لغو بازي فوتبال باشگاه عربستاني با باشگاه ايراني حاوي نکات مهمي ميتواند باشد. ضمن آنکه ناچاريم اين رويداد را در کنار خبري قرار دهيم که اعلام شده بود بنا شده فعاليت شبکه تلويزيوني بدنام فارسي زبان مجددا در انگليس و شهر لندن از سر گرفته شود. البته در مورد ارتباط سياسي ايران و عربستان که اخيرا تجديد شده حرف و سخن فراوان است و به لطف(!) نحوه اطلاعرساني، اطلاعات چندي در خصوص اينکه تهران و رياض تا کجا پيش رفتند و تا کجا توافق کردند وجود ندارد.
ما همينقدر ميدانيم که چين به خواست يکي از دو کشور (اين هم مشخص نيست مطالبه ميانجيگري از سوي تهران بوده و يا رياض و يا حتي هيچکدام!) وارد ميدان شده و دو کشور را دعوت به آشتي و تجديد رابطه کرده.
از آن سو هم برخي رويکردها تغيير کرده و مقرر شده دو کشور نه تنها در زمينه سياسي بلکه در زمينه اقتصادي نيز وارد ارتباط و همکاري شوند. در همين راستا نيز سفارتهاي دو کشور نيز دائر شده و تقريبا ميتوان گفت تهران و رياض در مرحله گذار به يک روابط آرام سياسي هستند.
اما همانطور که عرض شد در اين مسير پارازيتهاي سياسي شکل گرفته قدري ناظران را دچار ترديد ميکند.
اما به نظر بنده در اين فقره عربستان در حال يک بازي پيچيده است. بدين شکل که همه ميدانيم سعوديها با رهبري بن سلمان جوان يک دورنماي اقتصادي بلندپروازانه براي کشور خود برنامهريزي کردهاند که قدم نخست براي اجراي اين برنامه اقتصادي و توسعهاي ايجاد امنيت و صلح در منطقه است.
در واقع از آنجا که رونق اقتصادي بر بستر امنيت و ثبات سياسي و امنيتي برقرار ميشود رياض تصميم داشت هر الماني که مخل اين موضوع است را مرتفع کند و به نظر ميرسد حتي اينکه گفته ميشود به درخواست عربستان، چينيها پادرمياني کردند دور از انتظار نيست زيرا سعوديها به شدت نيازمند بسترسازي براي رسيدن به توسعه مدنظر خودشان هستند.
فلذا رياض دست دوستي به سمت تهران دراز کرده و ايران نيز دستان عربستان را به گرمي فشرده تا روابط تجديد شود.
بر همين اساس به نظر ميرسد تا به امروز آن چيزي که سعوديها به دنبال آن بودند محقق شده. يعني توسط صلح با تهران از ديد خود توانستهاند امنيت منطقه را افزايش دهند و بستر براي توسعه اقتصادي بيش از پيش فراهم شود. البته که مشخص نيست در قبال امتياز نقدي که سعوديها گرفتند مشخص نيست تهران چه دريافت کرده ولي بههرحال بايد به اين نکته اذعان داشت که مقامات عربستاني حالا که از اين مرحله عبور کردهاند قصد دارند به متحدان خود در منطقه و دنيا اين پيام را منتقل کنند که تجديد رابطه با تهران به منزله گذشت از مسائلي که برخي از آنان حيثيتي به شمار ميآيد نيست. براي مثال رفتار باشگاه سعودي در اصفهان در برابر تمثال شهيد سردار سليماني و تداوم فعل و انفعالات سياسي براي عاديسازي روابط سياسي با تل آويو گواهي است بر مدعايي که عرض کردم.
بنده بسيار مشتاقم از دستگاه سياست خارجي دولت محترم اين پرسش را داشته باشم که دقيقا ايران اسلامي در قبال تجديد رابطه با سعوديها از آنان چه امتيازي گرفته است؟