امام هفتم حضرت کاظم(ع)در موقعيتی از زمان قرار گرفت که يکی از پيچيده ترين زندگيها را داشت که فشار و تنگناي مشابه آن هم امکان موفقيت را از انسانهاي عادي ميستاند؛امام آن امام عزيز يکي از زيباترين و موفق ترين زندگيها را رقم زد.
مجاهدتهاي امام کاظم عبارتند از:
اول؛ يک شخصيت بيدار و هوشيار
بيداري و هوشياري امام هفتم را از اين نقل ميتوان دريافت نمود؛
ابراهيم بن حميد گويد: «وارد خانه امام كاظم(ع)، شدم در اتاقي كه در آن نماز ميخواند چيزي جز لباسى درشت و شمشيرى آويخته و قرآنى نديدم.
دوم؛ تمرکز بر امور حياتي جامعه
الف) رفع نقاط ضعف ظاهري شيعيان و رسيدگي به شرائط زندگي آنان؛
ايشان در کتب تاريخ اهل سنت معروف به «صاحب کيسه زر» است؛ في کمّه صرر من الدراهم .. (تاريخ بغداد 27/13)
و طبق نقل شيخ حر العاملي که شيخ انصاري در کتاب الکاسب نقل نمودا؛ حضرت کاظم (ع) مشکلات مالي جوانان براي ازدواج را مد نظر دارد و براي آنان کمک مالي ارسال ميفرمايد.
ب) دخالت هوشيارانه در امور حکومت؛
امام هفتم تحذير شديدي داشت تا افراد موثر نزديک به دستگاه ظلم نشده تا حاکميت از مال و يا موقعيت آنان استفاده نکند. جريان عتاب امام هفتم نسبت به صفوان جمال که شتران خود را بههارون کرايه ميداد و مورد نهي جدي امام قرار گرفت نمونهاي از آن است.
سوم؛ نفوذ در متن حاکميت
در عين اينکه امام کاظم برخي از هرگونه همکاري با دستگاه ظلم بر حذر ميداشت اما از شاهکارهاي مهم حضرت کاظم ع ورود شگفت آور به دستگاه اجرائي حاکميت وقت است.
نمونه آن ترغيب علي بن يقطين به قبول و استقامت در سِمت وزارت عباسيين است . حتي وقتي جناب علي بن يقطين که ميخواست استعفاء دهد، ميفرمايد: «در مقام وزارت بمان؛ / لاتفعلفان لنا اُنسا و لاخوانک بک عزا .. ياعلي کفارةاعمالکن الاحسان الي اخوانکم». (بحار 136/48)
و نمونه ديگر؛ رصد زندگي اجتماعي و سياسي شيعيان و نامهنگاري امام از درون زندان براي گشايش امور آنان است. بخشي از بيانات امام کاظم توسط ارتباط مخفيانه با وکلاءاش به شيعيان ميرسيده است.
چهارم؛ نفوذ در قلبها
امام کاظم با يک رفتار شگفتآوري توانست بخش مهمياز جامعه را شيفته خود سازد.
وقتي هارون موقعيت و محبوبيت امام را ديد و نتوانست تحمل کند با اين پاسخ امام روبرو شد که فرمود: «انا امام القلوب و انت امام الجسوم!»
پنجم؛ برخورد قاطع با ظالم
اين نمونه روشن را ملاحظه کنيد؛
«هارون الرشيد به موسى بن جعفر(ع) پيشنهاد كرد كه فدك را پس بگيرد. امام (ع) امتناع ميورزيد تا اينكه هارون اصرار كرد سپس امام فرمود: فدك را فقط با حدود آن قبول ميكنم.هارون گفت: حدود فدك كجاست؟ امام فرمود: اگر حدود آن را معين كنم نخواهى داد. گفت: تو را به حق جدت قسم ميدهم كه حدود آن را معين كنى. فرمود: حد اول آن عدن است، چهره رشيد درهم كشيده شد گفت بيشتر بگو! امام فرمود: حد دوم سمرقند است رنگ صورت رشيد سرخ شد فرمود حد سوم افريقا است چهره رشيد سياه شد باز گفت: حد ديگر را بگو فرمود: حد چهارم سيفالبحر است كه هم مرز با جزائر و ارمنيه است. هارون گفت: در اينصورت چيزي براي ما نميماند!
نمونه ديگر؛
سخنان شجاعانه و حق طلبانه امام کاظم در کاخ هارون است ،هارون از امام پرسيد: اين دنيا چيست؟ امام فرمود: اين دنيا سراي فاسقان است. سپس با تلاوت آيه 146 سوره اعراف به وي هشدار داد که: «بزودي از آيات خود دور خواهم نمود کساني را که به ناحق در روي زمين ادعاي بزرگي ميکنند و اگر آنان هر آيه اي را ببينند، به آن ايمان نميآورند و اگر راه رشد و کمال را ببينند، به سوي آن حرکت نميکنند، ولي اگر راه ضلالت و گمراهي را ببينند، به سوي آن خواهند رفت.» هارون پرسيد: دنيا خانه کيست؟ حضرت فرمود: دنيا براي شيعيان ما مايه آرامش و براي ديگران آزمايش است. در آخر اين گفتگو، هارون با درماندگي تمام پرسيد: آيا ما کافريم؟ امام هفتم(ع) پاسخ داد: نه، ولي چنان هستيد که خداوند متعال فرموده است: کساني که نعمت خدا را به کفر تبديل کردند و قوم خود را در محل تباهي فرود آوردند.
و نمونه سوم؛
نامه اي حماسي از امام کاظم است که شجاعت و مجاهدت حضرت در درون زندان را نشان ميدهد . در آن نامه بههارون چنين نگاشت : «ايهارون! هيچ روز سخت و پر محنتي بر من نميگذرد، مگر اينکه روزي از راحتي و آسايش و رفاه تو کم ميگردد؛ اما بدان که هر دو، رهسپار روزي هستيم که پايان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهکاران زيانکار و بيچاره خواهند بود.» (تاريخ بغداد، ج 13، ص 32)
نمونه چهارم؛
در اين راستا امام کاظم داراي مبارزه منفي با جريان حاکم ظالم است؛
جريان صفوان جمال که شتران خود به حاکميت کرايه ميداد و امام او رانهي کرد / يا صفوان کل شي منک حسن جميل ما خلا شيئا واحدا، .. اتحب بقائهم حتي يخرج کرائک؟و.. فمن احب بقائهم فهو منهم و من کان منهم ورد النار.. بعدها هارون فهميد قصه چيست و گفت اگر همراهي سابق تو نبود تورا ميکشتم! (رجال کشي /441)
نمونه پنجم؛
امام کاظم است و معرفي ظالم در لفافه؛
وقتي هارون در ابتدا حاکميت بعدهادي عباسي به حکومت رسيد، شبانه امام را احضتر نمود و امام اين جمله را فرمود که در واقع معرفي حاکميت است: لولا اني سمعت في خبر عن جدي رسولالله ان طاعة السلطان للتقية واجبة اذاً ما جئتُ. (عيون /76)
ششم؛ تربيت نفوس و پرورش صالحترين افراد
نکته مهمياست که از امام ع در زماني که در زندان است «حديث» بدست شيعيان ميرسد!
شاهد اين ادعا اين است که در کتاب مُسند امام موسى بن جعفر؛ 59 حديث آمده است که در سالهاى 180 تا182 که امام در زندان سندى بن شاهک محبوس بودند، صادر شده و آن احاديث را ابوعمران موسى بن ابراهيم مروزى که به ديدار امام رفته و امام کاظم آن احاديث را براى او بيان کرده است. تربيت «اصحاب اجماع» که چهرههاي شاخص در نقلِ حديث هستند، از يادگارهاي حضرت امام کاظم است. و حتي تاثير اعتقادي و علميو معنوي امام ع تا حدي بود که فرزند زندانبان امام کاظم که سندي بن شاهک است بنام کشاجم، در اقر تربيتپذيدي از امام، يکي از اعيان شيعه ميشود!
در تعليم و پروش و تربيت اخلاقي شيعيان حضرت کاظم متوجه نکات دقيقي است.
به عنوان نمونه؛ شيعهاي در بازار و خياباني ماهي خريده بود و بدست داشت و ميرفت، امام او را ديد و فرمود: شما! اي شيعيان افراد بدخواهي داريد، در جامعه مراقب باشيد و شکل زيبايي از خود نمايان کنيد / يا معشرالشيعه انکم قد عاداتکم الخلق فتزينوا لهم بما درتهم عليه. (کافي 480/6)
توجه امام کاظم به تعليم و تدريس حتي در دوران سخت امنيتي قابل توجه است؛
امام کاظم بعد از منصور در دوران مهدي عباسي حدود ده سال درس برگزار نمود.
نمونه هشامبن حکم است که بعدها بههارون که به حکومت رسيد گفتند شاگرداني موسي بن جعفر تربيت کرده که قائلاند : ان في ارضه اماما مفروض الطاعه و يزعم انه لو انره بالخروج خرج..
هارون اول قبول نکرد ولي يحيي برمکي گفت مجلسي ترتيب ميدهم و شما پشت پرده باش و گوش بده و همين کار را کرد و هشام در بحث امام شناسي به اين موضوع تصريح کرد وهارون هم شنيد و ناراحت شد و تصميم به قتل امام گرفت و گفت: مثل هذا يبقي لي ملکي واحدة؟فوالله لَلسان هذا ابلغ في قلوبالناس من ماةالف سيف. (رجال کشي /256)
با اين تحليل ارائه شده ميتوان اذعان نمود؛ امام کاظم (ع) در سختترين شرائط اجتماعي، اعتقادي و سياسي توانست بيشترين و مهمترين امامت را براي شيعيان و آزادگان به ارمغان آورد.