تیتر این مطلب گواه میدهد که در مورد چه موضوعی قصد دارم چند خطی قلمی کنم؛ آیا «خبر درمانی» خوب است یا خیر؟ حتما در نگاه نخست پاسخها خیر است زیرا به نوعی فریب جامعه و افکار عمومی تلقی میشود. زیرا مسئولان ما نیز در ادوار مختلف در این زمینه کارنامه به شدت نگرانکنندهای دارند و از همینرو مایه تعجب و حیرت نیست که افکار عمومی نگاه سیاهی به مقوله «خبر درمانی» داشته باشند. آنان میگویند دولتها در کشورمان با گرایشهای مختلف بارها و بارها وقتی عرصه بهشان تنگ شده به جای انتشار اطلاعات دقیق و تشریک مساعی صرفا رو به انتشار اخباری آوردهاند که از اساس صحت نداشته و تنها بنا داشتند برای مدتی جامعه را آرام نگه دارند. بنابراین بنده با این پیش فرض که بدبینی جامعه به حق است میخواهم عرض کنم که در تمام دولتها و حتی در کشورهای توسعه یافتی سیاسی نیز در موقعیتهایی «خبر درمانی» مرسوم و از منظر علوم سیاسی پذیرفته شده است. شاید این موضوع بر روی کاغذ نباشد اما به صورت قرار دادی نا نوشته دولتها وقتی عرصه را تنگ میبینند، تلاش میکنند با انتشار اخباری مسرت بخش و امید بخش حداقل بحران را برای زمانی محدود به عقب برانند تا بتوانند تصمیم بهتری بگیرند. اصل ماجرا همان فریب است که عرض شد، اما در عرصه سیاسی امری محتوم است اما به شرط و شروطهها!
یک مثال اروپایی میآورم: دولت امانوئل مکرون در فرانسه اکنون به دلیل خشونت بیدلیل و غیر قابل توجیه پلیس در منگنه سختی قرار گرفته و حجم اعتراضها و انتقادها بالا و عریان شده و هر لحظه ممکن است اتفاق ناخوشایندتری رخ دهد. در چنین موقعیتی برای آنکه دولت مستقر بتواند قدری از خشم مردم بکاهد و ماجرا را مدیریت کند رو به «خبر درمانی» بیاورد. حال ممکن است این خبر بتواند نقش خود را خوب بازی کند یا اینکه خیر. ولی به هر روی این یکی از ابزارهایی است که کاخ الیزه روی میز خود دارد. اما چه در مورد این موضوع و چه موضوعات دیگری که لازم است بدان بسیار توجه شود لزوم پشتوانه داشتن آن خبر است. یعنی چه؟ یعنی اینکه اکنون که دلار در کشورمان به کانال 50 هزار تومان بازگشته دولت نمیتواند بگوید هفته دیگر دلار 5 هزار تومان میشود. این «خبر درمانی» نیست بلکه خودکشی است. نکته بعدی که مهم است و باید به آن توجه ویژهای کرد بحث تکرار «خبر درمانی» است. دولت فرانسه نمیتواند به کرات از این حربه استفاده کند زیرا به قول معروف حنایش دیگر نزد مردم رنگی ندارد.
اگر بخواهم یک نتیجهگیری رک داشته باشم باید بگویم که دولت سیزدهم با «خبر درمانی»های مکرر و مبتدی خود دیگر این ابزار را از دست داده است. این دولت در حوزههای مختلف از سیاست خارجی گرفته تا سیاست داخلی و مهمتر از همه در حوزه اقتصادی و معیشتی اخباری را منتشر کرده که خیلی زود مشخص شده پایه و اساس ندارد و از همینرو این حربه دیگر اثرگذاری خود را از دست داده است.
برای مثال، این دولت به شکلهای مختلف در موضوع احیای برجام و تبادل زندانیان اخباری را منتشر کرده که امید بخش بوده و قدری بازار را آرام کرده ولی خیلی زود غیرقابل استناد بودن آن محرز شده و «خبر درمانی» نتیجه عکس داده است. در خیلی از حوزههای دیگر هم چنین اخبار بیپشتوانهای منتشر شده و خیلی زود عکس آن رخ داده. مثلا چند روز قبل از مصوبه شورای عالی امنیت ملی برای ورود بانوان به استادیومها خبر داده شد ولی این خبر هم سرنوشت الباقی خبرها را خواهد داشت و این بهانه مطرح میشود که زیر ساختها مهیا نیست. ساخت یک میلیون مسکن هم از جمله خبرهای دیگری است که سرابی بیش نبوده است. در موضوع واردات خودروی دست دوم خارجی نیز به همین شکل!
در پایان اینکه ای کاش دولت محترم و شخص رئیسجمهور توجه ویژهای به این موارد داشته باشند. «خبر درمانی» آدابی دارد که باید به آن توجه ویژه داشت.
*حقوقدان