جمعی از نمایندگان مجلس طرحی را تدوین کردهاند که دانشجویانی را که در اعتراضات شرکت داشتهاند به جرایم مالی و ممنوعالخروج شدن از کشور محکوم میکند. این رفتار نمایندگان موجب برآشفتن دانشجویان شده و در شبکههای اجتماعی با واکنشهای تندی مواجه شده است. در دوره اخیر عملکرد متناقض نمایندگان مجلس همیشه مورد انتقاد جامعه و نخبگان بوده است و مجلس را از راس امور به پایین کشانده است. بخشی از این انتقادات به عملکرد ضعیف قوه مقننه در عدم اقناع افکار عمومی، سیاستگذاریها و کارکردهای متضاد با خواست مردم و تقلیل جایگاه نمایندگان مجلس و وکیل الدوله شدن و عدم هماهنگی و همسویی وکلا با موکلان خود (مردم) است. شوربختانه در جریان ناآرامیهای اخیر بجای اینکه از دانشگاهیان به عنوان نیروی پیشرو و کنشگر حوزه عمومی در جهت ارتقای وضعیت غم انگیز حکمرانی بهره گرفته شود و باب تعامل و گفتوگو با قوه عاقله جامعه باز شود با همان تفکر اقتدارگرایانه و یکتاانگاری با دانشجویان برخورد میشود. البته از این مجلس حداقلی که توسط عدهای نظامی و محافظه کار و وابسته به دولت تسخیر شده است و طرحهایی همچون صیانت و درخواست حکم اعدام معترضین صادر میکند انتظاری بیش از این نیست.
اینک اعتراضها در ایران قریب به سه ماه کشور را درگیر کرده است و به جز خشونت و تهدید راه حل اساسی از سوی حکومت ارایه نمیشود. نهایتا رئیس دولت اظهار داشته که دولت گوش شنوا دارد ولی از این گفتار درمانی نیز مردم تجربه خوبی ندارند و مناقشه با بنبست مواجه است. هر منازعه و مناقشهای نیاز به راه حل و میانجی دارد. اکنون گروههای میانجی از جامعه مدنی و احزاب و انجمنها آنقدر مقبولیت و مشروعیت ندارند که جایگاه و ارائه طریقی برای خروج از بحران داشته باشند، از افراد تاثیرگذار هم کسی قابل اعتنا نمانده است. چهرههای تاثیرگذاری که در گذشته پایگاه اجتماعی قابل توجهی در جامعه داشتند توسط دستگاه رسانهای حاکمیت تخریب شدهاند. لذا در این شرایط که دنیای خارج از مرزها همه دشمن و اجنبی هستند و نمیتوانند نقش میانجی بین معترضان و حکومت را ایفا کنند و افراد و گروههای داخلی هم قابل اعتماد و اعتنا نیستند چه نیرویی میتواند نقشآفرینی کند و این کشتی متلاطم در طوفان بیاعتمادی و خشم و نفرت را به ساحل آرامش برگرداند؟
به اعتقاد نگارنده نقش دانشگاه و دانشگاهیان بعنوان نیروی آوانگارد(پیشرو) و گفتمان ساز نقشی بیبدیل است و در این شرایط میتواند برای رهایی از انسداد و واگرایی روز افزون جلوگیری کند و حداقل شرایط را برای گفتوگو و شنیدن صدای معترضین و برآوردن خواستهای جامعه با روشی مسالمتآمیز مهیا سازد.
برخلاف تصمیم برخی نمایندگان مجلس که در پی منزوی ساختن دانشگاه و دانشگاهیان هستند جنبشهای اجتماعی در دنیا معمولا از دانشگاه و از جنبش دانشجویی شروع شده و به کل جامعه تسری یافته است. دانشجویان به عنوان نیروهای جوان و پویا، ویژگی آرمانخواهی و حقیقت جویی دارند و به سبب اینکه وارد معادلات و منفعتطلبی زندگی و شرایط روزمرگی نشدهاند سعی بر ساخت آیندهای بهتر از دوران زیست کنونیشان دارد و به همین دلیل است که علیه استبداد، اختناق و امپریالیسم قیام کرده یا مخالفت خود را با نژادپرستی، شکاف طبقاتی، تبعیض و فساد فریاد میزند. تفاوتهای جنبش دانشجوئی با سایر گروهها این است که در صدد ایجاد تحولات یا اعمال فشار جهت کسب منافع خاص گروهی نیست و قدرت را نمیطلبد، بلکه در پی فضاسازی و فشار برای پیدایش تغییرات جهت حرکت به سوی منافع عمومی جامعه است. لذا قشر دانشجو به سبب شرایط ذاتیاش در زمینه شناخت آسیبها و مشکلات جامعه و حرکت بسوی اصلاح و تغییر، قشری پیشتاز است. در این جنبش بخشی از اعتراضات در میان دانشگاهیان ظهور کرده و مطالبهگر هستند و این رخداد نیاز به توجه و مداقه بیشتر دارد.
نکته دیگر ظرفیت عظیم دانشگاهها در کشور است که بصورت شبکه عظیمی از نیروی انسانی نخبه و مراکز علمی در سراسر کشور گسترده است و ضریب نفوذ بالایی در همه نواحی دارد. براساس آمار رسمی هم اکنون بیش از سه میلیون و ۲۰۰ هزار دانشجو در کشورمان مشغول به تحصیل هستند و ۸۰ هزار هیأت علمی نیز به امر آموزش این دانشجویان میپردازند. لذا این شبکه بزرگ نخبگان که به عنوان سرآمدان علم و دانش مورد اعتنای جامعه و حکومت است از گروههای اصلی مرجع در حیات اجتماعی مدرن است که میتواند نقشآفرینی جدی در یک تحول اساسی در شرایط سخت امروز ایران را داشته باشد و بر اساس آرمانهایی همچون آزادی و عدالت با کمترین لطمات کشور را از جنگ داخلی، واگرایی، فرسایش و تجزیه برهاند.
کارکرد حداقلی دانشگاه، علمآموزی و تولید دانش است. بجای انزوا و متروکه کردن دانشگاه میتوان از حداکثر ظرفیتهای دانشگاه در شکوفایی حیات اجتماعی بهره برد. تمامی مولفههایی که برای تحول خواهی در شرایط امروز ایران بیان شد فقط به پویایی و کنشگری دانشگاهیان وابسته نیست بلکه در قدم اول شنیدن صدای مردم و انگیزه جدی برای تغییر و تحول خواهی از سوی حاکمیت محقق میشود.