«خیریهها به این نتیجه رسیدهاند که مردم دوست دارند تقلید کننده قهرمانهای خود باشند و برای همین هزینه مادی و معنوی حضور این افراد را پرداخت میکنند. اما این میتواند نشان دهنده خلائی در جامعه باشد چرا که این یک الگوی عمومی است؛ ما بدون آنکه در نظر بگیریم یک مسیر کوتاه برای رسیدن به نتیجه چقدر میتواند آسیب زننده باشد تنها برای کوتاهی و دریافت نتیجه ی مطلوبمان در کمترین زمان از آن را استفاده میکنیم.»
حتی اگر حضور کمرنگی در شبکههای اجتماعی داشته باشید با این تصاویر دور و بیگانه نخواهید بود: کودکان کارِ حلقه زده به دور خانم یا آقای خوشپوشِ معروف با خندههای پهن و نگاه به دوربین.شخصی ایستاده بالا سر تخت یک مبتلا به بیماری نادر و باز نگاه به دوربین سلفی وهمان خندهی پهن در اینستاگرام که زیرش نوشته: «عیادت از ...عزیزم که امروز امید به زندگی را از او آموختم» یا ویدئوی توزیع کالاهای اساسی از دستان سخاوتمند اشخاصی که چندین هزار نفر در شبکههای مجازی آنها را دنبال میکنند.
اما سوالی که به وجود میآید این است که بعد از ثبت این عکسها در آنجا چه خبر خواهد بود؟ آیا اصلا این افراد میدانند این تصاویر یادگاری قبل از آنکه از گوشیهای تلفن گران قیمت؛ در دستان سلبریتیها پاک شود بین چند هزار نفر پخش خواهد شد؟یا کسی میفهمد بعد از آنکه ماشینهای پر از کالاهای رنگی از آن منطقه محروم در بین گرد و خاک به پا شده از جادهای که حتی آسفالت ندارد دور شدند؛ چه اتفاقی برای ساکنین آنجا میافتد؟ قرار است همه آن آغوش و مهر ومحبَت سوار ماشین شوند و بروند در گوشه اینستاگرام بنشینند؟ قراراست بروند و تا سلبریتی بعدی و عکس یادگاری بعدی بازنگردند؟این روزها اگر معروف باشی و یک عدد سه رقمی به بالا در دنبالکنندههای صفحه شبکه اجتماعیات نشسته باشد ولی سفیر خیریه و موسسهای مردم نهاد نباشی؛ از تعریف یک سلبریتی مهربان و متعهد به جامعه دور ماندهای.
حضور سلبریتیها؛ راه رفتن بر یک تیغ دولبه
مهمترین نقشی که میتوان به یک سفیر منصوب به سمن یا خیریهای داد؛ آموزش مناسب از طریق او به جامعه پیرامون آسیب یا بیماریای است که تحت پوشش موسسه مذکور معرفی میشود و این در حالی است که هیچکدام از این افراد خود نسبت به چنین مسائلی به اندازه کافی آگاه نیستند. گویا تنها حضوری نمادین دارند. آنها حتی برای ارتباط با افراد آسیب دیده تحت پوشش موسسات خیریه هم آموزشی نمیبینند، چنانکه سارا گلستانی روانشناس، دراینباره به
خبرآنلاین میگوید:اگر قرار باشد افراد محروم تنها ابزار محبوبیت بیشتر چهرهها باشند و تا زمانی که دوربینها روشن است رفتار محبتآمیز ببینند و بلافاصله بعد از خاموش شدن دوربینها ژست کمک معنوی به رفتاری دیگر تبدیل شود؛ احساس محرومیت بیشتری در این قشر به وجود خواهد آمد.
او ادامه میدهد: اگر به کمککنندهها آموزشی درست در راستای انجام مسئولیتهای اجتماعی داده شود که حفظ سلامت روان افراد و تکریم جایگاه انسانی افراد مستمند در آن لحاظ شده باشد؛ میتوانند هم از نظر معنوی با حضور در کنار افراد تحت پوشش خیریهها یاری دهنده باشند هم از نظر مالی سبب اعتماد عمومی جهت اهدای کمکهای مردمی به خیریهها شوند.
دنبال گلدان سر صحنهایم
وحید حجه فروش یک سالی است که یک بنگاه کارآفرینی اجتماعی برای افراد دارای معلولیت جسمی-حرکتی راهاندازی کرده و تا امروز بسیاری از این افراد را وارد بازار کار کرده است. او از جمله کسانی است که معتقدند استفاده تبلیغاتی از سلبریتیها رفتاری غیرحرفهای است.
حجه فروش ادامه میدهد: فکر میکنم آنها تنها نقش گلدان سر صحنه دارند و ما هم انگار دنبال همین هستیم. سلبریتیها تنها فضا را زیبا میکنند، آنها نمیتوانند کیفیت زندگی این افراد را بهتر کنند نه اینکه نخواهد؛ چون بلد نیستند و تنها کاری که از دستشان بر میآید همان عکس خوش رنگ و لعاب منتشر شده در اینستاگرام است.
خیریههایی که سلبریتی پسند نیستند
در بین بازار گرمی آدمهای معروف و دست نوازش و سخاوتمند آنها بر سر اقشار ضعیف؛ اما موسسات و خیریههایی هستند که گویا به بازی راهشان ندادهاند و یا خودشان نخواستهاند وارد بازی شوند. هر کدام دلایل مختلفی دارند. یا پول اجاره یک آدم معروف را ندارند یا افراد تحت پوششان آنقدر در نظر چهرهها قابل دسترسی نیستند و در نتیجه از محبت و عکس یادگاری و تبلیغ محروم می شوند و در این بین هم موسساتی هستند که اعتقادی به ضرروت تبلیغ با حضور افراد مشهور یا داشتن سفیر از میان جامعه شناخته شده در فضای مجازی ندارند.
جامعه باید با تجربه به این نتیجه برسد که در هر حوزهای به دنبال متخصص باشد همانطور که حضور سلبریتیها در شورای شهر برای مردم یک تجربه ناکام بود در هر بحث دیگری هم که پای تخصص وسط نباشد همین خواهد شد. در حوزه سمنها ما باید به وسیله همان رسانهای که سلبریتیها در آن زاده شدهاند نظارت عمومی را بالا ببریم.
یکی از همین موسسات؛
موسسه حمایت از افراد آسیبدیدهی مجذوم (مبتلایان به جذام) است. جایی که سلبریتیای راهش به آن اطراف نیافتاده و حتی نیکوکاران مردمی هم از نزدیک با افراد تحت پوشش این موسسه وارد ملاقات نمیشوند.
هدیه کیوانزاده مددکار این مجموعه؛ درباره حضور و درخواست سلبریتیها با اشاره بر اینکه «موسسه ما پول دعوت و تبلیغ شدن توسط افراد معروف را ندارد» میگوید: ما حامی بیماران مجذوم هستیم و بسیاری از افراد با شنیدن اسم این بیماری و نداشتن اطلاعات کافی دچار وحشت میشوند و حاضر به حضور نیستند و این از بزرگترین دغدغههای ماست. باورکردنی نیست که بسیاری از افراد حتی در بخش اداری موسسه هم وارد نمیشوند با اینکه بیماران جذامی با مصرف دارو دیگر ناقل نیستند.
ما پشت اسم سلبریتیها انجمنداری نمیکنیم
بعضی دیگر هم خود دنبال چهرهها نبودهاند. انجمن حامیان کودکان کار و خیابان از همین دسته است. خجسته حسینیپور موسس و رییس این انجمن در اولین جمله گفت و گو با
خبرآنلاین با قاطعیت میگوید من به حضور سلبریتیها و تبلیغات سطحی اعتقادی ندارم و ادامه میدهد: ما دو دهه است که در این حوزه فعال هستیم. از ابتدای امر و در زمانی که در قالب سمن شروع به کار کردیم چنین رویههایی برای تبلیغات مرسوم نبود و ما با تبلیغات سینه به سینه در جامعه محلی تهران مطرح و معروف شدیم و اعتقاد داشتیم بهترین تبلیغ کار علمی، سالم و شفاف است و نتیجهی کار ما برایمان تبلیغ شد و اعتماد عمیق جامعه را به دست آوردیم.
یکی از همین موسسات؛
موسسه حمایت از افراد آسیبدیدهی مجذوم (مبتلایان به جذام) است. جایی که سلبریتیای راهش به آن اطراف نیافتاده و حتی نیکوکاران مردمی هم از نزدیک با افراد تحت پوشش این موسسه وارد ملاقات نمیشوند.
او با اشاره براینکه «مردم جامعه آگاه هستند و پیگیر کمکی هستند که به انجمنها اهدا میکنند» میگوید: تبلیغات توخالی به دست سلبریتیها٬ سر و صدایی مقطعی دارد، نباید پشت اسم سلبریتیها انجمن داری کرد.
حسینیپور معتقد است: تکریم بچهها بسیار مهم است. اجازه نمیدهیم هر کسی به بهانه کمک با آنها عکس بگیرد و در صفحه شخصیاش منتشر کند. هیچکدام از این افراد بدون چشمداشت وارد خیریه نمیشوند و هرکدام درخواستهایی دارند.
من از نیامدن سلبریتیها میترسم
نمیتوان کتمان کرد که به دنبال حضور سلبریتیها کمکهای مردمی و اعتماد عمومی جامعه هم در یک خیریه خواهد رسید. چنانکه سارا گلستانی روانشناس هم درباره اعتماد عمومی نسبت به چهرهها میگوید:خیریهها به این نتیجه رسیدهاند که مردم دوست دارند تقلید کننده قهرمانهای خود باشند و برای همین هزینه مادی و معنوی حضور این افراد را پرداخت میکنند. اما این میتواند نشان دهنده خلائی در جامعه باشد چرا که این یک الگوی عمومی است؛ ما بدون آنکه در نظر بگیریم یک مسیر کوتاه برای رسیدن به نتیجه چقدر میتواند آسیب زننده باشد تنها برای کوتاهی و دریافت نتیجه ی مطلوبمان در کمترین زمان از آن را استفاده میکنیم.
در این بین با بنیاد خیریهای تماس میگیرم که بسیاری از سلبریتیها با سالمندان تحت پوششاش عکس یادگاری دارند. مدیر روابط عمومی مجموعه میگوید: من صحبت میکنم اما بدون انتشار اسم مجموعه و خودم و ادامه میدهد: ما خیلی وقتها مشکلاتمان را با این افراد حل کردهایم و چه بخواهیم؛ چه نه به آنها وابسته هستیم. من به عنوان یک مدیر روابط عمومی اعتراف میکنم که در بسیاری از موارد با خرج مقداری پول چند نفری را به مجموعه دعوت کردیم و توانستیم مجموعه را بر سرزبانهای مردم بیاوریم و در نتیجه از دام مشکلات مالی خارج شدیم. در این لحظه هم نمیتوانم انتقاد مستقیم کنم چون احتمال دارد به زودی دوباره نیازمند همین افراد شاخص شویم و در واقع از نیامدن این افراد در مجموعه میترسم.
هر سلبریتی یک خیریه!
اما پایه اعتماد عمومی جامعه به یک فرد معروف از کجا شکل میگیرد؟ آیا بازی در چند فیلم و سریال یا کسب مدالی در یک ورزش و به دنبال آن هجوم دنبالکنددهها به صفحه اینستاگرام میتواند او را الگوی درستی در تصمیمهای اجتماعی قرار دهد و از اشتباه مصون نگه دارد؟ چه تضمینی است که یک بازیگر همانقدر که در جلوی دوربین هنرمند و باهوش است، در انتخاب یک خیریه هم باهوش و ذکاوت عمل کند؟
وحید شالچی، جامعه شناس و مدرس دانشگاه درباره حضور فعال سلبریتیها در موسسات خیریه معتقد است که در بسیاری از موارد این حضور موفق بوده ولی ضررهایی که در کمین چنین پدیدهای نشسته چشمگیر و برای جامعه خطرناک است.
او ادامه میدهد: در همه جای دنیا از زمانی که پدیده سلبریتی شکل گرفته است بسیاری از آنها به کارهای خیریه رو آوردهاند. بخشی از این افراد توانستهاند خدمات اجتماعی را به مردم ارائه دهند و بخشی دیگر نه. در واقع سلبریتیها نیاز دارند که یک چهره خیر و نیکوکار از خودشان در سطح جامعه بسازند و درحال حاضر آنقدر نقش سلبریتیها در امور خیریه پررنگ شده است که در بسیاری از موارد جای موسسات را میگیرند و آنوقت هر سلبریتی یک خیریه است و به صورت مستقل برای جمع کردن کمک مردمی وارد عمل میشود.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه «نباید اجازه دهیم که کار خیر و تحت پوشش قرار دادن افراد آسیب دیده از چارچوب یک فعالیت تخصصی تبدیل به یک رفتار شخصی و سلیقهای شود» تصریح میکند: این نتیجه میتوانند به اعتماد عمومی ضربه بزند. کافی است تنها چند درصد از این کمکها از قالب صحیح خارج شود؛ به راحتی تبدیل به فقدان اعتماد اجتماعی تبدیل میشود.
به گفته او ستارگان جامعه جدید سلبریتیها هستند، از این جهت باعث میشود برای هر تبلیغی در ابتدا به فکر سلبریتیها باشیم. جامعه باید با تجربه به این نتیجه برسد که در هر حوزهای به دنبال متخصص باشد همانطور که حضور سلبریتیها در شورای شهر برای مردم یک تجربه ناکام بود در هر بحث دیگری هم که پای تخصص وسط نباشد همین خواهد شد. در حوزه سمنها ما باید به وسیله همان رسانهای که سلبریتیها در آن زاده شدهاند نظارت عمومی را بالا ببریم.
شالچی میگوید: شبکههای اجتماعی فواید زیادی دارند اما عموم افراد جامعه خبره استفاده از این شبکهها نیستند و احتمال فریب دادن مردم در این فضا بسیار است. ما قبل از استفاده از این فضا نیاز به آموزش مهارتهای عمومی جهت استفاد از رسانههای جدید داریم. باید به مردم آموزش دهیم که هر حرفی که یک آدم محبوب در یک شبکه اجتماعی می زند الزاما درست نیست.