رسانه ملی یا رسانه میلی؟ مدت هاست که انتقادات از صدا و سیما بالا گرفته است. عده ای رسانه ملی را به جانبداری از یک جناح خاص متهم می کنند و عده ای هم دست روی کیفیت پایین برنامه سازی در این سازمان عریض و طویل اعتراض دارند. امروز هم مصطفی کواکبیان نماینده مردم تهران در مجلس از رویکرد جانبدارانه رسانه ملی در انتخابات ریاست جمهوری انتقاد کرد.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، این انتقادات در شرایطی مطرح می شود که این پرسش بیش از هر زمان دیگری به ذهن می رسد که راه برون رفت صدا و سیما از این بحران چیست؟ کارشناسان گوناگون در پاسخ به این سوال یک جواب واحد می دهند: ایجاد شبکه خصوصی تلویزیونی. اتفاقا امروز (سه شنبه) مصطفی کواکبیان نماینده تهران به این مساله اشاره کرد و طی تذکری اظهار کرد: در گزارش سخنگوی محترم هیأت بررسی و نظارت بر تبلیغات انتخابات که در جلسه علنی امروز ارائه شد، در مورد تذکراتی که به صداوسیما داده شده، چیزی نیامده است و آقای قاضیزاده هاشمی تذکرات خود را در زمان تبلیغات انتخاباتی به صداوسیما در گزارش خود مطرح نکرده است .وی افزود: اگر ما رادیو و تلویزیون خصوصی داشتیم شاید جای بحث در مورد عملکرد صداوسیما نبود و ما اینجا بحثهای اینچنینی را مطرح نمیکردیم.
اما این اولین بار نیست که بحث ایجاد شبکه خصوصی در ایران مطرح می شود. اواسط دهه هفتاد و در آغاز دولت اصلاحات بحث راهاندازی شبکههای تلویزیونی و ماهوارهای خصوصی در ایران آغاز شد.
علی لاریجانی که در آن زمان ریاست سازمان صدا و سیما را به عهده داشت در تابستان سال ۱۳۷۹ نامهای به آیت الله جنتی رئیس شورای نگهبان نوشت و از او پرسید: "تفسیر آن شورای محترم نسبت به اصل چهل و چهارم قانون اساسی در خصوص موارد ذیل به چه ترتیبی است؟ آیا اجازه تاسیس و راه اندازی رادیو و تلویزیون و یا شبکههای خصوصی در داخل یا خارج از کشور و یا انتشار فراگیر (مانند ماهواره، فرستنده، فیبر نوری و...) برای مردم در قالب امواج رادیویی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی مجاز است؟"
گویا پاسخی به این نامه داده نمی شود اما شورای نگهبان در پاسخ به آیت الله یزدی که آن زمان ریاست قوه قضائیه را بر عهده داشت و مشابه همین سوال را پرسیده بود با نگاه به اصل ۱۷۵ پاسخی ارائه داد: «مطابق نص صریح اصل ۴۴ قانون اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران رادیو و تلویزیون دولتی است و تاسیس و راهاندازی شبکه های خصوصی رادیو و تلویزیونی به هر نحو، مغایر این اصل است. بدین جهت انتشار و پخش برنامههای صوتی و تصویری از طریق سیستمهای فنی قابل انتشار فراگیر (همانند ماهوره، فرستنده، فیبر نوری و غیره) برای مردم در قالب امواج رادیویی و کابلی غیر از سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران خلاف اصل مذکور است.» با توجه به این پاسخ این بحث مدتی مسکوت ماند تا سال 1384 که مهدی کروبی تصمیم به تاسیس شبکه «صبا» گرفت. او حتی بهروز افخمی را هم به عنوان مدیرعامل آن شبکه تلویزیونی انتخاب کرد. این شبکه تا پای پخش برنامه هم پیش رفت و قرار بود با توجه به اینکه در قانون آمده همه شبکه های تلویزیونی و رادیویی در ایران تحت لوای سازمان صدا و سیما اجازه فعالیت دارند برنامههای «صبا» از طریق کشور امارات و شهر دوبی پخش شود که به دلیل مخالفت با این ترفند کار شبکه صبا هم نیمه تمام باقی ماند.
سال 88 توپ در زمین قوه مقننه افتاد. فروردین ماه سال ۸۸ بود که مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی که در خصوص لزوم به وجود آمدن شبکههای تلویزیونی خصوصی در کشور منتشر کرد، نوشت: «روند «شبكهسازی» به عنوان مهمترین ابزار رسانههای غربی در راهاندازی براندازی نرم، نیازمند طراحی، مدیریت دقیق و هدفمند رسانههای دیجیتالی و تلویزیونهای ماهوارهای خودی و پرمایه به منظور ترتیب دادن یك رقابت و مناظره جدی و اساسی با بهرهگیری از مزیتهای نسبی رسانههای خودی (مجاورت جغرافیایی، مجاورت معنوی، پشتوانه فنی مناسب و...) در مقایسه با رسانههای رقیب غیرخودی است، این مهم به ویژه با توجه به درونمایه اندیشهای و تبلیغ غیرمستقیم تلویزیون بی.بی.سی، برخلاف تلویزیون صدای آمریكا (VOA) ضروریتر به نظر میرسد.»
در این گزارش همچنین تاکید شده بود: «جلوگیری از راهاندازی تلویزیونهای ماهوارهای با توجه به طراحی پایگاههای اینترنتی متنوع و متعدد نمیتواند عامل بازدارنده موثری در راه ارتباطگیری با مخاطبان داخلی به ویژه جوانان ایران با گرایش بالا به سوی اینترنت باشد، زیرا در دنیای اینترنت داستان به كلی با دنیای تلویزیونهای ماهوارهای فرق میكند و احتمال دسترسی به سایت تلویزیونهای ماهواره با توجه به طراحی و ساخت روزانه صدها فیلترشكن بسیار سهلتر است. بنابراین بهتر است ضمن راهاندازی تلویزیونهای رقیب با درونمایه تحلیلی قوی، از ظرفیت سایتها و پایگاههای مختلف اینترنتی نیز در این زمینه استفاده شود.»
گویا در آن دوره توجه چندانی به این گزارش نشد تا این که سال 1392 مصطفی کواکبیان که برای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا شده بود بر لزوم ایجاد شبکه های خصوصی تاکید کرد. کواکبیان در آن زمان گفته بود: ایجاد تلویزیون خصوصی در کنار رسانه ملی یک ضرورت است و مشکل قانون اساسی آن هم با رفت و برگشتها به شورای نگهبان و در نهایت تصمیم مجمع تشخیص مصلحت نظام قابل حل است.
با این حال در آن زمان هم مسوولین به این ضرورت توجهی نکردند اما پیشبینی مجلس درست از آب در آمد. حالا بعد از گذشت 8 سال از زمان انتشار گزارش مرکز پژوهش ها بیش از پیش لزوم ایجاد شبکه های خصوصی حس می شود. صدا و سیما مدت هاست که با بحران مخاطب رو به رو شده است. بسیاری از ایرانیان دیگر میلی به رسانه ملی خود نشان نمی دهند. با گسترش شبکه های اجتماعی دیگر حتی مخاطبان برای تماشای برنامه ها نیاز به روشن کردن تلویزون ندارند و با تلفن های همراه برنامه های سراسر دنیا را از طریق اینترنت می بینند و روز به روز از صدا و سیما دورتر می شوند.
رقبای خارجی و مجازی رسانه ملی هر روز بیشتر می شود اما این سازمان تا کنون میلی برای ایجاد یک رقیب داخلی قانونی برای خود ندارد و هر روز بیش از دیروز در بحران فرو می رود، راه برون رفت از این بحران شاید این باشد که سازمان صدا و سیما در نقش ناظر و متولی، زمینه فعالیت شبکههای خصوصی را در بدنه این سازمان فراهم کند و در واقع شبکههایی با ساختار خصوصی راه اندازی شود که محتوایشان در یک سیگنال مشخص پس از نظارت و تایید ناظران پخش صداوسیما و از طریق تکنیسینهای فنی و تجهیزات فنی صداوسیما پخش شود.
مشابه این اقدام در مخابرات رخ داد و اگرچه شرکت مخابرات واگذار شد اما با توجه به آنکه در اصل 44 قانون اساسی تاکید شده که «پست و تلگراف و تلفن» دولتی است، شرکت ارتباطات زیرساخت به عنوان متولی کنترل و نظارت، مسئولیت اصلی و کنترل اصلی را بر مخابرات و اینترنت کشور حفظ کرد. همین مدل در صداوسیما نیز قابل اجرا است و با توجه به رقابت شدید شبکههای ماهوارهای به نظر میرسد پیگیری این مدل در بلندمدت بسیار کارآمد خواهد بود با این حال این طرح تا کنون اجاره نشده است.