۰
شنبه ۱۱ تير ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۲۸

آیا مشکل ما ضعف ‌مدیریت نیست؟

منصور فرزامی
آیا مشکل ما ضعف ‌مدیریت نیست؟
با تمهیدات درونی و بیرونی و در آستانه فیصله یافتن مذاکرات برجامی، عازم «دوحه»ی قطر شده‌ایم. قطری که کوچک‌تر از کوچک‌ترین استان ماست اما به‌علت مدیریت درست، تأثیرگذار بساری در عرصه جهانی دارد. و امید آن داریم و از قراین و شواهد و مقدمات امر پیداست که این‌بار به احتمال حصول نتایج موردنظر افزایش یافته و توافق صورت خواهد گرفت چون سران تاثیرگذار جهانی از جمله مکرون و بایدن به این نتیجه رسیده‌اند که علی‌رغم میل باطنی‌شان از جهات مختلف، حضور آن همه ذخایر عظیم و نیز توان‌مندی‌های عدیده بالقوه و بازار ایران، یک نیاز بزرگ اقتصادی و سیاسی است به‌ویژه آنکه عربستان و امارات، ‌توان افزودن به صادرات فعلی نفت را ندارند.
فی‌المثل، نفت ایران و در سال‌های آتی گاز ایران می‌تواند مشکل اروپا را حل کنند و از یوغ روسیه خود را برکشد (اگر روسیه مانع تازه‌ای ایجاد نکند.) و هم در انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا، بایدن، نیاز به کاهش قیمت حامل‌های انرژی به‌ویژه بنزین دارد و به‌خوبی می‌داند که هرچه فتیله این محصول بیشتر پایین کشیده شود، به همان میزان، رای آوری دموکرات‌ها بیشتر خواهد شد و زمینه‌ای است برای انتخابات ۲۰۲۴ ریاست‌جمهوری. علاوه ‌بر آن، ایران، پیوسته از جهات مختلف در سیاست و اقتصاد آمریکا به نوعی دخیل بوده ‌است.
و از این سو، بسیاری از خوش‌بینی‌های داخلی هم بر این است که با توافق در مذاکرات هسته‌ای، مشکل ما به کلی حل خواهد شد و گره اوضاع اقتصادی و به موازات آن اجتماعی و سیاسی و فرهنگی باز خواهد شد؛ درست به ‌مانند تلقی ما در انتخاب اولین رئیس‌جمهور، جمهوری اسلامی ایران!
درحالی‌که شاکله اجتماعی و سیاسی ما در درون خود حکم دیگری دارد و آبستن حوادثی. و دیدیم که چگونه و برخلاف انتظار ساده‌اندیشانه ما، این بال، وبال نظام در نخستین گام شد. و پی نبردیم که سطوح مختلف جامعه نیاز به مدیریت‌های علمی و کارآمد و طراح و اهل شناخت در سیاست داخلی و خارجی دارد.
به یاد دارم در آغاز انقلاب، فرهنگ مهر، معاون نخست‌وزیر، رئیس دانشگاه شیراز و تنها زردشتی کابینه در قبل ‌از انقلاب و بعدها، استاد روابط بین‌الملل دانشگاه بوستون آمریکا، در مصاحبه خود با بنگاه خبرپراکنی انگلیس، نیاز کشور را در بدو انقلاب مدیریت می‌دید و توصیه به تربیت علمی مدیران داشت و آن را اولی بر هراقدامی می‌دانست.
درحالی‌که ما در همان زمان در همه مسئولیت‌ها، داشته‌های خود را کافی می‌دیدیم و چنان خیال می‌کردیم که مدیریت و تدبیر کشورداری همینی است که ما هستیم و ما می‌دانیم و لابد سخنان رئیس‌جمهوری دوره نهم و دهم را به‌خاطر می‌آوریم که مدعی بود دنیا باید بیاید و زنبیل بگذارد و مدیریت را از ما بیاموزد. و هنوز هم این باور در خاص و عام نهفته و پیداست و هنوز هم پی نبرده‌ایم که چرا با 10 درصد ثروت جهان و یک درصد نفوس جهانی، وضع ما باید این باشد و چرا در موضوعاتی مثل اقتصاد مقاومتی و شعارهای سال، نتوانستیم به مراد و مطلوب برسیم؟ و در این چهار دهه نه تنها مدیریت عالمانه و محیط و مشرف بر امور را ارتقا نداده‌ایم بلکه دچار تنازل محسوس هم بوده‌ایم که فقط یک نمونه‌اش قیاس وزانت مجلس اول با مجلس یازدهم موصوف به انقلابی است!
چرا؟ برای این‌که در انتخاب‌ها و انتصاب‌ها، آن‌قدر دایره سلایق را محدود و تنگ کرده‌ایم که به‌جای قابلیت‌ها، فقط خودی‌ها در آن می‌گنجند! که در اینجا باید پرسید که آیا به کف خیابان آمدن قشرهای مضطر و دستور درمانی و بر بال خیال نشستن در اداره کشور، جز این می‌تواند باشد و عوارضی مثل فقر و فساد و تبعیضی که رئیس‌جمهوری خود را مقید و ملزم به مبارزه با آن می‌داند، آیا همین مدیریت‌های ناتوان، مسبب آن نشده ‌است که مردم درون نظامی و خودی و بانی و یاور انقلاب، منجی جامعه‌ را در شکل‌ و شمایل آنانی ببینند که سال‌هاست به ‌علت اعمالشان از خیزاب‌های انقلاب به‌مانند خاشاکی به کناری افکنده شده‌اند. حاصل کلام آن‌که آیا زمان آن نرسیده ‌است که پیش‌ از آنکه دیر شود و صداها را نشنویم، با خانه‌تکانی بنیادین و اصولی خیل بایستگان و شایستگان را به جایگاه اصلی خود بازگردانیم و آیا اگر چنین نکنیم با صدها گونه از این توافقات برجامی باز هم آب در هاون نمی‌کوبیم؟
کد مطلب: 167489
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *