مستند «خط باریک قرمز» به نویسندگی و کارگردانی فرزاد خوشدست در سیزدهمین جشنواره بینالمللی سینما حقیقت در بخش مسابقه ملی به نمایش درآمد و جایزه گرفت. این فیلم که پیش از این در جشنواره جهانی فیلم فجر نیز حضور داشت، ادعا دارد به موضوع سایکودرام می پردازد. خط اصلی داستان با ورود یک کارگردان تئاتر به کانون اصلاح و تربیت به انگیزه راه اندازی گروه نمایش نوجوانان ترسیم می شود.
«خط باریک قرمز» قرار است نقش موثر تئاتر در روند بهبود آسیبهای اجتماعی را در نوجوانان بزهکار نمایش دهد. اما به نظر میرسد فیلم به جای نمایش سایکودرام، بیشتر پرفورمنسی است که از میان دهها نوجوان کانون اصلاح و تربیت، چندتن از آنها را انتخاب کرده و برای حضور در جشنواره تئاتر فجر آماده میکند. در واقع، آمادگی و تمرین گروه برای اجرای عمومی، مصداق سایکودرام و دراماتراپی جلوه داده می شود در حالیکه از شیوه درمانی در روند کار گروه نمایش استفاده نمیشود؛ بلکه از ظرفیت حضور این نوجوانان برای آزمون و خطایی اشتباه، بهره برده می شود.
در تئاتر هرگاه A نـقـش B را برای C بازی کند سـادهترین تعـریف نمایش حاصل میشود. بر پـایـه این تـعـریـف، A و B در نمایش درمانـی، معـمـولاً یک نـفـر اسـت؛ یـعـنـی A غالبا نقـش خـود را بازی میکنـد و C تماشا گـر یا دراماتراپـیست است و مداخلهگـرانـه بر روند نمایش به عنوان کارگردان و مشاور حضور دارد. فن خودبازنمایی، وارونگی نقش، واقعـیـت بـخـشـی، فن آئـیـنه، صنـدلـی خالـی، داستان گویی، عـروسک درمانی و... از تکنیکهای دراماتراپی است. اما در سکانسی که هنگامه قاضیانی با نوجوانان به اجرای فن خودبازنمایی میپردازد؛ همه چیز در سطح باقی میماند. آنها نقش خود را دارند و قاضیانی نقش مادر یا سرپرست نوجوانان را ایفا میکند. در این نوع از تمرین، اوست که تحت تاثیر شرایط آنها قرار میگیرد و در اجرای پایانی نیز به کلی این قسمت از نمایش وجود ندارد، مانند دیگر همراهانی که در طول تمرین نوجوانان را در بازی خود هدایت میکنند؛ مانند افشین هاشمی، فرهاد اصلانی، یاسر خاسب و دیگر عواملی که بیشتر نمایشی بودن این سایکودرام یا دراماتراپی را با بهره گیری از بازیگران مشهور تائید می کند. ضمن اینکه کارگردان، این دو شیوه را نیز یکی دانسته است. در حالیکه در یک تعریف کلی، سایکودراما عـبارت اسـت از روشـی که در جریان آن، افراد مشکلات شخـصـی خود را در یک گروه به نمایش درمیآورنـد.
نمایش درمانی دو شیوه مهم اجرایی دارد، نمایشگری دوم و شیوه مشاهدهگری. در شیوه نمایشگری دوم، مراجعان در موقعیت بازی بداهه و خلق موقعیتهای خود ساخته، قرار میگیرند تا به طور غیر مستقیم به بیان مسئله خود و در نهایت برونریزی دست یابند. در شیوه دوم مراجعان مشکلات و دغدغههای خود را در بازی دیگران میبینند و مراجعان یا یاوران نمایشی هستند که هدفمند به بیان مسئله مراجعان کمک میکنند. (دکتر مجید امرایی و همکاران، ۱۳۷۵) دراماتراپیست بر خودجوشی و تعامل گروهی اعضا تمرکز دارد. در حالیکه سایکودرام بر روی مسائل یک فرد در درون گروه تمرکز میکند. سایکودراماتیستها از تمرین اجتناب میکنند اما دراماتراپیستها برای آمادهسازی و تمرین مراجعان خود برای اجرا اهمیت قائل هستند.
در پایان مستند به تعریف سایکودرام و ریشهشناسی این مفهوم میپردازد و آن را با کاتارسیس ارسطویی هم معنی دانسته و شیوهای برای درمان تلقی میکند. فارغ از اینکه این دو مفهوم متفاوت از یکدیگر هستند، در «خط باریک قرمز» هیچکدام از این دو یا سه مهم تحقق نمییابد و تنها اجرای نمایشی برای جشنواره تئاتر فجر هدف اصلی میشود. در پایان، حضور این نمایش در بخش آف استیج جشنواره و دعوت تیم آلمان برای اجرای نمایش در آن کشور، موفقیت این پروژه قلمداد میشود.
نگاه خوشدست به مشکلات و راههای مقابله با آنچه که این نوجوانان با آن درگیر هستند، کاملا از طریق قاب و پرداخت سینمایی او، نگاهی ایزوله است. او که سعی دارد از زندگی غمبار آنها تصویری ارائه دهد، برخلاف اصول مستندسازی، مسائل را از فیلتر ذهنی خود به مخاطب عرضه میکند. هرچند که دراماتراپی و سایکودرام شیوهای درمانی است، اما با توجه به فرهنگ رسمی، قوانین و ویژگی ما ایرانیان، مذهب و تقویت باورهای مذهبی از اصول تربیتی حاکم بر کانون اصلاح و تربیت است. اما هنگامیکه از زندگی روزمره این نوجوانان مانند غذا خوردن، بازی کردن، حمام، آوازخوانی، مشاجره، خلوت و... پلانهایی متعدد و بعضا تکرارشونده میبینیم، بر جنبه دین ورزانه نوجوانان در زندگی روزمره آنها اشارهای نمیشود.
در «خط باریک قرمز» نکته قابل تامل دیگر، میزان شناخت از جهان ذهنی نوجوان بزهکار و مرزهای دوران نوجوانی است. عوامل فیلم سادهانگارانه با آنها همانند کودکانی آسیب دیده یا خطاکار رفتار میکنند و قصد دارند با تمرین تئاتر آنها را تغییر دهند در حالیکه در برخی پلانها به نظر میرسد نوجوانان آنها را به بازی گرفتهاند و با خود همراه میکنند. این همراهی از سوی مخاطبی که روند اجرای آنها را میبیند به سادگی مشهود است.
در پایان باید گفت اگر از سایکودرام به عنوان شیوهای برای اصلاح و بازگشت به جامعه این گروه استفاده شده، حضور یک روانپزشک متخصص در این فرایند از اصول ابتدایی و اولیه کار است که در سراسر مستند «خط باریک قرمز»، خبری از آن نیست. ظاهرا نویسنده، کارگردان و از همه عجیب تر گروه داوران سیزدهمین جشنواره فراموش کردهاند که اساسا سایکو درام روشی روانشناختی و درمانی است نه بهانه یا شیوهای نمایشی برای تئاتر بزهکاران یا آسیب دیدگان اجتماعی به خصوص اینکه چنین پرفورمنس اشتباهی را مستندسازی هم کرده باشیم.
رویا سلیمی