در طول هشت سال حاکمیت اصولگرایان بر قوه مجریه اتفاقات عجیبی در عرصه مدیریت و همچنین مباحث مالی به نمایش گذاشته شد. برکناری وزیر خارجه مملکت در حین ماموریت رسمی و مذاکره با رئیسجمهور یک کشور خارجی؛ انحلال مغز متفکر برنامهریزی کشور؛ تصمیمات خلقالساعه در عرصه سیاست داخلی و خارجی... همچنین اختلاسهای هزاران میلیاردی متعدد در دستگاههای مختلف؛ وقوع اتفاقاتی که در این مملکت سابقه نداشته است مانند گم شدن دکل نفتی، مفقود شدن نفتکش و... از جمله شاهکارهایی است که طی سی و هشت سال گذشته فقط در دولتی اتفاق افتاده است که از قضا مدعی «پاک دستترین» دولت تاریخ این سرزمین بود؛ آن هم درست در زمانی که دولت و مجلس به تمام و کمال در اختیار این طیف فکری قرار داشت؛ تریبونهای رسمی؛ صدا وسیما، سایتها و روزنامههای وابسته به این جریان فکری شب و روز از کارآمدی آن دولت داد سخن سر میدادند. طبیعی بود کسانی که دولت تحت مدیریت آقای احمدینژاد را معجزه هزاره سوم میپنداشتند گرانی و تورم؛ نرخ بالای بیکاری، سقوط سرسامآور نرخ رشد اقتصادی، اختلاسها، وضعیت سیاست خارجی و... را نمیدیدند زیرا هر آنچه آن «خسرو» میکرد؛ شیرین بود؟
پرداختن به این موضوعات در این مقال نمیگنجد. آنچه مدنظر این نوشته است؛ نحوه برخورد برخی تریبونها و همچنین رسانه ملی با موضوعات مشابه ولی در زمانها و دولتهای مختلف است. اگر 10 درصد آنچه که رسانههای منتقد دولت یازدهم و صداوسیما در ارتباط با مشکلات و بزرگنمایی آن در جامعه عمل میکنند؛ در دولت گذشته انجام میدادند ای بسا بخش قابل توجهی از مشکلاتی که روز به روز نمایانتر میشود، امروز نداشتیم. نمونه بارزی از دوگانگیها و یا بهتر بگوییم «سیاست یک بام و دو هوای» صداوسیما در ذیل تقدیم میگردد تا هم میزان حساسیت این عزیزان نسبت به مقوله تخلف مشخص شود و هم مظلومیت دولت دکتر حسن روحانی بیشاز پیش نمایان گردد.
در دنباله اخبار ساعت هشت صبح روز دوشنبه پانزدهم شهریور ماه صدای جمهوری اسلامی ایران موضوع خرید کیک جشن تولد فرماندار اردکان یزد را مورد توجه قرار داد و شایعه هزینه سیصد هزار تومانی خرید کیک را مطرح نمود. در این زمینه با فرماندار اردکان گفتوگوی زنده تلفنی برقرار نمود و فرماندار اردکان نیز اظهار داشت: این کار بدون هماهنگی به وی صورت گرفته و بهای کیک هم 57 هزار تومان بوده که توسط همکاران پرداخت شده و در ساعت غیراداری انجام شده است. ایشان اضافه نمود این اقدام رویهای است که برای همه کارکنان فرمانداری در روز تولدشان انجام میپذیرد.
این که رسانه ملی مسائل مختلف؛ حتی ریزترین آن مانند همین قضیه پیش پا افتاده را بازتاب دهد، کار مطلوبی است؟ اما اگر از کنار شایعه میلیاردها دلار بذل و بخشش در یک موسسه دیگر به راحتی عبور نموده و یا آن را کم اهمیت جلوه داده و یا خدایی ناخواسته درصدد دفاع از آن برآیند، به طور حتم براساس سیاست معروف «یک بام و دو هوا» حرکت کردهاند. در همان زمانی که بخش خبری رادیو سراسری کشور موضوع یک کیک 57 هزار تومانی را چون در دولت دکتر روحانی اتفاق افتاده است، در این حد بازتاب میدهد، موضوع گم شدن حداقل سه فروند کشتی نفتکش در دولت گذشته در فضای عمومی جامعه مطرح شده بود علاوه بر این مهم، بحث و شایعه بذل و بخشش میلیاردها تومان از املاک و اموال شهرداری تهران خبر روز شبکههای اجتماعی و افکار عمومی کشور بود و میباشد.
به راستی 57 هزار تومان حتی اگر از پول بیتالمال هم هزینه میشد (که البته در این صورت هم خلاف است) اهمیت بیشتری برای مردم و زندگی آنها داشت و دارد یا وضعیت و نحوه خرید و عدم تحویل سه نفتکش؟! آیا این اقدام یک فرماندار در گوشهای از کشور که آن را نیز تکذیب نمود، مهمتر است یا شایعه به تاراج دادن میلیاردها تومان از املاک شهرداری؟! آیا اگر قضیه شهرداری در زیرمجموعههای دولت دکتر حسن روحانی شایعه میشد، خبرنگاران شبکههای مختلف صداوسیما با نشان دادن کارتن خوابهای مناطق محروم حاشیه شهر، مصاحبه با آنانی که برای درمان بیمارانشان مستاصل هستند و... حساسیت جامعه را صد چندان نمیکردند؟
حقوقهای نامتعارف ریشه در دولت گذشته داشت اما دولت دکتر روحانی با قاطعیت با آن برخورد و سنت حسنه عزل مدیران را در عمل به نمایش گذاشت. به راستی چرا صداوسیما در میان مردم نرفت و آن را با قضایای شهرداری مقایسه ننمود؟ آیا موضوعات بسیار کوچک را صدها برابر بزرگ نمودن و مسائل بسیار بزرگ را هزاران بار کوچک کردن با رسالت رسانه ملی سنخیت و همخوانی دارد؟
برخلاف گذشته، امروز طیف وسیعی از مردم در حداقل زمان ممکن در جریان اخبار و رویدادها قرار گرفته و خبرها و موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و... در آن واحد در میان افکار عمومی دست به دست میگردد. بیتوجهی به توانمندی شبکههای اجتماعی در انتقال بدون کم و کاست اتفاقات و خبرها، در اصل بیتوجهی به امروز و آینده «رسانه ملی» است. آیا با اینگونه اقدامات و حرکات نباید در گرایش بخشی از مردم به شبکههای بیگانه، خود را مقصر بدانیم؟ گیریم از نظر سیاسی و جناحی با رویه دولت یازدهم اختلاف داشته باشیم، آیا رواست که چوب حراج به سرمایه اجتماعی خود بزنیم؟
دولت یازدهم برآمده از رای اکثریت مردم این سرزمین است. در راس این دولت یک مجتهد مسلم و از السابقون در انقلاب و راسخ قدم در همراهی و اطاعت از امام راحل امت(ره) و خلف صالحش مقام معظم رهبری است. با وجود مشکلات فراوان و کارشکنیهای گسترده و برنامهریزی شده داخلی و خارجی، اقداماتی مهم و اساسی انجام داده است. نادیده انگاشتن این دستآوردها، در اصل چشم فروبستن بر خدمات نظام جمهوری اسلامی ایران در بخش اجرایی کشور محسوب میگردد.
هیچ کس و از جمله آقای رئیسجمهور منکر وجود نقص و کاستی در بدنه اجرایی کشور نیست اما در قوه مجریه گسترده با شرح وظایف متعدد؛ فقط دنبال نقاط کوچک ضعف بودن و آن را صد و گاها هزاران برابر بزرگ کردن، هنر نیست. از صداوسیما که رسانه ملی مملکت و بنا به فرمایش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران باید دانشگاه باشد، انتظار میرود واقعیات جامعه را همانگونه که هست بازگو و بازتاب دهد. از منتقدان دولت انتظار میرود که به خاطر دستمال کم ارزش منافع جناحی، قیصریه بزرگ مصالح ملی را به آتش نکشند. کار به جایی رسیده است که آقای دکتر حسن روحانی که معمولا تلاش میکند تا به حوزه گلهگذاریها ورود نکند، در قزوین چنین میگوید: چرا بزرگان کشور، نویسندگان، روزنامهها و صداوسیما واقعیت ایران را به مردم نمیگویند؟
به امید روزی که همه ما در کنار نقاط ضعف رقیب یا رقبا، نقاط قوت و عملکردهای مثبت او را نیز ببینیم در این صورت است که نقدهایمان مورد توجه قرار گرفته و اصلاح امور مملکت و پیشرفت و تعالی را در پی خواهد داشت.
*فرماندار شهرستان گیلانغرب