گروه فرهنگي - رويا سليمي: آخرين ساخته مسعود کيميايي پس از رونمايي در چهلمين جشنواره فيلم فجر، اين روزها در قالب ميني سريالي چهار قسمتي در حال پخش است. نسخه سينمايي «خائن کشي» تفاوتهايي با نسخه سريال آن دارد. پيش از اين گفته شده بود که کيميايي بيش از 200 دقيقه راش گرفته و از ابتدا قرار بود دو نسخه سينماي و سريال آن به شکل مجزا پخش شود.
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،«خائن کشي»، در بستر اتفاقات ملي شدن صنعت نفت و سالهاي کودتا ميگذرد. فيلم با دزدي مسلحانه از بانک ملي براي خريد اوراق قرضه توسط مهدي بليغ، مشهورترين سارق ايران آغاز ميشود. سارقي که حتي ساختمان دادگستري را هم فروخت و شايد تنها افتخار زندگياش سرقتي براي مصدق باشد. اما فيلم اشارهاي به ابعاد اين سرقت و انگيزه و نسبت بليغ با مصدقيها نميکند. طرح موضوع گويي براي صحبت کردن در مورد مسائل ديگري است. ضمن اينکه همزمان با اين دزدي، کسوفي هم براي کمک به دولت مصدق در برابر چالشهاي اقتصادي شروع ميشود و به دزدي کمک ميکند. ادامه فيلم، تبعات اين سرقت در زندگي و سرنوشت شخصيتهاي آن است. اما آخرين ساخته کيميايي مانند ديالوگ همسر ادي- پياله فروشي خيابان قوام السلطنه- سياسي نيست و درگير حرفهاي سياسي ميشود. به نظر ميرسد دغدغه کيميايي در خائن کشي، نه مصدق و ملي شدن صنعت نفت، بلکه پيشنهادي است مبتني بر تاريخي که پشت سر گذاشته شده. در چند ديالوگ کليدي، شرايط را با حال حاضر ايران، منطبق کرده و از خلال آن به طرح پيشنهاد سياسي خود ميپردازد. نکته اول اينکه در فيلم گفته ميشود و با توجه به ديالوگنويسي کيميايي در ذهن ميماند، نسبت فيملساز با کودتاي 28 مرداد است. در ديالوگي ميگويد: «نه شاه مهم است، نه مصدق و نه نفت. بلکه اين مردم هستند که مهم اند.» ايستادن سمت مردم همان چيزي است که فارغ از زمان و تاريخ وقوع حوادث، مانيفست فيلمساز و پيشنهاد او به همه دولتها در همه دورانها است. تا پايان فيلم، دوربين کيميايي بر روي مردمي قاب گرفته ميشود که خود را در ميانه منازعات سياسي، گم/ فدا کردهاند و هيچ سهمي از تاريخ مملکتشان در روايتهاي مهم و کلان ندارند. مردمي که در اين منازعات جانب طيف و گروههاي سياسي را گرفته و در نهايت نيز آنها قرباني بازيهاي سياسي ميشوند. اين بازيها همان حرفهاي سياسي است که به زعم کيميايي براساس فيلم، جنگ ميان شرق و غرب براي تصرف و سلطه بر ايران است. از انگليس که نفت را غارت برده و ملي شدن را برنميتابد تا شوروي که در زمان احتياج، يک قطره نفت را نميخرد. اين خريد نفت نيز خود حکايتي است به درازاي تاريخ صد ساله ايران و فروشش تا همين امروز مسئله مناقشه برانگيزي است. فيلمساز در پيشنهادي ديگر تلويحا اشاره ميکند که اگر نفتي فروخته نشود، شکم مردم نيز سير نخواهد شد. گويي او قصد دارد پلي بزند از روزهاي منتهي به کودتاي 28 مرداد تا برجام و فرجام آن در زندگي و زيست روزمره مردم گرفتار در فقر و بي عدالتي. نکته ديگري که کيميايي به عنوان پيشنهاد سياسي و تاريخي خود مطرح ميکند و اميدش را از سيستم و دولتها به سمت مردم ميبندد، تاکيدش بر ياريگري و رحم کردن مردم به يکديگر است. گويي او از برقراري عدالت و آزادي و رفاه از سوي نظامات دل بريده و تنها دستاويز و نقطه عطف اين تاريخ تکرار شونده را در اهميت و همدلي مردم نسبت به يکديگر ميداند. مردمي که در ميان تحليلهاي سياسي صبح زنده باد مصدق سر ميدهند و شب مرده باد...
کيمايي در اين سپهر پر از خون و خوريزي که راه مياندازد نيز، آنچه سرشماري و به حساب نميآيد و بايد بي حساب هفت تير را سمتش نشانه رفت، خائنين به ملت هستند. او حکم به مباح بودن خون خائن ميدهد و در ادامه پيشنهاد همدلي و همراهي مردم با يکديگر، شناسايي و کشتن خائنين را مطرح ميکند. بيرحمي واقعي و ظلم حقيقي را از جانب آنها ميداند در فيلم انتقامي اساسي از آنها ميگيرد.
پيشنهاد آخر کيميايي، شناسايي و از ميان بردن خائنين واقعي به ملک و مملکت است. خائنيني که از دستاندازي روس و انگليس نيز براي ملت مضرتر بوده و درواقع دشمن اصلي آنها هستند.
هر چند که فيلم 200 دقيقه راش دارد، اما به لحاظ سينمايي، ديدن «خائن کشي» در سالن سينما مطلوبتر است. اما با توجه به اينکه نسخه مينيسريال آن زودتر از اکران سينمايي پخش شده، انتظار چنداني از اکران موفق آن نميرود.