آذر، ياد آور آتش تکرار مرگ، سپيدار ستبر بوستان ارتباطات و روزنامه نگاري اين مرز و بوم را به زانو نشاند و حسرت ديدار سايه حضورش بس گران، بر دل اهالي ارتباطات و روزنامه نگاري آوار شد. از روز ۳۰ ارديبهشت ۹۲ که به بهانه شرکت در مراسم رونمايي از«سرديس» استاد و ديدن چهره اميد بخشش، با شوق و ذوق به فرهنگسراي رسانه رفتم و در آنجا اعلام شد که به علت نامساعد بودن شرايط جسمي ايشان، اين مراسم بدون حضورشان برگزار ميشود، تا روزي که خبر تکاندهنده به اغما رفتن ايشان را شنيدم، و تا امروز (پنج شنبه ۱۴ آذر ۹۲) که خبر تإسف بار هجرت بزرگ تن تناور شجره طيبه علم و اخلاق، پروفسور کاظم معتمد نژاد را دريافت کردم، آرام و قرار از سرزمين وجودم رخت بربسته است و همچون ديگر علاقمندان و ارادتمندان استاد احساس نگرانکننده، نبودنش سخت آزارم ميدهد، ماندهام که چگونه صعوبت هجر يار ديرين خانواده بزرگ ارتباطات و روزنامهنگاري که هماره در گوهره صدف جان، شوق جانان را پرورده بود و با آميزهاي از کرامت و آگاهي، در انديشه اعتلا و عظمت ارتباطات، همت خود را صفت خويش ساخته بود، بر خود هموار کنيم.
کسوت استادي دانشگاه و کرسي تربيت دانشجويان اين مرز و بوم، به نحو بارز،برازنده وي و مبين حضور او در تمام رويدادهاي ارتباطي و طلايهدار نمايندگي جامعه ارتباطات کشور، اعم از روزنامهنگاري، رسانهاي، روابط عمومي، در مجامع علمي داخلي و بينالمللي بود. بنا به درک حساسيت کار ارتباطي، همواره با آگاهي از جديدترين نظريات و واقعيات اين عرصه در جهان، لحظهاي را بيانديشه يادگيري و ياد دهي سپري نکرد، که شرح تلاشهاي مدبرانه او در اين وادي به زماني بيشتر و فرصت فارغ تر نياز دارد و در اين موضع و موقع نميتوان به حق مطلب را ادا کرد. نگارنده افتخار همراهي و شاگردي استاد در تاسيس مرکز پژوهشهاي ارتباطات را در سالهاي ۷۳ تا ۷۵ داشت . چون استاد علاوه بر موقعيتهاي متعدد علمي و پژوهشي در داخل و خارج از کشور، عنوان مشاور حقوقي اتحاديه بينالمللي ارتباطات راه دور را نيز داشتند، بر آن شديم تا با هدايتهاي ايشان، اين مرکز را تاسيس کنيم.
استاد اصرار داشتند با حوصله و تامل ديدگاههاي تمام دست اندرکاران شنيده شود و چنين شد . در نشستهايي که دکتر معتمد نژاد حضور داشت، همه بايد ديده ميشدند و با چه دقتي نظر همه را ميشنيد و متواضعانه نظرات را تجميع ميکرد. چه مايه خردوران اين خطه که در علوم مختلف سرآمد بودند و دست بازيگران زر و زور و تزوير، آنان را، و يادشان را، در خاکستر خمول گمنامي، مدفون کرد، تا فرهنگ علم و عالم،عزت و شرف نيابد. چه بسا استعدادهاي درخشان اين مرز و بوم که در گذر زمان مقهور ناملايمات زندگي شدند و يادي هم از ايشان بر جاي نماند. و چه بسيارند انديشمندان و مايه وران دانش که بازيچه بازي سياستها شدند. و البته بسيارند دانشمنداني که منشاء اثرات عالي علمي بودهاند، اما کدام يک اينچنين همانند دکتر کاظم معتمد نژاد از کوران حوادث سرفراز بيرون آمده و همراه ملت خود قله افتخار و عزت را نشانه گرفته اند ؟ بيمداهنه، به ضرس قاطع، تاريخ، آينده ارتباطات و روزنامه نگاري ايران را مرهون خدمات ارزنده دکتر کاظم معتمدنژاد خواهد دانست و در برابر فروتني و تواضع عالمانه او سر ارادت فرو خواهد کرد. اگر چه عالم بودن، بزرگي است، اما نمونه و اسوه شدن چيز ديگري است . اين موهبتي است که خداوند، هر کسي را نميبخشد، مگر آنکه با رفتار صادقانه و اهتمام خالصانه مورد لطف و عنايت خداوند قرار گرفته باشد.
تاريخ با تحول معني مييابد و بارزترين و باشکوهترين وجه آن نيز تحول تکامل انسان است. هويت انسان در حرکتها و قدمهاي کوتاه و بلندي است که برميدارد. منحني سير تحول و قدمهاي برداشتهشده پرفسور کاظم معتمدنژاد، تاريخ حرکت پرپيچوتاب ارتباطات و روزنامهنگاري را در اين مرزوبوم رقم زده است.
غم فقدان اندوهناک اين استاد فرهيخته و پرتوان، بر دل داغ دار اهالي ارتباطات و خانواده داغدارش لانه کرده است و حسرت ديدار و همنشيني با طراوتش داغ دلهامان شده است، همراه با خانواده بزرگ ارتباطات و مطبوعات به سوگ مينشينيم و اين ضايعه دردناک را به همگان بويژه اساتيد و برجستگان ارتباطات، دانشجويان، خانواده روابط عمومي و انجمنهاي حرفهاي و خانواده عزيزش صميمانه تسليت ميگوئيم. به قول کسرايي:
خواب ميبينم که دماوند گران از ميان رفته است
آذر، ياد آور آتش تکرار مرگ، سپيدار ستبر بوستان ارتباطات و روزنامه نگاري اين مرز و بوم را به زانو نشاند و حسرت ديدار سايه حضورش بس گران، بر دل اهالي ارتباطات و روزنامه نگاري آوار شد. از روز ۳۰ ارديبهشت ۹۲ که به بهانه شرکت در مراسم رونمايي از«سرديس» استاد و ديدن چهره اميد بخشش، با شوق و ذوق به فرهنگسراي رسانه رفتم و در آنجا اعلام شد که به علت نامساعد بودن شرايط جسمي ايشان، اين مراسم بدون حضورشان برگزار ميشود، تا روزي که خبر تکاندهنده به اغما رفتن ايشان را شنيدم، و تا امروز (پنج شنبه ۱۴ آذر ۹۲) که خبر تإسف بار هجرت بزرگ تن تناور شجره طيبه علم و اخلاق، پروفسور کاظم معتمد نژاد را دريافت کردم، آرام و قرار از سرزمين وجودم رخت بربسته است و همچون ديگر علاقمندان و ارادتمندان استاد احساس نگرانکننده، نبودنش سخت آزارم ميدهد، ماندهام که چگونه صعوبت هجر يار ديرين خانواده بزرگ ارتباطات و روزنامهنگاري که هماره در گوهره صدف جان، شوق جانان را پرورده بود و با آميزهاي از کرامت و آگاهي، در انديشه اعتلا و عظمت ارتباطات، همت خود را صفت خويش ساخته بود، بر خود هموار کنيم.
کسوت استادي دانشگاه و کرسي تربيت دانشجويان اين مرز و بوم، به نحو بارز،برازنده وي و مبين حضور او در تمام رويدادهاي ارتباطي و طلايهدار نمايندگي جامعه ارتباطات کشور، اعم از روزنامهنگاري، رسانهاي، روابط عمومي، در مجامع علمي داخلي و بينالمللي بود. بنا به درک حساسيت کار ارتباطي، همواره با آگاهي از جديدترين نظريات و واقعيات اين عرصه در جهان، لحظهاي را بيانديشه يادگيري و ياد دهي سپري نکرد، که شرح تلاشهاي مدبرانه او در اين وادي به زماني بيشتر و فرصت فارغ تر نياز دارد و در اين موضع و موقع نميتوان به حق مطلب را ادا کرد. نگارنده افتخار همراهي و شاگردي استاد در تاسيس مرکز پژوهشهاي ارتباطات را در سالهاي ۷۳ تا ۷۵ داشت . چون استاد علاوه بر موقعيتهاي متعدد علمي و پژوهشي در داخل و خارج از کشور، عنوان مشاور حقوقي اتحاديه بينالمللي ارتباطات راه دور را نيز داشتند، بر آن شديم تا با هدايتهاي ايشان، اين مرکز را تاسيس کنيم.
استاد اصرار داشتند با حوصله و تامل ديدگاههاي تمام دست اندرکاران شنيده شود و چنين شد . در نشستهايي که دکتر معتمد نژاد حضور داشت، همه بايد ديده ميشدند و با چه دقتي نظر همه را ميشنيد و متواضعانه نظرات را تجميع ميکرد. چه مايه خردوران اين خطه که در علوم مختلف سرآمد بودند و دست بازيگران زر و زور و تزوير، آنان را، و يادشان را، در خاکستر خمول گمنامي، مدفون کرد، تا فرهنگ علم و عالم،عزت و شرف نيابد. چه بسا استعدادهاي درخشان اين مرز و بوم که در گذر زمان مقهور ناملايمات زندگي شدند و يادي هم از ايشان بر جاي نماند. و چه بسيارند انديشمندان و مايه وران دانش که بازيچه بازي سياستها شدند. و البته بسيارند دانشمنداني که منشاء اثرات عالي علمي بودهاند، اما کدام يک اينچنين همانند دکتر کاظم معتمد نژاد از کوران حوادث سرفراز بيرون آمده و همراه ملت خود قله افتخار و عزت را نشانه گرفته اند ؟ بيمداهنه، به ضرس قاطع، تاريخ، آينده ارتباطات و روزنامه نگاري ايران را مرهون خدمات ارزنده دکتر کاظم معتمدنژاد خواهد دانست و در برابر فروتني و تواضع عالمانه او سر ارادت فرو خواهد کرد. اگر چه عالم بودن، بزرگي است، اما نمونه و اسوه شدن چيز ديگري است . اين موهبتي است که خداوند، هر کسي را نميبخشد، مگر آنکه با رفتار صادقانه و اهتمام خالصانه مورد لطف و عنايت خداوند قرار گرفته باشد.
تاريخ با تحول معني مييابد و بارزترين و باشکوهترين وجه آن نيز تحول تکامل انسان است. هويت انسان در حرکتها و قدمهاي کوتاه و بلندي است که برميدارد. منحني سير تحول و قدمهاي برداشتهشده پرفسور کاظم معتمدنژاد، تاريخ حرکت پرپيچوتاب ارتباطات و روزنامهنگاري را در اين مرزوبوم رقم زده است.
غم فقدان اندوهناک اين استاد فرهيخته و پرتوان، بر دل داغ دار اهالي ارتباطات و خانواده داغدارش لانه کرده است و حسرت ديدار و همنشيني با طراوتش داغ دلهامان شده است، همراه با خانواده بزرگ ارتباطات و مطبوعات به سوگ مينشينيم و اين ضايعه دردناک را به همگان بويژه اساتيد و برجستگان ارتباطات، دانشجويان، خانواده روابط عمومي و انجمنهاي حرفهاي و خانواده عزيزش صميمانه تسليت ميگوئيم. به قول کسرايي:
خواب ميبينم که دماوند گران از ميان رفته است
کوه ورجاوند پيروزي
کوه پيشاني بلند آسمان آهنگ
از ميان رفته است.
امیدوارم بتوانیم به خواسته های ایشان عمل کنیم
البته من به آینده دل خوشم چون با بودن اساتیدی همچون جنابعالی،می توان امیدواربود.
امروز صبح در مراسم تشییع ایشان،همه از اخلاق خوبشان یاد می کردند.روحشان شاد