آنچه که این روزها و به تبعیت از وقایع دو ماهه اخیر شاهد و ناظر آن بودهایم، ادامه روند تجمعات، درگیریها و برخوردهای قهرآمیز در بستر جامعه بوده است. این درحالیست که به نظر میرسد دایره شمولیت اعتراضات، به نوعی شئون اجتماعی گوناگون جامعه را درگیر خود ساخته است.
با توجه به این موضوع، آن چیزی که بیشتر از هر مسئله دیگری موجبات نگرانی فزاینده کارشناسان را فراهم ساخته، تعمیق و گستره خشونتی است که به نظر میرسد فضا و عرصه خیابانی را در سایه تجمعات و برخوردها پدیدار ساخته است و هر روز بر ابعاد نگرانکننده آن نیز افزوده میگردد. باید اذعان نمود که هر روز که از گسترش این موج نارضایتیها که خیابان را عرصهای برای بیان مطالبات خود در نظر گرفته است، میگذرد، در سایه فضای رادیکالی شکل گرفته، خبر از دست دادن هموطنی قلبهای همگان را به سختی میآزارد.
آنچه که بیان آن بر همگان مُبرهن است این موضوع است که زمانی که نتوانیم دریچهای مسالمتآمیز، قانونی و با کمترین هزینه ممکن برای بیان مطالبات و خواستهای جامعه تدارک ببینیم و سایه سنگین نگاههای امنیتی بر تمامی شئون زیست اجتماعی و فرهنگی جامعه سایه افکند، مسدودسازی فضاهای بیان مسالمتآمیز اعتراضات، تنها زمینه حضور در خیابان و عرصه تند و بی محابای خشونت را میسر خواهد ساخت. طبیعی است که به جهت انباشتگی خشم فروخفته در بطن جامعه که هرگز مجالی قانونی برای بیان صدای اعتراض خود را نیافته است، مجاری بیان مطالبات با فریاد، سنگ، اعتراض و گاهاً آسیب رسانی به اموال عمومی همراه خواهد بود.
از طرف دیگر سنگینی بار این هزینهها تنها بر پیکرهِ مردم یک جامعه تحمیل نخواهد گردید؛ بلکه کلیت ساختار حاکمیت را نیز به نوعی درگیر خود خواهد ساخت. توان و تلاشی که توسط کل ساختار حاکمیت میبایست مصروف به اجراسازی پروژهها و اهداف ترسیم شده قرار گیرد، معطوف به برخورد با خشم رهاشده مردمی خواهد شد که عرصه خیابان را جولانگاهی برای بیان مطالبات محقق نشده خود یافتهاند.
در آن سوی میدان، تبعات و هزینههای این فضای خشم و اعتراض، موجب میگردد که صدای اعتراض از آن سوی مرزها نیز به گوش برسد و فشار ساختارهای بینالمللی نیز به گونهای دیگر بر روی حاکمیت بار خواهد شد. نتیجه آن میشود که در سایه شکاف میان مردم (به عنوان سرمایههای اجتماعی) با حاکمیت و همچنین تعامل سازنده با نظام بینالملل (به عنوان تقویتکننده ابعاد مختلف همکاریها و گشایشهای اقتصادی)، وضعیتی از هرج و مرج و بی ارادگی شکل میگیرد که تبعات آن هم حاکمیت و هم جامعه را به نوعی درگیر خود خواهد ساخت.
تصاویر منتشره از دید و بازدید برخی از رهبران کشورهای غربی با عناصر اپوزیسیون خارج نشین، مخابره اخبار و به تصویر کشیدن خشونتهای خیابانی توسط رسانههای غربی و همچنین برخی سخنان تحریکآمیز رهبران منطقهای که بر طبل جدایی طلبی و انگارههای قومیتی میکوبند، همگی زنگ خطری بیخ گوش همه ما خواهد بود که چنانچه چارهای برای برون رفت از بحرانهای این روزها نیاندیشیم، قطعاً دود آن به چشم همگی ما خواهد رفت.
اما مسئله اساسی این است که راه چاره چه خواهد بود و چگونه میتوان از بحران کنونی به سلامت عبور کرد؟ به نظر میرسد ترسیم اهدافی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت میتواند طرحی جامع برای بازگشت آرامش به فضای کشور باشد. اما طرح و پیگیری برخی از اقداماتی که در ذیل بدانها پرداخته خواهد شد میتواند در کوتاه مدت نتایج موثر خود را بروز دهد.
نخست آنکه نخبگان سیاسی هر دو جناح سیاسی قانونی کشور باید در طرحی جامع و با اعلام گفتوگوی ملی، فضای گسست میان جناحهای حاکمیت را هرچه کمتر و کمتر نمایند و درصدد بیان نقطه نظرات سازنده خود در جهت کاستن از بار مشکلات برآیند. این امر در سایه تعامل بهینه، به رسمیت شناختن دیگری و تلاش در جهت مفاهمه صورت خواهد پذیرفت.
دوم، حاکمیت میبایست مانع سخنان تند برخی عناصر افراطی که خود را داعیه دار حاکمیت میدانند؛ اما با سخنان تحریک کننده خود، بر آتش خشم عمومی میافزایند، گردد. طبیعی است که برخی افراد تندرو، در سایه عدم بکارگیری عقلانیت گفتگویی، هرچه بیشتر اصرار بر برخورد سلبی و حذفی مخالفان دارند که این امر بر افزون گشتن هرچه بیشتر هزینه بر حاکمیت و جامعه خواهد افزود.
سوم، توجه ویژه به ابعاد اقتصادی فشار این روزها بر پیکره جامعه و اقدامات فوری در جهت تامین نیازهای اقشار آسیب پذیر جامعه میتواند این درک عمومی را گسترش دهد که ساختارهای تصمیم گیرنده درصدد تلاش برای کاستن از فشار اقتصادی از روی دوش این طبقات هستند.
چهارم، ترسیم سیاستهای ضروری در جهت تعامل سازنده با کشورهای همسایه و همچنین جهان غرب، تلاش در جهت ابهام زدایی نسبت به فعالیتهای نظامی و هستهای، و اطمینان بخشی به دولتهای دیگر نسبت به صلح آمیز بودن اهداف فرامنطقهای، مولفهای است که میتواند از سنگینی فضای تحریم بر کشور بکاهد.
در نهایت باید اشاره نمود که انفعال، برخورد سلبی، عدم تساهل نسبت به مخالفان و تکیه بر دیوارهای سهمگینِ تک گویی و خودرایی که زمینه ساز برخوردهای پر هزینه را فراهم خواهد ساخت و عدم اقدام جدی در جهت ارتباط موثر با جامعه و عدم پیگیری اقدامات لازم و فرصت سوزی که در این روزها شاهد و ناظر آن بوده ایم، گره مشکلات امروزین را هرچه بیشتر کور و کورتر خواهد نمود و طبیعتاً برون رفت از سایه مشکلات و بحرانها را به مراتب سخت و سختتر خواهد ساخت. هرگز نباید فراموش کرد که ایران مقتدر در سایه شنیده شدن تمامی صداها، مشارکت همه اقشار جامعه، جناحها و نحلههای فکری، میتواند شکوهی از اقتدار و دانایی را بر جهان پیرامونی عرضه بدارد.