۰
يکشنبه ۲۲ بهمن ۱۴۰۲ ساعت ۲۲:۱۰
«مردم سالاری» به بهانه باخت تيم ملی فوتبال بررسی کرد

نبود زيرساخت‌های مناسب عامل ضعف ورزش کشور

بعد از بازي تيم ملي فوتبال ايران با ژاپن نگاشتيم که ابن تيم ژاپن بود که به ايران باخت نه اينکه ايران بتواند تيم ملي کشور صنعتي و با دانش سامورايي‌ها را شکست دهد بلکه اين حريف ايران بود که با دست کم گرفتن ايران به تيم ما باخت.
نبود زيرساخت‌های مناسب عامل ضعف ورزش کشور
گروه ورزشي- رحمان زين الدين: بعد از بازي تيم ملي فوتبال ايران با ژاپن نگاشتيم که ابن تيم ژاپن بود که به ايران باخت نه اينکه ايران بتواند تيم ملي کشور صنعتي و با دانش سامورايي‌ها را شکست دهد بلکه اين حريف ايران بود که با دست کم گرفتن ايران به تيم ما باخت.
به گزارش مردم سالاری آنلاین ،از همين رو برخي از هموطنان فهيم ايراني بخصوص در شهرهاي بزرگ از خانه‌هاي خود خارج نشدند و به شادماني دست نزدند بلکه منتظر ماندند تا نتيجه تيم ايران در برابر قطر و اگر معجزه اي رخ داد در برابر اردن به عنوان تيم قهرمان آسيا را ببينند و سپس به شادماني دست بزنند. در همان نوشتار آورديم که براي تيم‌هاي ملي ايران در سطح جهاني آرزوي بهروزي و موفقيت داريم اما اين بيشتر آمال و آرزوهايي است که در روياهايمان بيشتر وجود دارد و به پيروزي ايران در بازي بعد براساس داشته‌هايمان و نوع رفتاري که در بازي‌هاي قبلي از بازيکنان تيم ملي شاهد بوديم، بيشتر شبيه خواب و خيال است. پيش بيني ما به حقيقت پيوست و تيم ملي ايران در يک بازي بسيار بد و بدون برنامه از تيم ملي قطر که تمامي امکانات خود را براي پيروزي بسيج کرده بود، شکست خورد. اين دقيقا همان صحبتي بود که کرديم.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي تاکنون تيم ملي ايران نتوانسته در رشته فوتبال و سطح ملي قهرماني بدست آورد و دقيقا در بزنگاه‌ها ايران بازنده ميدان بوده است. اما اگر نيم نگاهي به رقبا بياندازيم مي‌بينيم که سرمايه‌گذاري‌هاي گسترده‌اي در سطح ملي و بين‌المللي انجام داده اند.
همين قطر و يکي از شاهزادگان متمول آن تيم قدرتمند پاريسن ژرمن را خريداري کرد و مالک آن است و در همين حال بهترين تيم کنوني جهان يعني منچسترسيتي از آن شاهزادگان اماراتي است و حتي ورزشگاه اختصاصي اين تيم انگليسي در نزديکي لندن «امارات» نام دارد. از سوي ديگر مربيان با دانش جهان در تيم‌هاي ليگ داخلي کشورهاي حاشيه جنوب خليج فارس در حال انتقال دانش خود هستند اما ايران، به عنوان قدرت پيشين ورزش در آسيا در طي چندين سال گذشته بيشتر روبه افول بوده است. که از آن جمله مي‌توان به بازي‌هاي اخير آسيايي‌هانگژو اشاره کرد که ايران ضعيف ترين نتايج را در طي سال‌هاي گذشته کسب کرد يا تيم ملي واليبال که با مربي و کادر کاملا ايراني نتوانست با نسلي طلايي و بازيکناني باتجربه به الپيک صعود کند و تا امروز نيز نتوانسته حتي تعداد سهميه‌هاي خود در دور قبل المپيک را تکرار کند.
چون نه فقط تحريم است و اجازه حضور مربيان با دانش و بزرگ در ايران وجود ندارد بلکه حتي نمي‌توانيم پول‌هاي تيم‌هايي که در سطح آسيا تا مرحله دريافت جوايز مي‌رسند را به داخل منتقل کنيم و بر روي تيم‌ها سرمايه گذاري کنيم.
انتقال دانش به سختي به داخل کشور انجام مي‌شود و پس حضور مربيان بزرگ جهان تازه به اين مي‌افتيم که چگونه پول‌هاي آنها را تهيه کنيم و بتوانيم بدهي شان را بپردازيم. مربياني که پس از حضور در ايران به کشورهاي خود باز مي‌گردند پس از دريافت نکردن طلب خود به دادگاه‌هاي ورزشي جهان مراجعه مي‌کنند و حکم محکوميت چند برابري تيم‌هاي ايراني را مي‌گيرند که بعدا باعث ايجاد حاشيه در آن تيم‌ها شده و از تمرکز بر روي استعدادپروري و ايجاد زمينه‌هاي بروز قدرت ورزشي تيمي خود، جلوگيري مي‌کند. موضوع تحريم يک بخشي از قضيه است اينکه به عنوان رييس فدراسيون فوتبال مربي انتخاب کرده باشيم که حدود يک دهه تيم ملي ايران را هدايت کند اما وقتي که اين نسل در حال افول است تازه متوجه شويم که تخصص بازيکنان ايراني در ترکيبي تهاجمي است نه دفاعي، تازه به اين موضوع مي‌رسيم که رييس يک فدراسيون تاچه اندازه بايد انساني کم بينش باشد که نتواند درک کند، مربي که يک دهه در راس تيمي بوده که وي آنرا ساخته، حتي شناخت و درک صحيحي از نيروهاي تحت امر خود ندارد و تنها از روي لجبازي و اينکه سيستم دفاعي را دوست دارد حتي به انديشه‌هاي سرمربي متوسط خود (کارلوش کي روش) فکر نکرده است.
مثالي ديگر درباره مربي قبلي واليبال ايران (عطايي) مي‌توان نام برد که وي همچنان از مربيان درجه سوم است و نتوانست نتيجه نهايي را در مقطعي که بايد ايران نتيجه مي‌گرفت کسب کند.(حضور در المپيک)
به نظر مي‌رسد که کشور در زيرساخت‌هاي ورزشي دچار نقصان شده است البته اين موضوع به تمامي زيرساخت‌هاي کشور باز مي‌گردد که فرسوده شده اند و کشور نمي‌تواند آنرا بازسازي کند زيرا نه پول کافي دارد که امکانات را به روز کند و نه با وجود تحريم‌ها، دانش روز را نمي‌تواند وارد کشور کند.
اگر به نتايج المپيک‌ها به عنوان بزرگترين گردهمايي ورزشکاران جهان و کسب مدال از سوي کشورهاي مختلف توجه کنيم مي‌بينيم که در ابتداي جدول توزيع مدال کشورهايي وجود دارند که از نظر قدرت اقتصادي در مرتبه اي بالا هستند و اين تنها به دليل وجود مديراني با دانش، متعهد و متخصص امکان پذير است. هرکدام از اين موارد يعني تعهد، تخصص و دانش تنها با برنامه ريزي و جانشين پروري ميان افراد با استعداد و باهوش در کشوري که بر روي جوانان خود سرمايه گذاري‌هاي هدفمهند کرده است، بدست مي‌آيند نه اينکه به اميد باشيم که سريع، فوري و انقلابي به توان مشکلات را حل کرد.
براي رسيدنن به قله‌ها در ورزش بايد صبور بود و سرمايه گذاري کرد البته اين موضوع در بخش‌هاي ديگر کشور نيز مصداق دارد اما ورزش که اصل گفتارمان است بايد مديراني داشته باشد صبور و با دانش.
نمي‌توان از ورزش به سرعت نتيجه گرفت و به دنبال کسب مدال بود. نگارنده پيشنهاد مي‌کند بخش‌هايي که براي کشور هزينه‌هاي فراواني دارد مانند فوتبال تا چندين سال از حضور در مسابقات پرهيز شود تا بعد از تهيه و تکميل زيرساخت‌ها و سپس پرورش نسلي که بتواند لياقت مردم و هزينه‌هايي که براي آنها مي‌شود را داشته باشد، تعطيل شده و به دنبال ساخت آينده ورزش باشيم.
کد مطلب: 211460
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *