۱
دوشنبه ۲۶ مهر ۱۳۹۵ ساعت ۱۸:۲۲
گزارشی درباره بحران جمعیت در ایران

مشکلات اقتصادی، سد راه بچه دار شدن

مشکلات اقتصادی، سد راه بچه دار شدن
شعار«فرزند کمتر، زندگی بهتر» دو دهه بر سبک زندگی ایرانیان تاثیر داشته است. اما در چند سال اخیر موج جدیدی مبنی بر پیر شدن جمعیت مطرح شده است. بسیاری از افراد این موضوع را یک بحران نگران کننده خوانده اند. البته بعضی از کارشناسان معتقد هستند که کاهش زاد و ولد یک مسئله اجتماعی قابل تحقیق و رسیدگی است، اما یک بحران به حساب نمی آید. مراکز مربوطه بعد از مطرح شدن موضوع کاهش جمعیت سیاست های شتابزده ای اعم از قطع ارائه رایگان وسایل ضد بارداری و ممنوع کردن عمل های مخصوص و هشدارهایی در قالب تبلیغات و... را اعمال کرده اند.
چندی پیش «محمداسماعیل مطلق»، مدیرکل دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در همایش تدوین سیاست های کلی جمعیت مبتنی بر سلامت مادر و کودک در راستای ارتقای نرخ باروری در ایلام گفته بود: «نرخ باروری در سال ۶۲ حدود ۶.۸ درصد بوده که این مقدار هم اکنون به ۱.۹ کاهش یافته است که باید تناسب و تنظیمی در میزان زاد و ولد شکل بگیرد.»
همچنین «علی‌اکبر محزون»، مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال کشور نیز عنوان کرده است: « دنیا با کاهش رشد جمعیت و سالمندی در برخی قاره‌ها مواجه است که ایران یکی از کشورهایی است که بیشترین کاهش نرخ باروری را دارد و در میان 26کشور منطقه در سند چشم‌انداز 1404 رتبه 25 را در نرخ باروری به خود اختصاص داده یعنی ایران کمترین نرخ باروری در جهان را داراست.»
این درحالیست که کاهش زاد و ولد در کشور رابطه ی مستقیمی با مشکلات اجتماعی دارد و با سیاست های شتابزده نمی توان این بحران را حل کرد. بر همین اساس «مردم سالاری» برای پیدا کردن مشکل اصلی و راه مناسب برای حل این بحران از منظر مردم، با شهروندان تهرانی در مناطق مختلف به گفت و گو پرداخته است.
رویکرد اول:مسئولیت سنگین
نرجس با همسرش امیر حسین به کافه ای در حوالی هفت تیر آمده است. او با نوشیدن کمی از چای خود می گوید:«زاد و ولد کم شده زیرا سن ازدواج بالا رفته است. وقتی سن ازدواج بالا می رود حوصله افراد برای نگهداری و تربیت چندین کودک کم می شود.» نرجس معتقد است که دولت باید موانع پیش روی جوانان برای ازدواج را برطرف کند تا سن ازدواج کمتر شود. او یک قلوپ دیگر از چایش را می نوشد و ادامه می دهد:«اینکه دولت ممنوعیت هایی برای فروش اقلام ضد باروری و عمل های ضد بارداری ایجاد کرده است، ورود به حریم شخصی افراد است. حتی ممکن است نتیجه عکس نیز بدهد. تبلیغات راه حل بهتری است.» نرجس به امیر حسین نگاه طولانی می کند و با لبخندی می گوید:«ما تصمیم گرفته ایم بچه دار نشویم. زیرا دلیل منطقی برای بچه دار شدن، پیدا نکرده ایم. ما حق خود ندیدیم که کودک معصومی را به این جهان پر از بدی و پلیدی وارد کنیم.همچنین در شرایط بد اقتصادی امروز ممکن است نتوانیم به خوبی تمام خواسته های او را برآورده کنیم. به نظر من هر زنی وقتی تصمیم می گیرد مادر شود باید از خود بپرسد، مادر شدن به چه قیمتی؟» امیرحسین به نرجس کمک می کند تا چادرش را که به پایه میز گیر کرده است، جدا کند و در همین حین می گوید:«داشتن فرزند مسئولیت سنگینی است. در گذشته به دلیل نبود تحصیلات و عوامل دیگر مردم چندین فرزند داشتند. اما در حال حاضر مردم سعی می کنند این مسئولیت بزرگ را در یک کودک خلاصه کنند تا بهترین امکانات را برای او به وجود آورند.» او معتقد است که کم شدن زاد و ولد در ایران امری طبیعی است و همین مقدار زاد و ولد برای کشور کافی است.
رویکرد دوم:سیاست اشتباه
دست کش های نخی مشکی به دست دارد و سعی می کند در اتوبوس زیاد با افراد دیگر برخورد نکند. پنج سال است که به عنوان کارشناس در مرکز بهداشت کار می کند. او می گوید:«سن ازدواج بالا رفته است و سن امن برای بارداری یک خانم تا 35 سال است. به همین خاطر بیشتر زوج ها به یک فرزند بسنده می کنند.» خانم کارشناس معتقد است که سیاست وزارت بهداشت مبنی بر جمع آوری اقلام ضد باروری که به صورت رایگان به مراجعین داده می شده، کار غلطی است. او می گوید:«با این کار ما کسانی را که نمی خواهند بچه دار بشوند درعمل انجام شده قرارشان می دهیم.» او معتقد است که خانواده های مرفه و تحصیل کرده باید بیشتر به فکر بچه دارد شدن باشند.
میان ابروان پرپشت خانم کارشناس گره ای می خورد و می گوید:«بیشترین گروهی که به مراکز بهداشت مراجعه می کنند اقشار کم درآمد و ضعیف هستند. آنها برای گرفتن اقلام درمانی و خدمات رایگان بیشتر مراجعه می کنند. آنها نمی توانند هزینه های یک الی دو بچه را بدهند یا سواد بالایی برای تربیت مناسب ندارند. با سیاست اشتباه وزارت بهداشت، بچه دار شدن به این اقشار که صلاحیت فرزندآوری ندارند، تحمیل می شود که این تحمیل صدمات فراوانی به جامعه نیز وارد می کند.» او معتقد است باید در دانشگاه ها و مدارس روی این موضوع کار شود و مهارت های زندگی و مزایای فرزندآوری و... آموزش داده شود تا اقشار تحصیل کرده نیز به سمت فرزند آوری بروند. خانم کارشناس می گوید:«من با مطالعه مزایای بارداری برای بانوان و جامعه تصمیم گرفته ام سه الی چهار فرزند داشته باشم.»
رویکرد سوم:مشکلات مهمتر
سبحان تازه از آلمان به ایران آمده است. او 6 سال در آنجا مدیریت بازرگانی خوانده است. سبحان با ابروان گره خورده به سرعت می گوید:«من فکر می کنم ما نیازی به جمعیت نداریم. به اندازه کافی جمعیت در حال حاضر در کشور هست. به مقدار زیادی نیز مشکلات خاص در کشور وجود دارد که فرزندآوری اصلا در اولویت نیست.» او معتقد است که از نظر استراتژیک ایران در منطقه خاصی قرار دارد و باید همیشه آماده جنگ باشد. از این رو افزایش زاد و ولد به همین منظور می تواند مفید باشد وگرنه برای رشد و شکوفایی کشور جمعیت به اندازه کافی وجود دارد. او می گوید:«وقتی نمی توانیم کار و زندگی ایده آل برای افراد حال حاضر ایجاد کنیم برای چه منظوری به دنبال جمعیت بیشتر هستیم؟» سبحان معتقد است که اگر فکر درستی برای مشکلات اقتصاد و فرهنگی مردم بکنند، زاد و ولد خود به خود افزایش پیدا می کند. او به آرامی ادامه می دهد:«وقتی مردم متوجه می شوند با بچه دارشدن به طور مداوم باید نگران این باشند که فرزندشان دچار مشکلات روحی و جسمی نشود ترجیح می دهند بچه ای نیاورند.» او دستش را با عصبانیت داخل موهای پرپشت مشکی اش می کند و می گوید:«سیاست های نادرست وزارت بهداشت در مورد ممنوعیت ها و جمع آوری اقلام ضد باروری، غیر انسانی، غیر قانونی و مخالف با شرع است. هرکسی حق انتخاب دارد و این راهکارها شکی نیست نتیجه عکس می دهد.»
رویکرد چهارم:پرستار کودک
«زنان امروز دیگر وقت بزرگ کردن چندین بچه را ندارند. دوستان من اکثرا به دلیل کمبود وقت، پرستار برای بچه هایشان گرفته اند با اینکه اکثرا یک فرزند دارند.» ترنج همانطور که روی تردمیل می دود، ادامه می دهد:«امروزه بیشتر خانم ها شاغل هستند. نسل ما با مادرهایمان فرق می کند. ما حاضر نیستیم در خانه بمانیم و چندین بچه را بزرگ کنیم. به همین دلیل خانواده ها ترجیح می دهند بچه کمتری داشته باشند تا راحت تر زندگی کنند. چون کار و تحصیل اولویت نسل جدید شده است.» ترنج دو سال است ازدواج کرده و معتقد است بچه ای که مادر در کنارش نباشد درست تربیت نمی شود و پرستار نمی تواند تربیت لازم و مناسبی را اتخاذ کند. با خاراندن چانه اش می گوید:«فرزندان مادران شاغل اکثرا کمبودهای عاطفی دارند و بسیار بی ادب بار می آیند.» او معتقد است هر خانواده یک فرزند با تربیت داشته باشد بهتر از آن است که چندین فرزند بی ادب به جامعه تحویل دهند.همانطور که در بطری حاوی نوشیدنی ساسی خود را باز می کند، ادامه می دهد:«همین بچه های بی ادب بزرگ می شوند و مشکلات زیادی ایجاد می کنند. به نظر من اکثر بی فرهنگی ها و رفتار ناشایست از بچه هایی سر می زند که در خانواده های شلوغ هستند یا مادرشان شاغل بوده اند.»
رویکرد پنجم:وام بدهند
مسعود یک دختر دارد و 6 سال است که در خط ونک به آزادی کار می کند. او با ناراحتی می گوید:«دلیل اصلی کم شدن زاد و ولد در ایران مسائل اقتصادی است. من دوست دارم چند فرزند دیگر داشته باشم ولی از پس هزینه ها بر نمی آیم.» مسعود در کرج مستاجر است. همانطور که سعی می کند از ماشین جلویی سبقت بگیرد، می گوید:«دولت باید برای حل این بحران مزایایی در نظر بگیرد. مثلا برای کسانی که می خواهند فرزند دوم بیاورند وام در نظر بگیرند.» او معتقد است باید زاد و ولد بیشتر شود چون ممکن است جامعه ما مثل خیلی از کشورهای غربی پیر شود. او در ادامه می گوید:« برنامه ای در رادیو راجع به طرح افزایش فرزندآوری صحبت می کرد که در روسیه برای اینکه خانواده ها را ترغیب به بچه دار شدن بکنند به کسانی که فرزند دوم می آورند مقدار زیادی پول پرداخت می کنند و برای آوردن فرزند سوم به کسانی که مسکن نداشته باشند، مسکن می دهند.» او معتقد است که دولت باید یک برنامه دراز مدت و دقیق برای این موضوع تدوین کند. مسعود می گوید:«یک بچه از زمانی که متولد می شود هزینه های بسیاری دارد. خانواده هایی که درآمد کمی دارند نمی توانند این هزینه ها را بپردازند. از این رو زاد و ولد کم شده است.»
رویکرد ششم:تجمل گرایی
ندا در ایستگاه مترو دروازه دولت نشسته است تا نوه اش بیاید. او سه دختر دارد که هر سه ازدواج کرده اند. دختر وسطی او یک پسر دارد. او می گوید:«اوایل که دختر بزرگم ازدواج کرده بود، نگران بودم که چرا بچه دار نمی شود. ولی دیدم حق دارد؛ هر دو از صبح تا شب سرکار هستند. دوره و زمانه عوض شده است. جوان ها خیلی هنر کنند یک بچه بیاورند و خرج و مخارج آن را بدهند.» ندا کیسه ای از کیفش خارج می کند که داخلش تخمه است.همانطور که تخمه می خورد، می گوید:«زندگی ها تجملی شده است. همه می خواهند از هم عقب نیافتند. دختر وسطیم برای اینکه پسر جاریش کلاس تنیس و فرانسه و پیانو می رود، بیچاره نوه ام را مجبور می کند صد جور کلاس برود.همین کلاس ها کلی هزینه دارد. مادر و پدرها سر همین مخارج است که فرزند کمتر می آورند.» ندا معتقد است که بچه های امروزی صد برابر بچه های نسل های پیش هزینه دارند و این هزینه ها از چشم و هم چشمی و تجملی شدن زندگی ها آب می خورد. از همین رو خانواده ها ترجیح می دهند یا بچه نداشته باشند یا یکی به دنیا بیاورند و تمام وقت و هزینه ی خود را معطوف آن کنند.
رویکرد هفتم:نبود امکانات
«جمعیت هر سال رو به رشد است و من درک نمی کنم که چرا می گویند جمعیت کاهش یافته است.» مهران 50 سال سن دارد. او همانطور که در یکی از رستوران های لوکس استیک می خورد، می گوید:«تا امروز دولت و مسئولین کشور برای جوان ها چه کاری انجام داده اند که انتظار دارند زاد و ولد بیشتر هم بشود؟ جوان ها نه کار دارند نه بهداشت و نه تحصیل درست و منطقی.» او معتقد است که وقتی هیج امکاناتی برای یک جوان ایجاد نمی شود چرا باید زوج های جوان به فکر فرزندآوری بیافتند؟ مهران با دستمال دور دهانش را پاک می کند و ادامه می دهد:«سن ازدواج و سن اشتغال بالا رفته است.همه اینها نشانه ضعف در اقتصاد کشور است. تا زمانی که این مسائل حل نشود اوضاع به همین منوال باقی خواهد ماند.» او معتقد است زیرساخت ها مشکل دارد و با ممنوع کردن اقلام ضدبارداری هیچ مشکلی حل نمی شود و حتی با تبلیغات گسترده نیز نمی توان جوان ها را به فرزندآوری تشویق کرد.
دلایل کاهش زاد و ولد در ایران
دلایل کاهش زاد و ولد در ایران را در موارد ذیل می توان خلاصه کرد:
1-مسائل اقتصادی
2- بالا رفتن سن ازدواج
3-طلاق
4- مادران شاغل
5-تغییر سبک زندگی
6-کمبود شرایط بهداشتی و درمانی
7-خطرات در جامعه
از نظر 80 شهروند تهرانی که مورد پرسش و پاسخ قرار گرفته اند، حدود 95 درصد آنها مسائل اقتصادی را مهمترین دلیل کاهش زاد و ولد دانسته اند. مردم خواه ناخواه اگر امنیت مالی و بهداشتی و درمانی داشته باشند راغب به فرزندآوری می شوند. تا زمانی که جوانب این بحران به صورت ریشه ای حل نشود و فقط با سیاست های شتابزده به دنبال حل این موضوع باشیم راه به جایی نخواهیم برد.
گزارش : پرستو بهرامی راد
کد مطلب: 62136
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *