نخبگان ایرانی معمولاً خشونت کلامی، توهین و تهمت در فضای سیاسی کشور را میراث حزب توده میدانند، اما اگر بخواهیم ریشههای این سنت ناپسند را پیگیری کنیم، به نشریات و روزنامههای عصر مشروطه میرسیم. بنابراین برای درک درست مسئله باید به دنبال دلایل و عوامل دیگری باشیم و نمیتوانیم چنین امری را صرفاً به فعالیتهای یک حزب در تاریخ کشور محدود کنیم. از این رو با نگاهی جامعه شناختی به پدیده خشونت کلامی در ادبیات سیاسی معاصر باید به سراغ لمپنیسم فرهنگی برویم. اما لمپنیسم چیست؟
«لمپنيسم» که از واژه لمپن (Lumpen) گرفته شده است به كسي اطلاق مي گردد كه به گروه يا طبقه خاصي وابسته نباشد.
در ادبیات سیاسی، این اصطلاح اشاره به گروهها یا اقشار وازده اجتماعی دارد. افرادی که در حاشیه شهرهای بزرگ زندگی میکنند و برای گذران زندگی غالباً به کارهای ضد انسانی و ناشایستی نظیر چاقوکشی، باجگیری، دزدی و ... روی میآورند. لمپنها ضمن ایجاد سلسله مراتب خاص در بین خود، از زبان و ادبیات ویژهای استفاده میکنند. زبان خاصی که از نرمهای اجتماعی فاصله معنا داری دارد. خشونت زندگی آنان در زبانشان انعکاس مییابد، بنابراین خشونت کلامی یکی از ویژگیهای فرهنگی لمپنیسم به شمار میآید.
در ایران معاصر، بنا به دلایل مختلف، لمپنها همواره در عرصه سیاسی اجتماعی کشور جایگاه ویژهای داشتهاند. طرفه آن که در دورههای خاصی برخی از مبارزان و انقلابیون در تلاش برای نزدیکی به تودههای فرودست جامعه، تحت تاثیر این فرهنگ قرار گرفتهاند و خشونت زبانی را از مشخصههای انقلابیگری دانستند.
بنابراین خشونت زبانیای که امروزه در بخشی از فضای سیاسی کشور جریان دارد، بیش از آن که میراث حزب توده باشد، ناشی از لمپنیسم فرهنگی است. در واقع گروههایی علی رغم این که به لحاظ اقتصادی به گروههای حاشیهای و وازده جامعه ارتباط ندارند، به لحاظ فرهنگی و نوع برخورد، تحت تاثیر زبان و فرهنگ لمپنیسم هستند. این فرهنگ و زبان خود را در اشکال مختلف زندگی اجتماعی سیاسی بازتولید میکند و یکی از تبعات منفی سیطره آن در فضای سیاسی، سرخوردگی و به حاشیه رفتن نخبگان و آماده شدن فضا برای به قدرت رسیدن لمپن پوپولیستها است.
*دکترای جامعه شناسی سیاسی