جامعه فوتبال، خواستار استفاده از کمک داور ویدیویی در لیگ برتر هستند، اما آیا آمدنش دردی را دوا میکند؟ گسترش تکنولوژی، راهش را به زمین فوتبال نیز باز کرده و چند سالی است که از کمک دار ویدیویی برای صحنههای حساس استفاده میشود. تکنولوژی که برای کاهش ضریب اشتباه به میدان آمد و تاثیرات مثبتی نیز داشته است، هر چند در مواردی با موشکافی که داشت، باعث ناراحتی هواداران شد زیرا این سیستم، حتی اگر موی شخص در آفساید باشد، حکم به آفساید بودن میکند.
با استفاده از این تکنولوژی در دور حذفی لیگ قهرمانان آسیا در فصل قبل، پای این تکنولوژی به آسیا هم باز شد تا قدمی به سوی همه گیر شدنش برداشته شود.
فوتبالدوستان نیز اعم از هواداران و بازیکنان و مربیان، خواستار استفاده از آن در مسابقات لیگ برتر شدهاند؛ خواستهای معقول اما تا حد زیادی بلا استفاده که شاید هم اصلا نتوان آن را اجرایی کرد.
چیزی که واضح است و همه را شاکی کرده و ظاهرا قصد اتمام ندارد، فساد گسترده در ورزش علی الخصوص فوتبال و نبود مدیران متخصص است که به اقدامات بعضا غیر حرفهای اعضای آن جامعه ورزشی ختم میشود.
روزی نیست که خبر اختلاس در سازمانی ورزشی یا قرارداد بستن یک بازیکن به طور همزمان با چند تیم و موارد مشابه را نشنویم. کارهایی که فقط با نظارت قوی و مجازاتهای متناسب، حل میشود که آن نیز نیاز به مسوولان متخصص دارد. طبیعتا وقتی چنین کارشکنیهایی انجام شود، از مسیر اصلی خارج میشویم و به بیراهه میرویم که یکی از این بیراههها، مسائل حاشیهای بسیار شدید در خصوص داوری بازیهاست. مسائل داوری، سابقهای طولانی دارد که یک نمونه آن، سپردن داوری دربی به داوران خارجی به مدت بیش از یک دهه است که در شان کشوری دارای پیشینهای طولانی و پر افتخار در فوتبال نیست.
در فصل حاضر مسائل مربوط به فساد و تبانی به اوج خود رسید تا جایی که باشگاه ذوب آهن تهدید به کناره گیری کرد و در بازی سپاهان و ماشین سازی، پنج پنالتی گرفته شد که در نوع خود بی سابقه بود. اتفاقی که شاید با وجود کمک داور ویدیویی رخ نمیداد. در لیگ یک هم چند ویدیو از اهمال کاری دروازهبانان منتشر شد و بیشتر بر وجود فساد و معضل این روزها یعنی قمار و شرطبندی، تاکید کرد.
مشکل دیگر، حضور مدیرانی است که تخصصی در فوتبال ندارند و کاری جز برگزاری جلسه و کارهای نمایشی و بدتر از همه ایجاد حاشیه ندارند. این سلسله مسائل منجر به ضعف شدید تاکتیکی لیگ و نبود زیر ساختهای لازم شده است، تا جایی که قطعی برق ورزشگاه و نبود امکانات دیگر، یک چیز عادی است و استفاده از تکنولوژیهای روز؛ یک شوخی تلخ است.
اصولی نبودن، سبب برخوردهای شدید فیزیکی و لفظی مربیان و بازیکنان و مهمتر از همه، «قبول نکردن مسئولیت شکست» شده است. مربی و بازیکنان شکست را گردن اقدامات غیر ورزشی مدیرعامل، داور و کمبود امکانات میاندازند، مسائلی که در نتیجه نگرفتن نقش دارد اما دلیلی بر مبری دانستن خود نمیشود.
کمک داور ویدیویی با وضع موجود، قابل اجرا در ورزشگاهها نیست و اگر چند ورزشگاه بخصوص بتوانند از آن استفاده کنند؛ اگر فساد و تبانی حقیقت داشته باشد، در این تکنولوژی هم میتواند نفوذ کند و اگر وجود ندارد، بازیکنان و مربیانی که به هر کسی گیر میدادند جز خود، باید مسئولیت ضعفها را بر عهده بگیرند. اتفاقی که با وجود کارهای بسیار عجیب مانند کمک گرفتن از جادوگر، عوض کردن محل خطوط زمین و امثال آن، دور از انتظار است.
سید مهدی داودی