میکرد. علت اعتقادش بیشتر به این خاطر بود که پدر و مادر او نسبتا مذهبی بودند و آدلف را با سازوکار کاتولیکها وفق داده بودند. اما در بزرگسالی ورق برگشت و آن علاقه پرسوز و گداز به کلیسای کاتولیک، به تنفر بدل شد! گرچه هیتلر از مارتین لوتر و بعضی از جنبههای پروتستانیسم خوشش میآمد اما گاهی میخواست تا کل کلیسای مسیحیان را نابود کند.
٨- او فعال حقوق حیوانات بود
خیلیها گمان میکنند هیتلر به زندگی هیچ موجودی اهمیت نمیداد اما او در تمام زندگیاش گیاهخوار بود و حتی برای اجرای قوانین مربوط به حقوق حیوانات و حمایت از آنها با خیلیها جنگید. هیتلر حتی قصد داشت قوانینی را تصویب کند که بعد از پایان جنگ جهانی دوم میزان مصرف گوشت در وعدههای غذایی مردم کم شود!»