نمایش هملت دبستانی به نویسندگی جلال تهرانی و کارگردانی آریا افشار، هلن مرسلی
شاید کمتر کارگردانی در ایران توانسته است از ویژگیهای پست مدرنیسم در اجرای اثر نمایشی بهره ببرد. زیرا پست مدرنیسم را در ایران بیشتر در آثار ادبی شناسایی می کنند و کمتر در روند اجرای نمایش به آن می پردازند. علی رغم اینکه
ابزودریسم و ژانر گروتسک به کرات و با شیوه های متنوع استفاده می شود. اما
نمایش «هملت دبستانی» به نویسندگی جلال تهرانی و کارگردانی آریا افشار، هلن مرسلی در مجموعه فرهنگی مکتب تهران توانسته است از ویژگی های پست مدرن در این اثر بهره ببرد.
این نمایش یک
بازخوانی از نمایش هملت شکسپیر است که در عین روایت عین به عین صحنه های نمایشنامه شکسپیر دست به خوانش مجدد آن زده است. دو جریان هنری در دل اجرا قابل بررسی است. اول استفاده از تکنیک فاصله گذاری برشت و دوم استفاده از پست مدرنیسم. تکنیک فاصله گذاری برشت با ایجاد آگاهی و هوشیاری به بینندگان تلاش می کند تا تفکر برانگیزی را سرلوحه قرار دهد. در نمایش «هملت دبستانی» نیز مقوله پست مدرنیسم را می توان مشاهده کرد.
اولین مسئله بی پایانی و بی آغازی است. یک گروه نمایشی قصد اجرای نمایش هملت با وفاداری کامل به متن شکسپیر را دارند و اما در بازبینی جشنواره های ایرانی متن باید تغییر یابد یا مسائلی از متن را تغییر می دهند. بنابراین در ابتدا ما با مقوله فاصله گذاری و دوم نقد شیوه جشنواره های ایران مواجه ایم. از سوی دیگر کمدی شیوه مناسبی برای نقد است. اما آنچه به این مسئله دامن می زند استفاده از ژانر گروتسک و سبک ابزوردیسم است.
اساسا اگر پایان یک اثر پیش از آغاز مشخص باشد و بازیگران نیز مدام بر این مدعا که چرا اصلا باید این اثر را اجرا کنند؛ صحه بگذارند؛ به مقوله ابزوردیسم و یا پوچ گرایی نظر شده است. سیکل دایره واری که مدام طی می شود و نتیجه ای در بر ندارد. اما آنچه شاخصه مشترک در سبک ابزوردیسم و این نمایش است استفاده از ژانر گروتسک است. اصولا در نمایش هایی با سبک ابزوردیسم، ژانر گروتسک یعنی وحشت خنده آور استفاده می شود و در این ژانر با استفاده از اغراق در بازسازی شرایط و کاریکاتور وارگی کاراکترها روال تازه از ضد واقعیت را مشاهده می کنیم. در این نمایش نیز کارگردان تلاش می کند تا با استفاده از تکنیک نمایش عروسکی بونراکو، نوعی از عروسک های غول آسا را در شکلی از تن پوش بسازد. این شیوه کاملا با شرایط نمایش همخوانی دارد و بازیگران بیشتر عروسک گردان هستند تا بازیگر و با تغییر صدا و لحن همچنین با چرخش عروسک های بزرگ در دست نوعی از اغراق را نشان می دهند که کاملا بر ژانر گروتسک منطبق است. به همین مناسبت نمایش در ملغمه ای تلفیقی از سبک ها در تلاش برای بازخوانی یک اثر شناخته شده یعنی هملت اثر شکسپیر است. کارگردانان به خوبی توانسته اند بازخوانی را انجام دهند و پا از افق متن شکسپیر بیرون گذاشته اند و در فرامتن این اثر سیر کرده و حتی متن را به نوعی ایرانیزه کرده اند. اما نکته قابل تامل اینکه اجرای نمایش هملت دبستانی بیشتر مساعد یک مخاطب حرفه ای تئاتر است. مخاطبی که در عوالم تئاتر حضور داشته و با دانش و تکنیک های نمایشی آشنا است و اگر مخاطب عام باشد کمتر موضوع اثر را به درستی متوجه می شود. هرچند لحظات طنز آمیز بسیاری در اثر وجود دارد که مخاطب را مدتی به خود سرگرم می کند؛ اما در طول نمایش شاید دچار خستگی بشود. به نظر می رسد این اثر را به تمایلات مخاطب عام نیز باید نزدیک کرد و یا فرصتی برای بازگویی آنچه شاهد است در دل اثر ایجاد کرد. این مسئله به خوبی در روند فاصله گذاری برشت قابل اجرا است. زیرا در فاصله گذاری می شود روایتی را نقل کرد و مدام بین بخش های روایت فاصله گذاری صورت گیرد.
به جز مباحث کارگردانی، نمایش فوق العاده خوش ریتم است و عروسک گردان ها به خوبی در تصویر سازی تبحر دارند به همین دلیل اجرا جاندار و جذاب است که شاید مرهون تلاش هم اندیشی و همکاری دست جمعی این گروه جوان باشد.
مریم جعفری حصارلو - عضو کانون منتقدان تئاتر ایران و جهانI.A.T.C