ماجراي دلشکني که در شهر ورامين رخ داد، گرچه با اندکي معطلي در رسانهها بازتاب يافت، اما به مجرد نشستن خبر هولناک تجاوز پسر نوجوان شانزده، هفده ساله به دختر هشت ساله همسايه وسپس قتل او، با واکنشي گسترده از سوي مردم در رسانههاي اجتماعي رو در رو شد. با نظر به اينکه دختر بداقبالي که سنگدلانه مورد تجاوز قرار گرفته بود، افغان بود، بيشتر اظهار نظرها بر مدار مظلوميت ميهمانان افغاني در ايران و رفتار گهگاه نابهنجاري که افغانها در ايران با آن مواجه ميشوند، ميگرديد که خود پديده نيکويي است و به تعبير صاحبنظران اجتماعي نشانگر نيرومند شدن آگاهي شهروندان در برابر ستمهايي است که در برخي جاها به ميهمانان افغاني ميرود؛ اما با اين همه نميشود از قرباني ديگر اين ماجرا اصلا حرفي نزد!
«اميد» پسر نوجواني که حالا با جرم حقوقي قتل در گوشه زندان در انتظار شروع دادگاهش و تصميمگيري مسوولان قضايي کشورمان نشسته است نيز، قرباني بزرگ اين ماجرا است. نوجواني که شايد تا هفته پيش، آيندهاي گشوده بر زندگي در برابر داشت، امروز اما بيهيچ شبههاي يکي از شوربخت ترين انسانهاي روي کره زمين است. نوجواني که با دستاني آلوده به جنايت و قلبي آکنده از شرمساري چندي ديگر ميبايد در مقابل قاضي دادگاه و افکار عمومي، پاسخگوي جسارت باور نکردنياش باشد! اين که جنايت در همه کشورها و در همه ادوار تاريخ وجود داشته است و يا اينکه ما آدميان از تبار همان قابيل برادر کش هستيم و... توجيهات دلخوشکنکي است که شايد بتواند اندکي از تندي وتيزي اين ماجراي تاسف آور بکاهد اما، اين همه درياي کم کاريهاي ما را در کنترل خشونتي که امروز همانند هوا تنفس ميکنيم نميخشکاند! خشونتي که امروز از يک نوجوان هفده ساله سر زد، تنها سرريزِ خشونتي است که در ظرف جامعه ما وجود دارد. ميزان بالاي آمارِکتک کاري در خيابان، خشونتي که به کمترين بهانه از زير پوست اين و آن ميجهد، خشونت آشکاري که در ادارهها از سوي ارباب رجوع و کارمند بر سر يکديگر آوار ميشود و رانندگي عصبي وخشني که گهگاه لرزه بر اندام رهگذران ميافکند، جملگي نشان دهنده آن است که خشونت در جامعه ما آشکارتر از آن است که با استدلالات نخ نما بتوان از پاسخ بدان طفره رفت!
ماجراي تلخ خشونت به کنار، در بسياري از کشورها براي نوجوانان تازه بالغ، درسهايي براي آشنايي آنها با غريزه جنسي، در نظر گرفته شده است. درسهايي با هدف راههاي کنترل و آرام کردن اين غريزه به دانشآموزان ارائه ميشود که آشنايي با جرايم جنسي و عواقب حقوقي آنها نيز بي شک يکي از فصلهاي مهم درسِ «آموزش جنسي» است.
کنترل نيروي جنسي وآشنايي با پيامدهاي حقوقي جرايم جنسي، در کشوري با ويژگيهاي کشورما، مسئله بسيار مهمي است که ميبايد از سوي نظام آموزشي جدي تر گرفته شود. ماجراي تلخ «ستايش» دختر خندان افغان، بيشک قرباني ديگري نيز دارد. اميد نوجوان هفده ساله وبد سرنوشتي که ماجراي زندگياش ميتواند سرنوشت بسياري از نوجوانان ديگر باشد: نوجواناني که در جامعه خشونت را ميآموزند و سوگمندانه در نظام آموزشي، چيز به درد بخوري فرانميگيرند!