گروهی از استادانِ زبان و ادبِ پارسی خواستارِ بازگشتِ خطِ پارسی به تاجیکستان شدهاند.
گروهی از استادانِ زبان و ادبِ پارسی، در چارچوبِ سازمانِ مردمنهادِ «پارسیانجمن»، در نامهای سرگشاده به رئیسجمهورِ تاجیکستان، روسای مجالسِ ملی و نمایندگان، و نمایندگانِ مجلس این کشور خواستارِ به رسمیت شناختنِ نامِ زبانِ پارسی، بازگشتِ خطِ پارسی و جایگزینیِ کاملِ زبانِ پارسی به جایِ زبانِ روسی در تاجیکستان شدند.
به گزارشِ «
مردمسالاری آنلاین»، نویسندگانِ نامهی سرگشاده، که دانشمندانی از سراسرِ حوزهی فرهنگیِ زبانِ پارسیاند، در آغازِ این نامه، به سرنوشتِ تلخ و دردناکِ زبانِ پارسی در آسیای میانهی سدهی بیستم در زیرِ چیرگیِ شوروی اشاره و ابرازِ امیدواری کردهاند: «اکنون، در زمانِ فرخندهی استقلال، امید است که آنچه زبانِ ما در سدهی بیستم از کف داد در سدهی بیستویکم دوباره به دست آورد.»
نامِ درست و راستینِ زبانِ تاجیکان «پارسی» است
تا سالِ ۱۹۲۵ زبانِ مردمانِ فرارود یا ماوراءالنهر را «پارسی» میگفتند، از استاد رودکی (نخستینِ شاعرِ نامدارِ پارسیسرایِ حوزهی تمدنِ ایرانی در روزگارِ سامانی) تا استاد عینی (از بزرگترین نویسندگان و ادیبانِ زبانِ پارسیِ تاجیکی در روزگارِ شوروی) ادبیّاتی که در این سرزمین پدید آمد را ادبیّاتِ پارسی میگفتند. بر همین پایه، نویسندگانِ
زبانِ پارسی میراثِ مشترکِ یک حوزهی تمدّنیِ کهن است که نقشی بزرگ در فرهنگِ جهان داشته است
نامهی سرگشاده درخواست کردهاند: «برای پاسداشتِ یکپارچگیِ ملیِ تاجیکستان، رشدِ خودشناسیِ ملی و سربلندیِ تاجیکان، پاسداشتِ میراثِ معنویِ تاجیکستان، تداومِ زبان و گسترش و بالش و شکوفاییِ آن و شراکت در همهی افتخارهای فرهنگیِ پارسیگویانِ جهان، نامِ درست و راستینِ زبانِ تاجیکان که «پارسی» است به رسمیت شناخته شود.»
بازگرداندنِ خطِّ نیاکانی به تاجیکستان
از نخستین سالهایِ شکلگیریِ حکومتِ شورویِ پیشین، نظریّهپردازانِ حزبِ کمونیستِ روسیّه، در راستای سیاستِ مرزبندی و کشورسازی در سرزمینهای جُز روسیّه که با تاختوتازها و دستیازیهای دولتِ روسیّهی تزاری به کشورِ روسیّه پیوسته شده بود و برای پیشگیری از رویکردِ دیگربارهیِ مردمانِ آن سرزمینها به خاستگاههای تاریخی، جغرافیایی و فرهنگیِ خود، به نامگذاری و مرزبندی و کشورسازی و قالب زدنِ نامها و عنوانهای تازه و ساختگی برایِ کیستی یا هویّتِ تاریخی، زبانی، ادبی و فرهنگیِ ایشان پرداختند و خطِّ کهنِ فارسی را به خطِّ بیگانهی سیریلیک (روسی) دگر کردند تا همهی گنجینهی فرهنگ و ادبِ نیاکان از دسترسِ نسلهای تازه دور بماند و یک گسستِ بزرگِ تاریخی و فرهنگی پدید آید و حافظهی تاریخیِ مردمان پاک شود که کنون برآیندِ این برنامهی شوم در تاجیکستان دیده میشود.
تا سالِ ۱۹۲۵ زبانِ مردمانِ فرارود یا ماوراءالنهر را «پارسی» میگفتند، از رودکی تا عینی، ادبیّاتی که در این سرزمین پدید آمد را ادبیّاتِ پارسی میگفتند
بر همین پایه، این استادانِ زبان و ادبِ پارسی از مقاماتِ تاجیکستان درخواست کردهاند تا برنامهای زمانمند برای بازگرداندنِ خطِّ نیاکانی به تاجیکستان پیریزی کنند، چراکه به باورِ ایشان: «مهمترین دشواریِ تاجیکان برای پیوند با همزبانانِ خود، و نیز بهرهگیری از میراثِ گرانسنگِ نیاکانیِ خویش، ندانستنِ دبیره یا خطِّ پارسی است. تا زمانی که دبیرهی نیاکانی به تاجیکستان بازنگردد این کشور نخواهد توانست پیوندِ خود را با همزبانانِ خویش در سراسرِ جهان استوار کند و از دستاوردهای کلانِ فنی، دانشی و فرهنگیِ همزبانان بهره گیرد و به این گنجینهی بزرگ در راهِ پیشرفتِ خود دست یابد.»
زبانِ پارسی میراثِ مشترکِ یک حوزهی تمدّنیِ کهن
دانشورانِ «پارسیانجمن» از سررشتهداران تاجیک خواستهاند تا زمینههای قانونی برای پالایشِ زبانِ پارسی در تاجیکستان از واژههای بیگانه را فراهم آورند و با گذراندنِ قانون از سیاستبازیهای جداییافکنانه دشمنانِ زبانِ پارسی پیشگیری کنند، چون همانگونه که نوشتهاند: «زبانِ پارسی میراثِ مشترکِ یک حوزهی تمدّنیِ کهن است که نقشی بزرگ در فرهنگِ جهان داشته است. هر یک از باشندگانِ این حوزهی تمدّنی به یک اندازه صاحبِ این میراثِ زبانیاند و به یک اندازه نیز دربرابرِ
مهمترین دشواریِ تاجیکان برای پیوند با همزبانانِ خود، و نیز بهرهگیری از میراثِ گرانسنگِ نیاکانیِ خویش، ندانستنِ دبیره یا خطِّ پارسی است
آن مسئولاند. زینرو، واژههای این زبان را به افغانستانی و ایرانی و تاجیکی و ... دستهبندی کردن سببِ سستیِ زبانِ مشترکِ پارسیزبانان خواهد شد.»
زبانِ پارسی جایگزینِ زبانِ روسی شود
هر چند تاجیکستان از سالِ ۱۹۹۱ استقلالِ سیاسی خود را بازیافته، ولی هنوز زبانِ روسی جای خود را به زبانِ ملیِ تاجیکستان نداده و از آنجا که مهمترین بنیادِ استقلالِ هر ملتی استقلالِ فرهنگیِ آن ملت است، و زبان ستونِ بنیادینِ استقلالِ فرهنگی است، این دانشمندان هشدار دادهاند: «تا زمانی که زبانِ پارسی یکسره جایگزینِ زبانِ روسی نشود دستیابی به استقلالِ فرهنگی و ملی شدنی نیست» و زینرو، از حاکمانِ تاجیکستان خواستهاند که ابزارهایی قانونی برای جایگزینیِ کاملِ زبانِ پارسی به جای زبانِ روسی در راستای پیشبردِ استقلالِ فرهنگی و ملیِ تاجیکستان فراهم آورند.
در پایان، این فرهنگمداران و استادانِ زبان و ادبِ پارسی از سررشتهدارانِ تاجیکستان خواستهاند که تاریخ و فرهنگ و زبانِ مشترک را درگیرِ گرایشها و رویکردهای گذرای سیاسی نکنند و به نامهی آنان ژرف بیندیشند و چنان استوار و توانا در پاسداری از زبانِ پارسی بهپاخیزند که بار دیگر یادآورِ خیزش نیاکانِ سربلندمان در بنیادِ فرمانرواییِ سامانیان بر تاجِ ایرانشهر باشند.