تجربه حکومتهای موفق مردمی در جهان کنونی به ما القا میکند که سعادت و آرامش و امید به زندگی حال و آینده هر ملتی بر آن است که امور کشور بر مدار قانون باشد و هر یک از قوای سه گانه، مو به مو به وظیفه خود عمل کند و نظارت قوه قانون گذاری را نه در حرف، بلکه در عمل در مملکت در مجموعه خود بپذیرد و نیز مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی، فارغ و ایمن از خطرها و تهدیدهای جانبی، برابر قانون، اعمال و رفتارهای حکومتیها را در تیررس نگاه مردم قرار دهند تا نقطه مبهم و راز مگویی نماند و همه در مقابل قانون، مجاب به تمکین باشند، نکته بسیار مهمی که تاکنون نه در عرصه مطبوعات و نه در دورههای اخیر خانه ملت، نخواستیم و نخواستند که چنین باشد. نخواستنی که سود نکرد و عوارض بارز آن بر دوش ناسور ملت ماند و نتیجه آن که هر روز و هر دم، ماجرای تازهای از نهادهای مختلف به گوش میرسد که حکایت از دستبردها و دست بردنهاست و استمرار تشکیل کمیتههای تحقیق و تفحص که اوقات مجلس به جای اهداف بلند و متعالی به این راه میرود و آن همه حرف و حدیثها... پیامد همان دو اشکال بالاست که آن نظارت و آن مدار قانون و آن چشم بیدار رسانهها را نپذیرفتهایم و همین عدم باور است که در نهایت تاسف نماینده مردم شهری به خود حق میدهد به عرصه خبررسانی اهانت کند و مصیبتبارتر از آن، با او برخورد فیزیکی نماید و هیجانزدگی و پرخاشگری را جایگزین متانت و منطق و استدلالی سازد که خاصه خانه ملت و فضای قانونگذاری و نظارت است و در پی همان عدم درک موقعیت و شرایط و ضرورتهای مهم کشور است که به جای تصویب قوانین درست و بازنگری در آن همه مصوبات غیر قابل اجرا و متناقض، شعارزدگی پیشه برخی از ماندگان دورههای پیشین در این مجلس شود و به شخصی که در کسوت نمایندگی ملت است و خاندانش و پدر شهیدش به عمری در سنگر دین و فرهنگ با بدعت، با نفاق و با التقاط و جمود فکری مبارزه کرده و در همین راه به دست عاملان نفاق و «جاهلان متنسک» به شهادت رسیده به جهت استفسار از وزیر دادگستری در کیفیت و نحوه اجرای حکم سال 67 و فقط برای تنویر افکار عمومی، نامهای نوشته است، خطاب مرگ بر منافق گفت! مردم میخواهند که فضای خانهملت؛ یعنی همان خانه خودشان، صداهایی حاکی از تعقل و تامل در قضایا و استدلال و منطق و خبرگی در تصویب قوانین راهگشا و نیز شهامت در نظارت را در تمامی امور بشنوند. کمااین که در روزهای اخیر، صداهایی از مجلس به گوش میرسد که اگر هوشمندانه و جهتدار استمرار یابد، طلیعه و خیزشی است برای رساندن مجلس به مرتبهای که همان منزلت در «راس امور» است. چرا که با آسیبشناسی در متن و بطن ناهنجاریها و نارساییها و کاستیها مشخص میشود که پشت پازدن به آن شعار شعورمند «مجلس در راس امور« و به انفعال کشاندن آن، کاری که در دو دوره گذشته و در دولتهای نهم و دهم به وقوع پیوست و آن اعتماد به نفس که مستلزم حضور در چنین جایگاهی است، از دست رفت، چه هزینههای سنگینی، عارض این ملت کرد و تا چه اندازه، وزانت و شان مجلس را پایین آورد.
اما در روزهای اخیر نگارنده با شنیدن و خواندن عبارتهایی از قبیل «نمایندگان ملت ایران، حق دارند در تمام مسائل، اظهار نظر کنند«، «300 میلیارد تومان پول، در حال، در اختیار نهادی مانند سازمان تبلیغات اسلامی قرار میگیرد و باید سوال کرد ما به ازای این میزان اختصاص بودجه، به تولید فرهنگ دست مییابند که پاسخ این است که خیر...»، «32 نماینده مجلس از علی جنتی - در مورد عقبنشینی – توضیح خواستند» و «هیئت رئیسه مجلس باید (از جسارتی که نسبت به خبرنگار شد) عذرخواهی کند» سرآغاز خوشی میداند به اینکه نمایندگان ملت شریف ایران با درک موقع حساس خود و کشور میخواهند تا نظارت خود را در تمامی عرصههایی که در حیطه مسئولیت آنان است و به حقوق ملت نجیب ایران مربوط میشود، و در تقید به تعهد آن در پیشگاه قرآن حکیم، سوگند یاد کردهاند، حضور یابند و رضای حق و خشنودی خلق خدا را بر منافع جناحی و فردی، ترجیح دهند و با ابزاری به نام قانون و با زبانی نرم و بیانی حکیمانه، عوامل اجرایی قوه قضایی و اجرایی و نیز تمامی کسانی را که در این کشور مسئولیت پذیرفتهاند و با واسطه ملت صاحب مسند و مقام شدهاند، مجاب کنند که همه امور به مجلس مربوط است و هیچ کس نباید به ساحت خانه ملت، بیاعتنایی یا جسارت کند و دخالت و نظارت نمایندگان منتخب ملت را نادیده انگارد و نیز هر کس که از خزانه بیتالمال پول میگیرد و از سفره عمومی ارتزاق میکند، هر که و در هر مقامی که میخواهد باشد، باید در عملکرد خود چشم بینای مجلس را حاضر و ناظر بداند و به عنوان مثال پاسخ دهد که بازده و نتیجه صدها میلیارد تومانی که برای تولیدات فرهنگی از جیب ملت برمیدارد، چیست و نمود مطلوب آن کجاست؟ این یعنی، اقتدار مجلس یعنی اقتدار مردمی که صاحبان اصلی انقلاباند.