فوتبال ایران طی این چند سال به طرز شگفت انگیزی به بازی مستقیم روی آورده است. از آغاز لیگ تا به امروز تاکتیک اکثر تیم ها برای گلزنی استفاده از ضربات ایستگاهی است. آنچه مشخص است تیم های فوتبال ایران همچنان با تفکرات دهه شصت و هفتاد وارد زمین می شوند. فوتبالی فیزیکی برپایه بازی درگیرانه و تجمع در میانه میدان که بیشتر به فوتبال کلاسیک کشور انگلستان در دهه شصت میلادی شباهت دارد. اکنون باید با صدای بلند فریاد بزنیم دیگر دوران بازی مستقیم در زمین های گِلی به سر آمده است. اگر به دنبال بالا رفتن سطح فنی و کیفیت فوتبال ایران هستیم، ابتدا باید به بازی روی زمین بر اساس مالکیت توپ روی آورده و به آن عادت کنیم. چنین تفکری به لحاظ آمادگی جسمانی، طراحی تمرینات، ریکاوری و حتی تغذیه بازیکنان کاملا متفاوت با تفکر بازی فیزیکی و مستقیم است. در این میان باید توجه داشته باشیم طراحی ضربات ایستگاهی برای گلزنی هیچ ارتباطی به سبک بازی مستقیم ندارد. فوتبال ایران در فاز دفاع و حمله مشکلات ساختاری دارد. عدم رعایت پرس تیمی و اصل پوشش در فاز دفاع در کنار سرعت تیمی پایین و عدم حرکات ترکیبی در عمق دفاع حریف و کنارها در فاز تهاجمی بخشی از این مشکلات است. آنچه مشخص است مربیان داخلی هیچگونه توجهی به سرعت تیمی، ریتم بازی، گردش توپ در تمام نقاط زمین و فاصله استاندارد خطوط سه گانه نمی کنند. اینکه هنوز در فوتبال ایران بازیسازی از خط دفاع شروع نشده و مدافعان توپ را در اولین فرصت به هافبک ها پاس نمیدهند بسیار عجیب است. اینکه چرا مدافعان میانی هنوز توپ را با پاس های بلند مستقیم برای مهاجمان ارسال کرده و خط هافبک را از جریان بازی خارج می کنند سوال مهمی است که باید از مربیان داخلی پرسیده شود. مگر مربیان داخلی بازی های تیم های بزرگ فوتبال دنیا دنبال نمی کنند؟ مگر به اقلام آموزشی و اینترنت دسترسی ندارند؟ مگر دوره های پیشرفته جهت بروز شدن علم فوتبال را نمی گذرانند؟ بعضی از تفکرات مانند ارسال مستقیم از خط دفاع به حمله، چند سالی می شود در فوتبال جهان منسوخ شده است. اکنون دوران بازی در فضاهای کوچک براساس کارهای ترکیبی و هماهنگی تیمی است. در فوتبال ایران همچنان بازیکنان فیزیکی به بازیکنان فانتزی ارجحیت دارد. این درحالی است که در فوتبال مدرن فیزیک بازیکن دیگر دغدغه مربیان نیست. تمام بازیکنان حرفه ای در هر پستی که بازی می کنند از آمادگی جسمانی بالایی برخوردار هستند.
اینکه بازیکنان ایرانی هنوز به بازی تحت فشار در فضای کوچک عادت ندارند به دلیل طراحی تمرینات است. اینکه توانایی خارج شدن از پرس شدید حریف را ندارند به دلیل عدم آموزش مناسب است. متاسفانه فوتبال ایران در بخش پایه و آموزش از سطح پایینی برخوردار بوده و بازیکنان ایرانی با اصول اولیه فوتبال پرورش پیدا نکرده اند. در این میان یک نکته قابل تامل وجود دارد. مربیان ایرانی براساس شاخصه های هر پست، بازیکن
اما نکته عجیب دیگر رفتار غیر حرفه ای مربیان داخلی با اصحاب رسانه و عموم مردم است. اکثر مربیان طوری در مصاحبه بعد از بازی از شایستگی و کیفیت فنی تیم های تحت هدایت خود صحبت می کنند که انگاری منظورشان بازی دیگری بوده است! در بیشتر موارد مربیان داخلی طوری از داوری صحبت می کنند که انگاری اگر داور نبود تیم آنها با اختلاف چند گل حریف را شکست میداد!
را برای آن پست انتخاب نمی کنند. مثلا پست مدافعان کناری شاخصه هایی دارد، حال بازیکنی مثل محسن ربیع خواه در پرسپولیس و هرایر مگویان در استقلال به دلیل عضلات و فیزیک بدنی خاصی که دارند به هیچ عنوان گزینه مناسبی برای پست دفاع چپ نیستند. اما نکته عجیب دیگر رفتار غیر حرفه ای مربیان داخلی با اصحاب رسانه و عموم مردم است. اکثر مربیان طوری در مصاحبه بعد از بازی از شایستگی و کیفیت فنی تیم های تحت هدایت خود صحبت می کنند که انگاری منظورشان بازی دیگری بوده است! در بیشتر موارد مربیان داخلی طوری از داوری صحبت می کنند که انگاری اگر داور نبود تیم آنها با اختلاف چند گل حریف را شکست میداد! آنچه مشخص است نتایج در فوتبال ایران بر اساس شایستگی فنی تیم ها شکل نگرفته و بیشتر تحت تاثیر اتفاقات غیر منتظره دورن میدان رقم خورده است. خروجی فوتبالی اقتصادی که نتیجه آن را اتفاقات رغم میزند ناکامی تیم های ایرانی در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا است. فوتبال باشگاهی ایران اگر به دنبال حضور موفق در سطح آسیا می باشد، ابتدا باید ساختار فنی خود را درست کند. در چنین شرایطی بحث آموزش در فوتبال پایه و حضور مدیران تحصیل کرده ورزشی بسیار مهم و تعیین کننده است. فوتبال ایران نیازمند مدیرانی چون محمد دادکان می باشد، فوتبال ایران در بحث تعامل بین المللی و فراگیری علم روز فوتبال نیازمند نگاهی جدید است. در این میان نقش کمیته آموزش فدراسیون فوتبال بسیار تاثیرگذار بوده و حضور مدرسان بزرگ این رشته پرطرفدار ورزشی برای آموزش مربیان داخلی دارای اهمیت بسیاری است. حضور بازیکنان حرفه ای از کشور صاحب فوتبال و برگزاری بازی های دوستانه با تیم های اروپایی کمک شایانی به پیشرفت فوتبال ایران خواهد کرد. فوتبال ایران نیازمند تغییرات اساسی در بخش مدیریت، آموزش و امکانات سخت افزاری است. تا مادامی که این شرایط تغییر نکند در رده باشگاهی موفق نخواهیم بود. آنچه مشخص است در فدراسیون فوتبال کمیته انضباطی از اهمیت بیشتری نسبت به کمیته آموزش برخوردار است. اساسنامه فدراسیون فوتبال نیازمند تغییراتی اساسی است که مهمترین آن مبحث لزوم تیم های شرکت کننده در لیگ برتر به داشتن تیم در رده های پایه است. متأسفانه در فوتبال ایران مسائل فنی جای خود را به روابط پشت پرده داده است. از فوتبالی که در آن لیدرها برای تیم ها تعیین تکلیف می کنند نمی توان بیش از این انتظار داشت. در فوتبالی که سال هاست اوت دستی و سوت های عجیب قهرمان لیگ به اصطلاح حرفه ای آن را مشخص کرده است بیش از این انتظار نمی رود. فوتبالی که در آن پیشکسوت ها خانه نشین هستند و افرادی غیر فوتبالی آن را اداره می کنند. فوتبالی که به بخشی از اهداف سیاسی تبدیل شده است. فوتبالی اقتصادی که بر اساس شایستگی فنی تیم ها قهرمان نمی شوند. فوتبالی که بیشتر از آنکه مردم از آن لذت برده و از آسیب های اجتماعی جلوگیری کندخود یک آسیب اجتماعی است.