گروه سياسي – محمدحسين روانبخش:
حضور سيد ابراهيم رئيسي در پکن، ديدار و گفتگو با مقامات چيني و امضاي سندهاي همکاري بين دو کشور، بار ديگر اين موضوع را بين صاحب نظران و افکار عمومي مطرح کرده که آيا امکان تبادلات تجاري گسترده و تاثيرگذار بين ايران و چين بدون احياي برجام امکان پذير است؟!
به گزارش
مردم سالاری آنلاین،اين موضوع طي دو سال اخير که موضوع توافق جامع 25 ساله ايران و چين مطرح و امضا شده، همواره مطرح بوده و نظرات مختلفي پيرامون آن ابراز شده است. طي ماههاي اخير با سفر رئيس جمهور چين به عربستان و طرح مسائلي در اين کشور، به نظر مي رسيد که اصولا موضوع توافق کمرنگ شده است و چين در استراتژي منطقه اي خود بازنگري کرده است. اما حالا با توجه به سفر رئيسي، مي توان دوباره به روابط ايران و چين بر اساس توافق 25 ساله اميدوار بود و اين اميدواري بار ديگر لزوم احياي برجام يا بي اعتنايي به آن براي گسترش مبادلات با چين را يادآوري کرده است.
صاحب نظران درباره موضع چين در مذاکرات احياي برجام، قبلا تصريح کرده بودند که چين بيشتر حامي برجام است تا موضع ايران. حمايت اين کشور از برجام، کمتر به دليل نگراني از پيشروي هستهاي ايران و بيشتر به دليل رفع تحريمها عليه ايران است. تحريمها مانع اصلي اجراي توافق 25 ساله ايران و چين و بهبود روابط اقتصادي دو کشور است. سرمايه گذاران چيني از نظر تاريخي بعيد است که به ايران علاقه مند شوند مگر اينکه تحريمها برداشته شوند.
همزمان با سفر رئيسي به چين، يک استاد ژئوپليتيک درباره چشم انداز روابط چين و ايران مي گويد: سرمايه گذاريهايي که در توافق نامه 25 ساله پيش بيني شده است تا امضاي برجام صورت نگيرد محقق نخواهد شد. از اين رو بايد رقابتي ژئوپولتيکي در بگيرد و غرب در ايران حضور داشته باشد و چين احساس کنند در اينجا مي بازد و آن زمان است که چين وارد سرمايه گذاري در ايران خواهند شد. يقينا در آن زمان اعراب هم حساسيت زيادي نشان نخواهند داد و فضايي براي چين باز مي شود که به طور درست و حسابي وارد بازار ايران شوند و متقابلا بازار کشورهاي حاشيه خليج فارس را هم داشته باشند.
عبدالرضا فرجي راد در گفت وگو با شفقنا ادامه داد: در مورد سفر اخير رييس جمهوري به چين بايد ابتدا به مساله قرارداد 25 ساله ايران و چين اشاره کنم. اين متن قرارداد نيست بلکه توافقنامه است. قبلا در دولت هشتم و نهم ايران بررسيهايي انجام شد و اعلام شد بيش از 90% توافق نامههايي که ايران با کشورهاي خارجي به امضا مي رساند، اجرايي نمي شود. توافقنامه با قرارداد فرق دارد. قرارداد الزام آور است. ايران و پاکستان قراردادي براي ايجاد خط لوله گاز امضا کردند و پاکستانيها به دلايل سياسي و مالي اين کار را انجام ندادند و امروز کشورمان مي تواند از پاکستان شکايت کند چون قراردادي در بين بود اما توافقنامهها فراوان فراوان امضا مي شود و در حقيقت نوعي سند دوستي است و مقدمه اي براي کارهاي اقتصادي بعدي است. بنابراين چين تعهدي ندارد که اين کار را انجام بدهد.
وي با بيان اينکه اين سفرها خوب است اظهار داشت: مقامي از چين به ايران آمده و مقامي از ايران به چين مي رود ولي تا زماني که توافق هسته اي امضا نشود و اقتصاد ايران باز نشود و نتواند از طريق سيستم بانکي با ايران کار کنند، چين هيچ اقدامي در ايران انجام نخواهد داد، اين نکته بسيار مهم است.
يک عضو هيات نمايندگان اتاق تهران نيز در روزهاي اخير به تجارتنيوز گفت: سفر رئيسي به چين در کنار بازگشت به برجام و FATF ميتواند راهگشا باشد. بنابراين به نظر ميرسد مقامات ايراني تحت تاثير موقعيت کنوني خود براي نشان دادن گسترش روابط بينالملل اين سفر را انجام دادهاند و بيشتر جنبه نمايشي دارد.
وي افزود: چين تابع تجارت جهاني است و در سالهاي تحريم نشان داد که نميتواند مستقل از جامعه جهاني تصميم بگيرد چراکه با کارشکنيهاي متعدد مواجه ميشود. بنابراين تا زمانيکه رابطه ايران با جامعه جهاني ترميم نشود نميتوان توقع راهگشايي در کشور را داشت.
شايد بر همين مبناست که رييس جمهور چين در اظهار نظري که در حضور رئيسي داشته، اعلام کرده که کشورش به «مشارکت سازنده» در مذاکرات احياي توافق هستهاي ادامه ميدهد. شي همچنين به رئيسي گفت که چين از ايران در صيانت از حقوق قانونياش و از پيشبرد راهکاري مناسب و در سريعترين زمان ممکن براي مسئله هستهاي ايران حمايت ميکند.
سايت ديپلماسي ايراني در تحليلي که چندي پيش منتشر کرده ، نوشت: برخي از تحليلگران باور دارند که خريد نفت از ايران باعث ميشود تهران با توجه به بهرهمندي از مزاياي اقتصادي کاهش تحريمها، تمايل کمتري براي به نتيجه رسيدن گفت وگوهاي هستهاي داشته باشد اما بايد توجه داشت که آمريکا و چين در مورد برجام منافع مشترکي دارند، يکي از دلايل عدم اجراي تحريمهاي نفتي توسط دولت بايدن اين است که در واقع، حمايت اقتصادي چين از ايران در بازگرداندن تهران به ميز مذاکره نقش اساسي داشته است.
به نظر ميرسد که چين حمايت اقتصادي خود از ايران را مشروط به اين کرده که تهران، دست کم در بلندمدت، به دنبال احياي برجام باشد. اين معاملهاي هوشمندانه است. اگر چين خريد نفت از ايران را افزايش نميداد، تهران مدتها پيش به اين نتيجه ميرسيد که ادامه مشارکت در برجام ديگر هيچ مزيتي اقتصادي ندارد.
چين تنها طرف برجام بوده که توانسته به ايران در مواجهه با تحريمهاي ثانويه آمريکا راه نجات اقتصادي ارائه بدهد. اين عامل اهرم بيمانندي را در اختيار چينيها قرار داده است. احتمالا مقامات چيني در سفر اخير حسين اميرعبداللهيان، وزير امور خارجه ايران به پکن او را متقاعد کردهاند که ايران به فکر رسيدن به توافق در گفت وگوهاي هستهاي باشد و به او هشدار دادهاند که عدم انجام اين کار پيامدهاي مهمي براي روابط چين و ايران خواهد داشت.
نکته مهم اين است که حمايت اقتصادي چين از ايران در حال حاضر محدود است. در حالي که خريد نفت ايران از سوي چين افزايش يافته، در مقابل خريدهاي حياتي ايران از کالاهاي صنعتي چين افزايش پيدا نکرده است. چين در ايران اساسا سرمايهگذاري ندارد. همانند اغلب اقتصادهاي در حال توسعه، مسير ايران به سمت رشد اقتصاديِ پايدار به يک رابطه اقتصادي کارآمدتر با چين بستگي دارد. در حال حاضر، تجارت و سرمايهگذاري چين در ايران بسيار کمتر از سطحي است که در بين همسايگان عرب اين کشور ديده ميشود. جبران اين عقبماندگي نيازمند آن است که ايران از لغو تحريمهاي ثانويهي آمريکا بهرهمند شود.
اگر گفت وگوهاي هستهاي شکست بخورد، چين در برابر تلاش غرب براي اعمال مجدد تحريمهاي چندجانبه عليه ايران مقاومت خواهد کرد، از بازگشت تحريمهاي سازمان ملل متحد پيشگيري و احتمالاً از توافق موقت حمايت خواهد کرد. چين براي نشان دادن حاکميت اقتصادي خود و تقويت امنيت انرژياش، به خريد مقداري نفت از ايران ادامه خواهد داد. اما بعيد است که اين خريدها با همان حجمي که امروز مشاهده مي شود ادامه پيدا کند.
نه تنها کاهش خريد نفت يکي از راههاي چين براي تحميل هزينهها به ايران براي پيشگيري از هر گونه تشديد هستهاي پس از فروپاشي برجام خواهد بود بلکه محدوديتهاي عملياتي نيز وجود خواهد داشت. حجم فعلي خريد نفت چين تا حدي به صادرات مجدد از کشورهايي مانند امارات بستگي دارد – ميتوان انتظار داشت که با فروپاشي گفت وگوهاي هستهاي اين کشورها تعامل اقتصادي عملگرايانه خود را با ايران متوقف کنند. اين خريدها همچنين به عدم اجراي تحريمهاي ثانويه آمريکا بستگي دارد – هر گونه موضع اجرايي قويتر باعث ميشود بسياري از تاجران و پالايشگاههاي چيني بار ديگر از عرضهکنندگان ايراني دوري کنند.
از اين دريچه، گرم شدن روابط چين و ايران براي برجام مفيد است. چين بهعنوان يکي از طرفهاي برجام، هوشمندانه حمايت اقتصادي خود از ايران را حفظ کرده و ضمن تشويق ايران به ماندن در توافق روشن ميکند که گسترش واقعي روابط دوجانبه به احياي توافق هستهاي بستگي دارد. مقامات غربي به درستي نگران طرحهاي ژئوپليتيکي چين هستند اما غرب و چين در رابطه با ايران منافع مشترکي دارند. اگر توافق هستهاي حفظ شود، ديپلماسي اقتصادي چين مستحق در يافت اعتبار چشمگيري خواهد بود.