باید بگوییم که کرونای ایرانی با ما میماند و رابطهاش همزیستی تزاحمی خواهد بود. ما را اذیت خواهد کرد و در عین حال قوی خواهیم شد. شواهد هم نشان از قوت بخشیدن کرونا به نظام بهداشت و درمان و علم و تخصص و ابداع و خلاقیت دارند.
به گزارش ایسنا، تقی آزاد ارمکی، جامعهشناس، در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: «کمی دیر به نظر میرسد تا در مورد شرایط بعد کرونایی و بهتر است بگوییم جامعه بعد کرونایی سخن بگوییم. زیرا شواهد نشان از این دارند که کرونا خیلی بیشتر از یکی - دو ماه گذشته در جهان شرقی و غربی و حتی در جهان ایرانی شروع شده است. آمدنش بدون خبر بود ولی ماندنش با خبر بوده است. خبری که کرونا در ایران داشت، جان عزیزانمان را گرفتن و به تعطیلی کشاندن مشاغل و زندگی اجتماعی بود. زمان و دورهای که بیشتر افراد در حوزه مدیریت بحران کرونا و سامان اجتماعی آن وارد شدند، زمان و دوره حضور فراگیر توأم با خطر آن بوده است. این دوره را دوره کرونایی مینامیم. این دوره مانند آمدن سیل به در خانهها و محلهای کار بوده است. سیل که از جلوی خانه و اداره شکل نگرفته است، سیل از مکانهای دور شکل گرفته و در نهایت به جلوی محل زندگی و کار ما برای ماندن و اثرگذاری تخریبی رسیده است.
اگر خانه و اداره ما جلوی سیل قرار نداشت، سیل مسیر حرکتش را ادامه میداد و میرفت تا به دشت و دمن و کوه و جلگه و رودخانه و برکه و دریاچه و دریا برسد. آن وقت در آنجا آرام میگرفت. پس خانه و محل کارمان مانعی برای حرکت سیل بوده و بههمین دلیل هم خطرناک ظاهر میشود و برای ما ویرانی در پی دارد. جریان کرونا هم همینگونه است. ما در مقابل حرکتش قرار گرفتهایم و به حیات و ماندگاری و حضورش در خانه و اداره و زیستمان کمک کردهایم. بدین لحاظ بهدلیل گرفتار شدن ما با اوست که نمیرود و ماندگاری یافته است. نکته اصلی این است که نحوه حضور کرونا در جامعه ما مانند نحوه بقای آن نیست. آمده است که بماند و ما هم به او کمک میکنیم که بماند. همین که خودمان را در معرضش قرار میدهیم و بیمارستانها و مراکز درمانیمان را آماده مدیریتش میکنیم، راههایی برای بقایش فراهم میسازیم. اگر میخواستیم برود مانند وبای قدیمی، با کشتن بسیاری میرفت. حرکتش میتوانست منشأ قربانی گرفتن جان بسیاری از دیگر مردمان باشد. ما در مقابلش ایستادیم که به جایی دیگر نرود. تا حدودی هم موفق بودهایم. قربانی دادهایم و هزینه کردهایم تا ضمن بقایش به نجات جان دیگرانی که در معرضش بودند اقدام کرده باشیم. کاری که احتمالاً چینیها نکردند و کرونا را صادر کردند یا این که در اولین مرحله آمریکاییها به چین صادر کردند. پس کرونای ایرانی در ایران میماند اما چون اول دشمن بوده و در مرحله بعد به میهمان ناخواسته تبدیل شده است و در گذر زمان به امری خودمانی تبدیل شده است اثرات تخریبش کمتر از روزهای اول است. در زمان بقا و ماندگاری کرونا دیگر نمیتوانیم سخن از شرایط بحرانی بگوییم. باید بگوییم که کرونای ایرانی با ما میماند و رابطهاش همزیستی تزاحمی خواهد بود. ما را اذیت خواهد کرد و در عین حال قوی خواهیم شد. شواهد هم نشان از قوت بخشیدن کرونا به نظام بهداشت و درمان و علم و تخصص و ابداع و خلاقیت دارند.
از زمان ورود کرونا به طور آشکار و فراگیر است که جامعه و موقعیت بعد کرونایی شکل گرفته و در حال حاضر در این شرایط قرار داریم. شواهد و سیاستها و دستورالعملها هم نشان از این دارند که ما زودتر از دیگر بخشهای جهان خودمان را در شرایط بعد کرونایی قرار دادهایم. با این بیان در مقابل این سؤال مهم قرار میگیریم که «مختصات اجتماعی و فرهنگی شرایط بعد کرونایی در ایران چگونه خواهد بود؟» در یک بیان کلی ادعایم بر این است که شرایط بعد کرونایی متضاد با شرایط قبل کرونایی نیست و نخواهد بود. جامعه بعد کرونایی از درون جامعه کرونایی با مختصات جدیدی سامان مییابد. با حضور کرونا، جامعه و مناسبات اجتماعی همراه با تغییرات بنیادین خواهد شد. این تغییرات را میتوانیم در شرایط فعلی که مرحله آغازین جامعه بعد کرونایی است، مشاهده کنیم. در یک نگاه، ما با ظهور سردی تا گرمی روابط اجتماعی روبهرو هستیم. ادامه سیاست جدایی گزینی اجتماعی که به تمایزبخشیهای متعدد اجتماعی میانجامد، ظهور شکل جدیدی از روابط اجتماعی، اهمیت یافتن نمادها و نشانهای جدیدی که تنظیمکننده مناسبات و روابط اجتماعی است و حذف و دگردیسی بسیاری از نمادها ونشانههای قبلی، جابهجایی افراد و موقعیتها، تقدم و تأخر بخشیدن به بعضی از ارزشها و الگوهای رفتاری و... را در این شرایط و شرایط بعدی شاهد خواهیم بود. اگر در گذشته به لحاظ فرهنگی، خودمانی بودن در ارتباط بسیار نزدیک فیزیکی قلمداد میشد، در شرایط بعد کرونایی، اظهار و اعلام دوستی و روابط خودمانی با استفاده از مجموعهای از نشانهها و نمادها و علائمی خواهد بود که تاکنون به آن توجه نمیکردیم، در شرایط کرونا و بعد از آن یاد گرفتیم که هر کس در بودن و زیستش نیاز به فضایی خاص بهلحاظ مکانی و اجتماعی دارد. بدین لحاظ شاهد تغییر در نحوه سامان دادن صفها و نحوه نشست و برخاست افراد در فضاهای عمومی و خصوصی خواهیم بود. در آینده حوزه قضایی کشور با مجموعهای از شکایاتی روبهرو خواهد شد که شاکی مدعی عدم رعایت فاصله فیزیکی و اجتماعی از طرف دیگری خواهد شد. جدایی گزینی که میتواند به فردگرایی و تنهایی هم بینجامد یکی از این نتایج خواهد بود. اگر در گذشته رفتن فردی در اتاق به تنهایی، جرم اخلاقی و فرهنگی قلمداد میشد در شرایط بعد کرونایی امری طبیعی قلمداد خواهد شد. اگر دست ندادن و نبوسیدن فردی بیادبی و بیاحترامی قلمداد میشد، در شرایط بعد کرونایی امری اخلاقی و مدنی قلمداد خواهد شد و... دست بوسیدن، بغل کردن در جمع، دست دادن و روبوسی و... اموری محسوب خواهند شد که در بسیاری از سطوح مورد مضحکه و اعتراض جمعی قرار خواهد گرفت و به جای آن فاصله گزینی اصل خواهد شد.
مسیر حرکت جامعه ایرانی به لحاظ اجتماعی در شرایط بعد کرونایی در اهمیت بخشیدن به روابط اجتماعی مبتنی بر حق و جایگاه فردی تا همگانی خواهد بود. این مسیر میتواند در یک دوره موجب چندین گرایش عمده در ایران با محوریت نیروها و طبقات اجتماعی باشد: اول، برای بخش مهمی از جامعه ایرانی، بهطور خاص برای جوانان و زنان و بزرگسالان، با ظهور انزواگرایی و میل به زیست فردی ضد اجتماعی باشد. دوم، برای بخش مدنی و درگیر مسائل و مشکلات اجتماعی، بهطور خاص بخش مهم طبقه بالا و متوسط جامعه، به بازاندیشی موقعیتی بینجامد و در استمرار آن ایران با فردیت مدرن اجتماعی روبهرو شود. این فردیت همراه با مسئولیتپذیری اجتماعی در سطوح متعدد با بنیانهای حقوقی و قانونی راهی در تقویت بنیانهای اجتماعی و جریان توسعه و دموکراسی خواهد گشود. سوم، مناسبات اجتماعی معمول و متعارف طبقه پایین جامعه را با چالشهای مهمی روبهرو کند. در این طبقه اصلیترین سطح روابط با پیوستگی حضوری افراد، روابط چهره به چهره، حضور همه افراد واحد اجتماعی برای انجام امر خیر یا شر، و... سامان یافته است. آموزهای که اکثریت افراد این طبقه از قبض و بسط روابط اجتماعی بر اساس بهداشت و سلامت فردی و جمعی در قالب جدایی گزینی و فاصلهگیری مکانی و اجتماعی آموختند، آنها را به تأمل و بازبینی روابط پیشین وامی دارد. این بازبینی، بدون چالش نخواهد بود. بدین لحاظ است که شرایط بعد کرونایی یکبار دیگر طبقه پایین جامعه در معرض داوری همه برای رعایت بهداشت و نظافت و سلامت قرار خواهد گرفت و عناصر و اجزای همین طبقه هم از نگاه درون طبقهای، به نقد و اعتراض و تقویت منزلت طبقاتیشان خواهند پرداخت. حاصل این نگاه دوگانه (نقد و نظارت بیرونی، تلاش برای به سامان کردن از درون) منشأ ظهور چالشهای مهمی در حوزه روابط و مناسبات اجتماعی خواهد شد. در نتیجه طبقه پایین جامعه حداقل در یک مرحله مهم زماندار در جهت بازسازی خود عمل خواهد کرد و امکان عمل ضد طبقاتی بر اساس ایدئولوژی فقرزدایی را پیدا نخواهد کرد. این بار بیشتر مشکلات و مسائل و مصائب بر سر طبقه پایین جامعه میریزد. این طبقه است که در جهت تحقق رسالت نقش تاریخیاش با کنش بهداشتی، سلامت و ارتقا بخشی به زندگی تحولآفرین خواهد شد.»