کاوه مدنی دانشمند جوان ایرانی که در زمینه تلفیق نظریه بازی ها و روش های متفاوت تحلیل تصمیم گیری با سامانه های مرسوم مدیریت آب و همچنین فعالیت های زیست محیطی و اثرگذاری بر سیاست های محیط زیستی و منابع آبی در ایران سهم بنیادی دارد و چهره ای شناخته شده در عرصه بین المللی است، همزمان با آغاز دور دوم ریاست جمهوری حسن روحانی به معاونت سازمان حفاظت محیط زیست دعوت و منصوب شد.
او در طول هفت ماه خدمت و فعالیت در سازمان حفاظت محیط زیست خدمات ارزنده ای همچون چالش "بی زباله" و "از خودمان شروع کنیم" را به اجرا درآورد که طی آن یکی از بزرگترین مسایل و مشکلات سازمان را، یعنی نگاه از بالا به پایین و توقع مدیران ارشد سازمان برای اینکه مردم باید به تنهایی نسبت به ارتقا فرهنگ در خصوص محیط زیست تلاش کنند و مدیران تنها باید به فکر تدوین قوانین باشند، حل کرد و مدیران را به نگاهی متفاوت یعنی "از خودمان شروع کنیم" در سازمان دعوت کرد.
کاوه مدنی، آنچنان که در صفحه های مجازی خودش را معرفی می کند از نسل دهه شصت و جنگ است و خود را جدا و غریبه با مسایل جوانان ایران نمی داند و شاید یکی از دلایلی که به سبب آن بار دیگر به ایران بازگشت تا به عنوان چهره نوین مهندسان عمران به کابوس هولناک فرار مغزها از وطن پایان دهد همین دغدغه او بود. کاوه مدنی مدافع و نماینده نسل دهه شصت که به عنوان پردردسرترین نسل برای کشور معروفند قصد داشت تا از خودگذشتگی و صبوری این نسل را با اقدامات خلاقانه و عملی خود به نمایش بگذارد .
اما صبح امروز که خبر
استعفای کاوه مدنی از معاونت سازمان حفاظت محیط زیست به اطلاع عموم رسید و صفحه رسمی او در فضای مجازی نیز این مدعا را تایید کرد شاید سوالی بزرگ در اذهان نقش بست که جوانی خوش فکر مانند او که کرسی استادی امپریال کالج لندن (مرکز سیاست محیط زیست کالج سلطنتی لندن) را برای پستی پر دردسر و در شرایط بسیار دشوار زیست محیطی که ایران با آن درگیر است رها کرد و به ایران آمد، چرا دست به امضای استعفا برد و از ایران رفت؟
آنچنان که در خلال فعالیت های دو ماهه اخیر وی در صفحات رسمی مجازی کاوه مدنی دیده می شود، یکی از دلایلش تیر تهمت هایی است که بدون منبع و اساس به او زده شد، و صد البته آنچنان که عادت دیرینه برخی از افراد است که بدون دلیل و بی اطلاع از مسایل و کاملا به صورت هماهنگ در صفحات مجازی شروع به فحاشی به افراد سرشناس می کنند، صفحه رسمی کاوه مدنی نیز مورد هجوم این افراد قرار گرفت.
این سوء ظن ها آنچنان برای کاوه مدنی دردناک بود که بعید به نظر می رسد بازگشتی در کار باشد. آمدن و رفتن این چهره جهانی به ایران درس عبرت بزرگی برای گِله گذاران فرار نخبه ها از کشور بود تا به هموطنان ثابت شود که شرایط ماندن و فعالیت نخبه های مطرح ایرانی برای کار و خدمت به کشور واقعا مهیا نیست و اگر در کشورهای دیگر فعالیت شان را ادامه دهند قطعا به اندازه ی برخی در وطن خودشان، مورد تفقد آن هم از نوع فحاشی قرار نخواهند گرفت و روی رفتارهای وندالیسم وار از نوع فحاشی و تخریب شخصیتی را نخواهند دید .
کاوه مدنی رفت تا ثابت کند دهه شصتی ها همچنان باید گرفتار طوفان ناامیدی باشند و مورد اقبال نبودن را تجربه کنند.