۰
شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵ ساعت ۱۷:۱۲

تنها راه توقف سنت خطرناک امپریالیستی آمریکا

جفری دی. ساکس*
سیاست خارجه فعلی ایالات ‌متحده بر پایه اصولی امپریالیستی استوار شده است که هم برای امریکا و هم برای جهان مخاطره‌آمیز است.
تنها راه توقف سنت خطرناک امپریالیستی آمریکا
سیاست خارجه فعلی ایالات ‌متحده بر پایه اصولی امپریالیستی استوار شده است که هم برای امریکا و هم برای جهان مخاطره‌آمیز است. این مخاطرات مشتمل بر پیگیری برتری چالش‌ناپذیر، بی‌تفاوتی نسبت به حقوق بین‌الملل، ابرنظامی‌گری، بکارگیری و فروش سلاح‌های خطرناک و کشتار جمعی، کم‌توجهی به نظارت‌های کنگره‌ای و رژیم سیاستگذاری که تحت حکومت فضای رازداری و دروغ‌پردازی فراگیری است می‌باشند. هسته اصلی نظریه من این است که مردم امریکا از این رویکرد حمایت نمی‌کنند؛ هرچند که ممکن است گهگاه همانند آنچه که پس از حادثه یازده سپتامبر رخ داد، ترسانده شوند تا از آن حمایت کنند. بنابراین یک راهبرد کلیدی برای گذار از راهبرد امپریالیستی به سوی دیپلماسی صلح‌آمیز باید مشتمل بر دموکراتیزاسیون سیاست خارجه ما باشد به نحوی که مردم امریکا، حقوق خود به عنوان شهروند را در این عرصه اعمال کنند.
رویکرد امپریالیستی به سیاست خارجه، توسط جرج دبلیو. بوش آغاز نشده و شوربختانه در دوره ریاست باراک اوباما نیز پایان نیافته است. تازه‌ترین نمود این رویکرد، ناظر بر جنگ‌های واقع در خاورمیانه بزرگ است که از افغانستان و عراق تا سوریه، یمن، لیبی، سومالی، سودان و مابقی مناطق ساحلی انتشار یافته است.
ناکامی فعلی عملیات‌های مخفیانه و جنگ‌های تغییر رژیم در این منطقه، متعاقب شکست مشابهی در تلاش‌های امریکا در جنوب شرق آسیا (طی دهه‌های 50 الی 70 میلادی)، افریقا (طی دهه‌های 60 الی 80 میلادی) و امریکای مرکزی (طی دهه‌های 70 الی 80 میلادی) است. خسارت‌های جانی تاکنون چشمگیر بوده و سردرگمی و دروغ‌پردازی، اقدامات ایالات متحده را احاطه کرده است. عدم پاسخگویی رهبران ما به اوج خود رسیده است. امریکایی‌ها آگاهی کمی در خصوص وسعت دروغ‌گویی واشنگتن یا خشونت‌های تحت حمایت ایالات‌متحده دارند و تقریبا در این خصوص، جریان اصلی رسانه‌ها نیز اقدامی انجام نداده و سکوت اختیار کرده است.
انتصابات و رویکرد رییس‌جمهور جدید «دونالد ترامپ» نشان می‌دهد که ما از نیل به این اهداف بسیار دور هستیم. هرگز به حصول این اهداف نایل نخواهیم آمد مگر آنکه ریشه‌های این معضل را خطاب قرار دهیم: این حقیقت که سیاست خارجه نظامی‌گرایانه ما، تحت تأثیر و هدایت حاکمیت مجموعه‌ای صنعت و جاسوسی نظامی است و همچنین شخصیت‌های سیاسی که در هر دوره قدرت را به دست می‌گیرند. این درسی است که در رویداد طرح بیمه سلامت اوباما، بار دیگر آن را آموختیم.
دموکراتیزاسیون سیاست خارجه ایالات‌متحده باید بر آگاه‌سازی جامعه در خصوص گزینه‌های واقعی امنیت امریکا از جمله برتری دیپلماسی بر جنگ در تقریبا تمام موارد تأکید کند. این روند باید بر پاسخگویی ریاست‌جمهوری به جامعه و کنگره نسبت به تمام عملیات‌های نظامی فرامرزی و متحدان؛ افشای شفاف و صادقانه موارد به کارگیری نیروهای امریکایی و تمام متحدان برای آموزش و تجهیز شبه‌نظامیان (مثلا در سوریه و لیبی)؛ و شفافیت در خصوص بودجه عملیات‌های مخفی و نهادهای اطلاعاتی ما، پافشاری کند. تمامی عملیات‌های علنی و غیرعلنی نظامی از جمله حملات پهپادها و سایر حملات هوایی باید با درخواست مجوز از کنگره باشد. اتکا به شورای امنیت سازمان ملل به عنوان میعادگاه دیپلماسی جهانی و گسترش صلح و از همه مهم‌تر حذف ارتش مخفی سازمان CIA، از جمله مواردی هستند که باید ملحوظ قرار گیرند. تنها وظیفه CIA باید گردآوری اطلاعات باشد و تمام عملیات‌های نظامی آن به پنتاگون منتقل شده و تحت نظارت جامعه مدنی قرار گیرد.
مردم امریکا بزرگ‌ترین ذی‌نفعان یک سیاست خارجه دیپلماسی‌محور خواهند بود. ارتش بیش از حد بزرگ‌شده ما و جنگ‌های دائمی، سالانه در حدود 900 میلیارد دلار برای ما خرج می‌تراشد؛ البته با اگر علاوه بر پنتاگون، سازمان‌های جاسوسی، امنیت ملی و برنامه‌های نظامی هسته‌ای در وزارت انرژی و اداره امور بازنشستگان جنگ را نیز احتساب نماییم. این هزینه که حدود پنج درصد تولید ناخالص داخلی را در بر می‌گیرد، تمام حوزه‌های کسری داخلی از قبیل آموزش، کاریابی، علم و فناوری، حمل‌ونقل، قوه‌قضاییه، محیط زیست و غیره را می‌تواند پوشش دهد. در واقع هزینه‌کرد نظامی تقریبا 23 درصد تمام مخارج فدرال را به خود اختصاص داده است.
گذار به سوی دیپلماسی دموکراسی‌محور می‌تواند عصر جدیدی از همکاری جهانی در مسائل حیاتی مانند تغییرات اقلیمی، کنترل بیماری‌ها، تقلیل آلودگی، محافظت از تنوع زیستی و مدیریت منابع رو به کاهش آب شیرین را به ارمغان آورد. ما هیچ بختی برای حل‌وفصل این تهدیدات زیست‌محیطی نداریم مگر آنکه در گذار از معارضات پایان‌ناپذیر و رقابت‌های تسلیحاتی به سوی تعاون جهانی ناظر بر توسعه پایدار، مصمم باشیم.
چنین تغییر رویکرد خطیر و مهمی به سوی نظارت دموکراتیک، ممکن است موهوم به نظر برسد اما حیاتی است و رأی‌دهندگان آگاه برای حفظ بقای‌مان، خواستار آن خواهند شد. اکنون مهم‌ترین اولویت‌های ما این است که حقیقت را در خصوص ماجراجویی‌های خطرناک خارجی منتشر کنیم و از جنگ‌های جدید ممانعت به‌عمل آوریم و در نهایت، استقلال رأی شهروندان خود را در حوزه سیاست خارجه کشور بازیابی کنیم.
* استاد دانشگاه کلمبیا و مقام رسمی سازمان ملل
ترجمه: نعیم نوربخش

کد مطلب: 65334
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *