یکی از نکاتی که این روزها برای بنده بسیار جالب توجه است موضوع «حافظه بلند مدت مردم» است.بسیار شنیده ایم که جامعه ایرانی حافظه بلند مدت ضعیفی دارد و خیلی زود وقایع دور را فراموش کرده وبه قول معروف از یک سوراخ چندین بار گزیده میشود.حتی گاهی مسئولان نیز از این غفلت و نقطعه ضعف بسیار سود برده و معمولا وقتی گافی و نقصی وجود دارد یکی از راهحلهایشان گذشت زمان است تا مردم آن موضوع را فراموش کنند.برای مثال در انتخابات مختلف علی الخصوص ریاست جمهوری چهرههای بسیاری وارد میدان شده و شعارهایی سر دادهاند که در تناقض کامل با عملکردشان در زمانهای نهچندان دور بوده ولی به این دلیل که مردم حافظه بلند مدت ضعیفی دارند آن مسئول مربوطه تلاش کرده تا خود را مهرهای سفید جا زده و در نهایت به هدف برسد.
اکنون بنده تصور میکنم شرایط در حال تغییر است؛ یعنی نسل فعال جامعه با کمک گرفتن از فضای شبکههای اجتماعی که یکی از کاربردهای موثرشان فلشبک است خیلی ساده میتوانند رجوع کنند به گذشتههای دور و نزدیک و رصد نمایند در گذشته چه رخ داده است.
فی المثل مشخص است امروز که عزت الله ضرغامی وزیر میرات فرهنگی دولت رئیسی دم از آزادی میزند و علیه رئیس ستاد امر به معروف توئیت بازی میکند، وقتی رئیس سازمان صدا و سیما بود چه کارنامهای داشته است. با یک قیاس ساده این سوال در ذهن مخاطب نقش میبندد که مگر ممکن است مسئولی طی 10 سال این قدر تغییر رویه دهد و تفکراتاش دچار تحول شود؟ ضمن آنکه طبیعی است اگر مسئولی به این درجه از آزادگی برسد اولا باید درباره گذشتهاش توضیح دهد و آن را به شدت نقد کند و ثانیا قطعا جایی در اریکه قدرت ندارد. اقتضای حضور در قدرت محافظهکاری توام با سیاستورزی است که در اغلب موارد به نفع و خوشایند جامعه نیست. فلذا نسل فعال جامعه به سادگی به یقین میرسد که اولا یک جای کار میلنگد و ثانیا مانع از این میشود که مورد سوء استفاده قرار گیرد.
البته مسئولان کشور نباید تصور کنند این موضوع به طور کل به ضررشان است. اگر شبکههای اجتماعی را رصد نمایید متوجه میشوید حتی همین اپوزیسیون دست و پا شکسته جمهوری اسلامی نیز از این تحول در امان نبوده و گذشته آنان هم زیر ذره بین و در حال قیاس است.
درخصوص اصلاحطلبان هم همین موضوع مصداق دارد. اکنون یک دهه هشتادی اگر به سیاست علاقهمند باشد میداند بعضی اصلاح طلبانی که مدافع برجام و رویکردهای باز در سیاست خارجی هستند اتفاقا خود در سالیان گذشته از معماران و مبتکران پرش از دیوار سفارت و قطع ارتباط با دنیا بودهاند. البته ممکن است در روایتها تا حدودی تحریف سیاسی رخ داده باشد ولی در اصل موضوع فرقی ندارد.
فلذا مثل روز روشن است که آقایان در قدرت و در حاشیه قدرت دیگر نمیتوانند کما فی السابق به یکباره تغییر کاربری داده و شب خوابیده و صبح بیدار شوند و فی المثل اصولگرا و اصلاح طلب شوند؛ کارنامه، افعال و لفاظیهای آقایان تا لحظه هجرت به سرای دیگر با آنان همراه است. تصور نشود با عضویت در حزب باد و مغازه دو نبش باز کردن میتوان به مقصود رسید. دوره وسط بازی دیگر گذشته؛ هر کس که بخواهد فعالیتی سیاسی داشته باشد خیلی سریع کارنامهاش منتشر و قیاس میشود. اگر حسین شریعتمداری هستی همان باید بمانی و اگر مصطفی تاجزاده هستی نیز مفری نیست. اگر بنای پشیمانی و تغییر ریل است باید بسان متفکران استدلال آورد که چرا بناست تغییر رویه دهید؛ نمیشود که عزتالله ضرغامی که عملکرد صدا وسیمایش در برابر هنرمندان و پیشکسوتان رسانه در خاطرها مانده است، امروز به رئیس ستاد امر به معروف گیر دهد تا چهرهای تازه برای خود بسازد!