گروه سياسي - خاطره ميرزا: انتشار متني اينستاگرامي از محمدجواد ظريف مهمترين موضوع ديپلماتيک ايران در روزهاي گذشته بود، متني که ظاهرا درباره عهدنامه ترکمانچاي نوشته شده بود اما موضوعي فراتر از آن قرارداد تاريخي را مدنظر داشت. ظريف به واکاوي و تحليل واژه «سازش» و کاربرد آن در فضاي سياسي ايران پرداخته بود و شايد خلاصه سخنش اين بود که به جاي سرزنش و سازشکار خواندن آنانکه قرارداد ترکمانچاي را امضا کردند، بايد کساني را نقد کرد که راهي را انتخاب کردند که سرانجام محتومي جز ترکمانچاي نداشت. همين هم باعث شد که نوشته ظريف با واکنش هاي متفاوت و متناقضي روبرو شد. گويا تشبيه برجام به ترکمانچاي توسط دلواپسان و تندروهاي داخلي با متن ظريف به زيان آنها تمام مي شد و براي همين تحمل نوشته ظريف براي آنها ممکن نبود!
به گزارش
مردم سالاری آنلاین ،وزير خارجه پيشين کشور در اين متن که روز سيزدهم خرداد منتشر شد، آمده بود: «چند سال پيش در برابر پرسشي سخت، پاسخ دادم: «خودمان انتخاب کرديم». بسياري از آن سخن رنجيدند. با پوزش از اينکه شايد پاسخگويي با بيان روشنتر به رنجش افزونتر بيانجامد: مرحوم پروفسور روح الله رمضاني، متخصص برجسته سياست خارجي ايران در آمريکا، سياست خارجي پانصد سال گذشته ايران را چنين آسيبشناسي ميکند: «ايران در پي به دست آوردن دوباره قلمرويي بود که زماني در تصرف داشت و اغلب نميتوانست فاصلهي ميان اين اهداف و امکانات در دسترس براي تحقق آنها را درک کند». ما در طول تاريخ اهدافمان را بر اساس آرزوهايمان چيدهايم و به تواناييهايمان توجهي نکردهايم. گرايش تاريخي ما براي رسيدن به آرزوها بدون در نظرگرفتن امکانات، نه تنها در سياست خارجي نمايان است، بلکه در شکل گيري خطوط متراکم خودرو پشت هر تونل کم عرض نيز ديدني است. در 75 سال برنامهريزي توسعه ما، منابع ملي نابود شده و توسعه نيز حاصل نشده، چون بيشتر برنامهها به جاي ترسيم مسير جبران عقبماندگيها متناسب با امکانات و فرصتها، حديث آرزومندي رهبران کشور بودهاند. آگاهانه يا ناخودآگاه ما مردم انتخاب کردهايم آنان را که به دنبال آرزوهايمان بودهاند بستاييم، هر چند براي خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند؛ و آنان را که در حد امکانات کوشيدهاند تا از گستره خسارات ناشي از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتي «خائن» بناميم. راستي نه تنها ما مردم بلکه نخبگان ما کداميک را بيشتر نکوهش ميکنند: آنها که با آرزوي بازپسگرفتن سرزمين از دست رفته در قرارداد گلستان، بخشهاي بيشتري از سرزمين و حتي استقلال ايران را به باد دادند، يا آنها که با قرارداد ترکمانچاي دستکم قسمتي از سرزمين تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟ براي پيشگيري از ترکمانچايها بايد «انتخاب کنيم» که آرزوهايمان را در چارچوب امکانات دنبال کنيم. ولي حتي در واژههايمان هم توجه به امکانات را ناشايست ميدانيم. چرا «سازشکار» منفي، و «سازشناپذير» مثبت است؟ مگر سازش جز به معني دستيابي به نقطهي اشتراک و توازن براي حرکت به سوي آرمانهاست؟ مگر ميتوان از روش ديگري به آرمانها رسيد؟ داشتن آرزو به زندگي جهت ميدهد، اما توجه به تواناييها حرکت به سمت آرمانها را ممکن ميسازد. نياز امروز ما درک درست و «انتخاب» هوشمندانه است. «کنشگريِ مرزي». چشم به آرمانها و استوار بر تواناييها.» اين متن بلافاصله پس از انتشار مورد توجه رسانه ها قرار گرفت و البته با توجه به بازنشر گسترده آن باعث شد که پيام ارسال شده در آن مورد توجه يا نقد قرار بگيرد. مجيد تفرشي، پژوهشگر تاريخ در ارزيابي محتواي يادداشت اينستاگرامي ظريف، وزير خارجه سابق نوشت: با سوء محاسبه از توان و اهداف خودمان چالش و گفتگو نکنيم. / هنر مذاکره و فن ديپلماسي را بلد باشيم. نگاهمان به حل معضلات ،کنوني ميان مدت و راهبردي باشد. / توهم را با واقعيت اشتباه نگيريم، رويا را با تصورات غلط به کابوس تبديل نکنيم. / اگر با حريف گفتگو نکنيم سوژه گفتگوي حريفان خواهيم شد. / در دور دوم جنگهاي ايران و روس، نيروهاي روسيه تا آستانه تهران پيشروي کرده و در آستانه فتح کامل ايران بودند. / بهتر اين بود که جنگ نميکرديم، بهتر اين بود شکست نمي خورديم ولي گزينه بهتري از ترکمانچاي منفور ملعون نبود. عدم پذيرش آن توافق ننگين و ظالمانه يعني که ايران امروز وجود نداشت. محمد فاضلي نيز در توئيتي نوشت: جواد ظريف نکته بديهي اما مهم گفته: در دنياي سياست، آرزوهايت را به اندازه تواناييها و ظرفيتات انتخاب کن.چه قدر اين حرف بر کساني که توهماتشان را جاي آرزو فروختهاند، و توانايي و ظرفيت کشور را خرج اين توهمات کردهاند، گران آمده؛ توهماتي که براي ملت ايران هم گران تمام شده است. رضا نصري نيز در يادداشتي در تحليل نوشته ظريف، عنوان کرد: در بهار 1384، دکتر ظريف گزارش مفصلي براي مقامات عاليرتبه کشور تهيه کرد که در آن به صراحت «ارجاع پرونده هستهاي ايران به شوراي امنيت» را پيشبيني و با جزئيات و دقت تحسينبرانگيزي موارد پنجگانه زير را تشريح و بررسي کرد: «شرايط و مشکلات تدوين مقررات عمومي بينالمللي محدودکننده»؛ «اهداف آمريکا از قرار دادن ايران در دستورکار شوراي امنيت»؛ «روشهاي قرار گرفتن موضوع ايران در دستورکار شوراي امنيت»؛ «تبعات قرار گرفتن در دستورکار شوراي امنيت» و «انتخابهاي جمهوري اسلامي» . در بخشي از آن گزارش تاريخي، او (نقلبهمضمون) تأکيد کرد: «تعيين ضربالاجلهاي پيدرپي توسط شوراي امنيت بهانه را براي دامن زدن به بحران توسط آمريکا ايجاد ميکند؛ و بروز چنين وضعيتي سبب خواهد شد پس از هر بحران و کوشش براي مهار آن، از نقطه پايينتري براي يافتن راهحل مسير را دنبال کنيم». ظريف در گزارش خود به اين نکته کليدي نيز اشاره کرد که: «تعجيل در رسيدن به نتيجه، تنها به تأخير در دستيابي به راهحل ممکن ميانجامد»! در آن زمان، تحليل و هشدارهاي دکتر ظريف - بعضاً بخاطر عدم تناسب تواناييها با آرزوها -جدي گرفته نشد و آقاي احمدينژاد نيز - که يک ماه بعد از تدوين آن گزارش به مسند رياستجمهوري رسيده بود - با جملات مشهورِ «ترمز قطار هستهاي را دور انداختهايم»، «قطعنامه کاغذپاره است» - و اظهارات غيرضروري و بحرانزايي در باب «هولوکاست» - عملاً به آن هشدارها پاسخ داد و سياستي کاملا مغاير با توصيههاي کارشناسانه مندرج در آن اتخاذ کرد. اين فقط يک نمونه از ««سياستگذاري آرمانگرايانه بدون پشتوانه تواناييهاست» که ايران را براي يک نسل اسير شوراي امنيت کرد و تا امروز نيز تبعات آن در سفره مردم و تأخير در توسعه با پوست و گوشت و استخوان احساس ميشود! سايت عصرايران هم در تحليلي درباره ظريف نوشت: ظريف که به واقع گرايي شهرت دارد پس از مدتي سکوت در اين متن مشکل را در چيدن هدفها بر پاية «آرزوها» و بيتوجهي به «تواناييها» دانسته است. او به اين نيز بسنده نکرده و درصدد قبحزدايي از واژة «سازش» در ادبيات سياسي برآمده است. آنچه آقاي ظريف ميگويد البته در فرهنگ ما تازه نيست. کوتاه اين که بر خلاف تصور و نگراني دکتر ظريف، اصولگرايي راديکال ايراني ديگر آرزوهاي دور و دراز دنبال نميکند تا بر حذرشان داريم. چرا؟ چون اصل اصيل اصولگرايي راديکال ايراني، قدرت است. اتفاقا قرار است در بيرون انعطاف نشان دهند که خوب است اما کاش به داخل هم تسري يابد. در مقابل اما انتقادات مخالفان برجام از ظريف شدت گرفت و بيش از آنکه به نقد او بپردازند به توهين در فضاي مجازي مشعول شدند. با اين همه نقدهايي هم منتشر شد. مثلا خبرگزاري تسنيم نوشت: اين متن از آن جهت حيرتانگيز و نااميدکننده است که نشان ميدهد اين فعال سياسي محترم حتي در دفاع از خودش هم ناتوان است و شديداً به ضرر خودش عمل ميکند؛ حال چنين فردي براي هشت سال و در سختترين و ظريفترين شرايط، فرمان ديپلماسي کشور را به دست داشته! شخصيتي که اينچنين، سخنان راديکالترين منتقدان عليه خود را تلويحاً تاييد ميکند! مجموع بازتاب هاي متن ظريف نشان مي دهد که او توانسته پيام خود را منتقل کند؛ ظريف ديپلماتي است که حيثيت سياسي و اجتماعي امروز او به برجام گره خورده است. توافقي که مخالفانش تلاش بسيار کردند تا آن را ترکمانچاي ديگري قلمداد کنند. او ميگويد که حتي اگر اين پيشفرض را هم بپذيريم، بايد بر سر کساني فرياد بزنيم که حاصل سياستگذاري چند دههشان اين است که راهي بجز برجام باقي نميماند.