هنگامی که خلق و آفرینش در انسان گوهره ی وجودی او را تشکیل می دهد، مرگ آن گونه که می پنداشتیم واژه ی بی معناییست چرا که مرگ جاودانگی او را رقم می زند. هنرمند به واسطه ی آفرینش گری اش بر جریده ی عالم ثبت می شود. سخنی از حضرت حافظ نیز این ادعا را اثبات می کند؛
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
جعفر والی جملگی واله و آکنده از عشق، در این عاشقانگی آفرینشگری بود که همچنان پابرجا بر هنر نمایش این سرزمین پیوند دارد.
در این روزهای پاییزی به استقبال پر گشودن این هنرمند می رویم که جاودانه شد و بر جریده ی عالم ثبت.
جعفر والی هنرمند آفرینشگری که روزهای پر بار زندگی اش به آفرینش و خلق گذشت در تاریخ 1312 در تهران دیده به جهان گشود و از سال 1336 به فعالیت در گستره ی تئاتر پرداخت هر چند که او در نخستین سال های دهه ی 30 تلاش های خود را آغاز کرده بود. جعفر والی نخستین کسی بود که آثار استادان بی همتای عصر اکنون؛ بهرام بیضایی و غلامحسین ساعدی را به صحنه برد. او دانش اندوخته ی هنرستان هنرپیشگی و ادبیان پارسی بازیگری دانشگاه تهران بود. او موفق به کسب دیپلم افتخار بهترین فیلم نامه؛ مریم و میتیل، در نهمین دوره ی جشنواره ی بین المللی فیلم کودکان و نوجوانان در سال 1372 شد و همچنین کاندیدای بهترین نقش دوم مرد در فیلم پاداش سکوت در بیست و پنجمین دوره ی جشنواره ی فیلم فجر در سال 1385 و در یازدهمین دوره ی جشن خانه سینما در سال 1386 کاندیدای نقش دوم در همان فیلم؛ پاداش سکوت شد.
جعفر والی در سال 1339 تله تئاتر خانه ی اجاره ای با بازی عزت الله انتظامی، تله تئاتر طناب، اسب سیرک، پنجه، ده و سه دقیقه از یوجین اونیل را کارگردانی کرد و به پخش صدا و سیمای وقت رساند. در سال 1340 تله تئاترهایی با نام های؛ آهای کی اونجاست اثر ویلیام سارویان، روغن نهنگ اثر یوجین اونیل، ترانه ی شادی اثر علی نصیریان، ویولون ساز کره مونا اثر فرانسوا کرپه، سکه اثر دیوید پینکی، پست خانه اثر رابیندرانا تاگور، شکارگاه اثر آلفرد سوار و لئوپولد مارشال را درکسوت بازیگر و کارگردان تولید کرد و به پخش رساند. او بیشترین آثار تئاتری را از سال 1339 تا 1356 در تلویزیون وقت به شکل تله تئاتر در کسوت کارگردان تولید کرد و به پخش رساند. تولید و پخش تئاتر از طریق رسانه ی جمعی در روزگارانی که تعداد تماشاخانه ها به اندازه ی جمعیت شهری نبود، کارِ درخور و قابل توجهی بود که این هنرمند دردمند در انجامش دریغ نکرد. نبود فرهنگ لازم برای پردازش به هنر متعالی تئاتر از حیث عدم سیاست گذاری درست و هدفمند، نبود تبلیغات در پی و نا آشنایی مردم؛ مخاطبان اصلی این هنر والا، تولید تئاتر و پخش آن از طریق رسانه ی جمعی و ارائه ی این کالا به مخاطبان اصلی چه بسا بیشترین عرضه را در جامعه داشته و تقاضای این کالا را در خریداران اصلی هشدار می دهد. از این رو جعفر والی برای معرفی تئاتر در بین اقشار مختلف جامعه نقش بسزایی داشته است. جعفر والی چنان عاشقانه به هنر نمایش می پرداخت که هنگامی که بیمار بود همچنان دغدغه ی اجرا و خلق اثر داشت. اثر "در گوش سالمم زمزمه کن" که اقتباسی است از اثر ویلیام هنلی، آخرین اثری بود که عزم جزم برای به صحنه بردنش داشت. راه این بزرگ مرد همچنان برپاست. این اثر "در گوش سالمم زمزمه کن" به همت
ایرج راد که برای نقش آفرینی توسط آقای والی در این اثر دعوت به همکاری شده بودند، برای صحنه آماده ی اجرا می شود. اثر نام برده تلاش میشود همزمان با زادروز این هنرمند بزرگ در مکان نوین خانه تئاتر در خیابان سمیه به روی صحنه می رود. داریوش مودبیان در این اثر دو پرسوناژه در کنار ایرج راد به ایفای نقش می پردازند.