با توجه به برنامه ریزی وزارت کشور، زمان ثبت نام داوطلبان ریاست جمهوری دوره دوازدهم را 22 تا26فروردین و زمان تبلیغات را 8تا 27 اردیبهشت ماه 96 اعلام کرده و فرصت محدود داوطلبان تا روز انتخابات که 29 اردیبهشت است تعیین شده است.
به گزارش پایگاه خبری فریادگر، انتخابات از پیچیدهترین رفتارهای سیاسی جوامع پیشر فته محسوب میشود و حاصل تجربه بشری و ضرورت اداره بهینه جوامع در سه قرن اخیر به شمار می رود و در پی بسیاری کوشش ها و فداکاریها از جمله نهصت مشروطیت ایرانمان به دست آمده و بیش از صدها عامل تاثیر گذار در مسیر تحقق اصولی و سالم آن وجود دارد تا جریانها، گروهها، احزاب، مردم و نامزدهای سیاسی بتوانند به تصمیمی مشخص و راهبردی در رابطه با مسئله انتخابات و اهداف اجتماعی ان که پیشرفت جوامع در پرتو آزادی، منزلت انسانی، حقوق بین المللی، آزادی های مشروع شهروندی و....از آن جمله است برسند.
در این زمان و 9ماه زودتر باید تاکید داشت که انتخابات ۹۶ از حساسیتها، پیچیدگیها، ظرایف و ویژگیهای خاصی برخوردار است. از یک منظر، این انتخابات با مدیریت رئیس جمهور مستقر، برگزار می شود و خود یکی از نامزدهای بالقوه و بالفعل دوره آینده است و این انتخابات با نوع انتخاباتی که در سال ۹۲ یا ۸۴ یا ۷۶ داشتیم، متفاوت است .
طبعا حامیا ن رئیسجمهور موجبات حضور مجدد ایشان را در حد امکان در جایگاه اجرایی کشور فراهم و از وی حمایت خواهند کرد ،مگر اینکه در درون سیستم و با توجه به وحدت فرماندهی و تسلط عمیق نیروی متشکل که مشاهده می شود، با ابزار و امکاناتی که بطور وسیع در دسترس دارد و هشیارانه در مسیر حفظ منافع گروهی برای چنین روزی تدارک دیده است، تصمیمات خاصی که قدرت خنثی سازی ان در شرایط عادی و با حداقل هزینه در اختیار طرفداران دولت نیست اتخاذ گردد.
رفع یا کوشش در مسیر تخفیف شرایط تضعیف دولت در ماههای مانده و با این شرایط در ید قدرت دگراندیشان و اصلاح طلبان که در این وادی موافق یکدیگر و خواهان استمراردولت فعلی در مسیر به سرانجام رساندن برنامه هایش با همه پیچیدگیها هستند به راحتی میسر نیست و خنثی نمودن آنها به سادگی ممکن به نظر نمی رسد و به هر حال در رسالت رهبران سیاسی فعلی در همین شرایط و در وظایف آنان و تمامی مفسرین، گویندگان و نویسندگان دلسوز و صاحب نظر است.
خنثی نمودن آنچه طی 3 سال گذشته بالاخص یکماهه اخیر در مسیر تضعیف قوه مجریه و عملکرد دولت گرفتار رفع و رجوع اثار به ارث رسیده از دولتهای نهم و دهم گفته ، خوانده و شنیده شده و اینکه همه دلواپسان در مدت مانده بیش از گذشته هماهنگ و طبق برنامه ای منسجم عمل خواهند کرد، بایستی اساس و برنامه جدی خیر خواهان این مقوله باشد .
به عنوان نمونه یکی از فرماندهان نظامی گفته که قطعا سرمایه های خارجی باعث از بین رفتن سرمایه های داخلی شده و اجازه دخالت غرب را در حکومت می دهد (نقل به مضمون و بدون اظهار نظر در این تفسیر و برداشت).
از سویی دیگر جریان اصلاحطلب و حامی روحانی در سال ۹۲ با توجه به جمیع جهات به این جمعبندی رسیدند که از روحانی حمایت کنند، گرچه در مواردی این جریان بحق منتقد رئیسجمهور بوده اند و بر عکس جماعت تمامیت خواه به مصداق قولو حق ولو علی انفسکم از انجام وظیفه فرو گذار نکرده اند و به خاطر مشکلات، موانع، شرایط و عواملی که وجود دارد معتقدند که باید به صراحت شرایط بازگوو بخوبی تحلیل شود و در چرایی اینکه رئیسجمهور نتوانسته برخی از وعدههای خود را عملیاتی کند جامعه رو به تحول را در صحنه نگه دارد .
همچنین جریان اصلاحطلب بایستی انتظارات جامعه را به عنوان یک گروه مرجع که همگان را برای شرکت در انتخابات دعوت می کند مورد توجه قرار دهد و با امکانات در اختیار بتواند جامعه را در مورد نارسایی ها پاسخگو باشد .
ناگفته نماند که موانع آشکار و مانده بر اساس قوانین خود ساخته موجود، امروز پاسخگوی جامعه جوان و پویا به روال گدشته نمی تواند باشد .
فرصت و زمان انتخابات، شرایط منطقه ای و بینالمللی، وجود رقبا و مباحث مربوط به ساختار نظام سیاسی از جمله عواملی هستند که جریان اصلاحات آنها را در رابطه با عملکرد نامزد تحت حمایت خود بایستی مورد توجه بر اساس اصل نسبیت قرار دهند .
با فرض اینکه همین امروز زمان ثبت نام نامزدها باشد و آقای روحانی در وضعیت موجود گزینه اصلی جریان اصلاح طلبان باشند ایا ایشان باید با همه اما و اگرها و گرفتاری ها و مشغله ها باید تغییراتی در برخی دید گاهها یشان بدهند و همینطور مواضعشان را در رابطه با برخی حوزه ها شفاف کنند و در عرصه سیاسی، داخلی، اقتصادی و فرهنگی اصلاحاتی در ماههای مانده به وجود آورد، و ایا تغییر روش منتج به نتیجه با توجه به انچه اشاره شد خواهد شد ؟!.
در این وادی و در ارتباط با حفظ قدرت در مسیر تامین منافع ملی به هر حال بایستی در انتخابات 96 گزینه های متفاوتی پیشرو داشته و شاید در بهترین حالت بتوان گفت دولت آینده باید دولتی برآیند نیروهای خردگرای جامعه باشد و تحت هر شرایط و دلیلی از این تکلیف اجتماعی غافل نبود تا استدلال هایی بدینگونه که به نوعی به ان پرداختیم در اینده مجددا مطرح نشود ...که کوش اگر گوش تو وناله اگر ناله ماست مصداق نیافته و داستان دلبر جانان من مکرر نشود .
روند انتخابات قبلی این بود که گروههای اصلاحطلب، نیروهای مستقل و خردگرا و اصولگرایان معتدل و انانکه به چگونگی ها و اوضاع حاکم و منطقه از هر نظر اشراف دارند با عنایت به اصل نسبیت ،حمایت از روحانی را در دستور کار خود قرار دادند و به نظر می رسد این روند همچنان ساختار کلی خود را حفظ کند.
البته در آن دوره به دلیل رد صلاحیت هاشمی و قطعیت حضور و حمایت از روحانی زمان گفتگوهای پیشا انتخاباتی نبود ولی امروز بایستی درباره این مطالبات و خواسته ها گفتگوهایی انجام شود و جریان اصلاح طلب به صورت دقیقتر مشخص کند که چه می خواهد و آیا روحانی میتواند این مطالبات را پاسخ دهد؟
فارغ از انچه امد و در مسیر توفیق در خدمتگذاری ملت ،در یک نگاه راهبردی باید همه جوانب مورد ارزیابی قرار گیرد؛ چراکه جریان رقیب روحانی ، چهار سناریو را در دستور کار خود دارد، اولین سناریویی که جریان تمامیتخواه دنبال می کند، بحث انصراف داوطلبانه و اجباری روحانی از کاندیداتوری برای انتخابات است. سناریوی دوم استفاده از ابزارهای مرسوم برای جلوگیری از رقابت روحانی در انتخابات است.
سناریوی سوم تقویت رقیب و تضعیف روحانی است تا از این طریق بتوانند در عرصه رقابت جایگزینی برای روحانی پیدا کنند. سناریوی چهارم نیز این که روحانی در عرصه بماند، اما نه به عنوان یک روحانی قدرتمند بلکه یک روحانی منفعل.
در این شرایط علی القاعده جریان اصلاحطلب نمیتواند آنها را نبیند و اندیشهای نداشته باشد و باید برای همه این گزینهها برنامه داشته باشند و بتوانند در صورت اتفاق و وقوع هر کدام از این احتمالات رویکرد مناسب را (تاکید می شود با توجه به موانع ،امکانات و اصل نسبیت) طراحی و با اعتماد و حمایت اکثریت جامعه آگاه ولی آرام ، ساکت و ناظر، به نتیجه برسانند.
با توجه به این سناریو ها در اواخر زمان ثبت نام اگر روحانی ثبت نام نکرد که گزینهای غیرمحتمل است، جریان اصلاحطلب باید چه کاری انجام دهد؟ آیا باید سراغ گزینههای رقیب روحانی بیاید و در میان آنها یکی را انتخاب کند؟
جریان اصلاحطلب با توجه به این سناریو باید گزینه دیگری غیر از روحانی نیز داشته باشد و در مورد آن فکر کند.
در فرض دیگر، اگر بعد از پایان بررسی تعیین صلاحیت ها، شورای نگهبان همانند وضعیتی که برای هاشمی در سال ۹۲ پیش آمد، اعلام کرد طبق ارزیابیهای ما و بنا بر مصالحی روحانی امکان ادامه حضور در رقابتهای انتخاباتی جدید را ندارد که اخیرا دبیر شورای نگهبان به بررسی صلاحیت مجدد روحانی در مرحله داوطلبی اشاره ا ی داشته، آیا جریان اصلاحطلب که میخواهد برای اداره جامعه برنامه داشته باشد نباید به این سناریوی احتمالی فکر کند؟
اگر در رقابت های انتخاباتی در پیش که چندان دور نیست ، جریان رقیب بتواند علی رغم سال ۹۲ و انتخابات مجلس در اسفند ماه سال گذشته مدیریت کند و به نامزدی برسد که زمینه رأیآوری بیشتری داشته باشد و فرضا سراغ امثال احمدینژاد برود، جریان اصلاحطلب باید چه کاری انجام دهد؟
باید حتی احتمالاتی که عملا غیرممکن بنظر می رسد، اما روی کاغذ ممکن است را، مورد بررسی قرارداد و برای هر سناریویی راهکار مناسبی داشته و برای ورود به عرصه انتخابات با تجارب غنی موجود و در مسیر پیشرفت مملکتمان و اعتبار نسبی حاصل ازکوشش دولت فعلی در بسیاری زمینه ها و با توجه به انچه در ا غاز مطلب امد برنامه ریزی کرد.
بنابراین منطقی این است که همه دگراندیشان حتی منتقدین و مخالفین در واقع دلسوزان ایران و ایرانی درون کشور، بر اساس منافع ملی با ابزار مناسب و برنامه ریزی اصولی و عملی، با همه توان وارد عرصه انتخابات شوند .
اگر از هم اکنون برنامه ریزی نکرده و متفکران این وادی در درون در آن هنگام بگویید به این مورد فکر نکرده بودیم، نه جامعه می پذیرد و نه فردای تاریخ گذشت خواهد کرد، که آزموده را آزمودن خطاست .
باور کنیم در همین شرایط و اوضاع و احوال که اکثریت دارندگان یا صاحبان رای که در تمامی دمکراسی ها در تمامی مراتب اجتماعی و فکری از امتیاز مشابه بر خوردارند با اتکاء به نیروی آرام ، شاهد و ناظر و انبوه جوان تحصیل کرده اگاه و به موقع فعال در درون خانواده ها در تمامی نقاط کشور، با همه موانع ومشکلات بنیادی ابداعی دلواپسان و جریانات رانتی و.... می توان موثر بود و نابسامانی ها را از طریق صندوق رای با توجه به سیاست گام به گام کاهش داد .
گزارش : ضیا مصباح