در برهه زمانی که محیط زیست و جامعه محیط زیستی کشور در شرایط بسیار بد و دشواری قرار دارد گویا مسایل و مشکلات قشر مدافع طبیعت یعنی محیط بانان هم تمامی ندارد. روز دوشنبه 15 مرداد «علی خواجوی» (متولد 1363 و پدر دو فرزند) محیط بان شهرستان راور کرمان در ارتفاعات خورند راور در مواجه با متخلفان از ناحیه شکم مورد اصابت سه گلوله قرار گرفت و به درجه رفیع شهادت نایل آمد. او صد و بیست و دومین شهید محیط بانی است که در راه دفاع از محیط زیست کشور جان خود را از دست داده است .
متاسفانه در این شغل پر خطر و بسیار سخت؛ محیط بانان در مصاف جنگ نابرابر با شکارچیان متخلف به شدت آسیب دیده یا شهید میشوند یا اینکه در زندان هر شب کابوس طنابدار را باید ببینند. هر قطره خونی که برای حفاظت از منابع طبیعی کشور عزیزمان به زمین ریخته میشود خسران بسیار بزرگی برای جامعه محسوب میشود زیرا محیط زیست آسیب دیده و به شدت بیمار کشور به یکان یکان افرادی نظیر «علی خواجوی» و «مهدی احمدی نیک» (مامور اداره حفاظت محیط زیست قلعه گنج که در روز گرامیداشت محیط بان در سال جاری به شهادت رسید) محیط بان جان بر کف که با نازلترین سطح درآمد و شرایط سخت کاری دست و پنجه نرم میکنند نیاز دارد. این شغل از لحاظ ارزشی همپایه و همتراز مشاغلی همچون مرزداری در قسمتهای آبی و خاکی کشور است و با این وجود هنوز هم معلوم نیست که چه زمانی این نبرد نابرابر به دلیل تجهیزات فرسوده ی محیط زیست در برابر وسایل کاملا به روز و کارآمد شکارچیان به پایان میرسد.
با نگاهی دقیق تر به آمار تلفات جانی محیط بانی در کشورهای دیگر و البته در بازه زمانی برابر ؛ آمارصدمات جانی محیط بانی در ایران بسیار بالاست. اما نکته قابل تامل و بسیار مهم در این خصوص این است که چرا شرایط محیط زیست و محیط بانی کشور با اقتضا و پیشرفت فناوری تغییری نمیکند؟ چرا به جای تجهیز پایگاههای محیط بانی به ابزار دور سنجی و ماهواره ای هنوز هم تعقیب و گریز و نبرد تن به تن بخاطر حضور فیزیکی محیط بانان در عرصههای طبیعی باید اتفاق بیفتد؟
با توجه به اینکه شکار پدیده ای کاملا قدیمی است و در برخی موارد حتی برای طبیعت امری ضروری به شمار میرود (البته به استثنای مناطق تشنه یا به شدت آسیب دیده که جمعیت گیاهی و جانوری توان بازیابی و تولید مثل ندارد) صد البته که در همه جای دنیا شکارچیان آموزش میبینند اما در ایران فضای تقابل و دشمنی وحشتناکی بین محیط بان و شکارچی وجود دارد که معمولا منجر به صدمه دیدن یا مرگ یکی از طرفین میشود و محیط بان بعد از درگیری و صدمههای غیر عمدی که متخلفان میبینند هیچ شاهدی برای ارائه به دادگاه ندارد و مشخصا محیط بان در دادگاه محکوم میشود که با روند شهید شدن یا زندانی و محکوم شدن محیط بانان ذاتِ وظیفه ی محیط بانی زیر سوال میرود. آیا محیط بان برای حفاظت از جان خود باید چشمهایش را به روی تخلفات ببندد؟ و یا برای حفاظت از عرصههای چهارگانه محیط زیست، با وسایل مستعمل و فرسوده چشمانش را به روی جان خود ببندد و یک راه از دوراهی زندان و قصاص و یا شهادت را انتخاب کند؟