انتخابات یک فرایند تصمیمگیری رسمی است که طی آن مردم یا بخشی از مردم برای ادارهٔ امور عمومی خود شخص یا اشخاصی را برای مقامی رسمی به مدت معلوم با ریختن رأی به صندوقهای انتخاباتی برمیگزینند و اصولاً با همهپرسی متفاوت است زیرا همهپرسی تنها به رویهای اطلاق میشود که طی آن حکومت، پرسشها یا اصلاحیههای قانونی را در اختیار مردم قرار میدهد، تا مردم یک یا چند مورد را انتخاب کنند و در آن انتخاب شخص و یا اشخاص مطرح نیست.
علیرغم فضای ناامیدکننده کنونی که در کشور و بین مردم جاری است، این اعتقاد وجود دارد که مردم صلاح خود را بهتر از هر شخص و جریان سیاسی میدانند و در روز انتخابات رفتار مناسب را از خود بروز خواهند داد.
مردم ایران بیش از هزار سال پیشینه مذهبی و دینی دارند و حدود یکصد سال هم دارای پیشینه دموکراسیاند و از زمان مشروطه یک دوگانگی فکری در کشور ایجاد شده است و تاکنون هم ادامه داشته و حتی پررنگ تر شده است.
این دوالیسم فکری (dualism) زمانی که به هم نزدیک میشود اوج توسعه و شکوفایی را رقم میزند و زمانی که این دو تفکر یعنی علمای دینی، متدینین و مذهبیون از یک طرف و آزادیخواهان و جامعه روشنفکری از طرف دیگر، در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، مانع از توسعه یافتگی و حرکت رو به جلو میشود و جای تعجب دارد که این امر را رقبای منطقهای ایران و تحلیلگران غربی و شرقی بهتر میدانند و بر آن واقف هستند.
وفق قانون اساسی جمهوری اسلامی هیچ مقام و نهادی در جمهوری اسلامی نداریم که بدون رأی مردم مقبولیت و مشروعیت داشته باشد. برخی همچون رئیس جمهور و نمایندگان مجلس و عضو شوراها با رأی مستقیم مردم انتخاب میشوند و برخی همچون مقام رهبری، اعضای شورای نگهبان، وزرا، استانداران، فرمانداران و شهرداران با رأی غیر مستقیم مردم.
اما به نظر می رسد اولا؛ً روشهای سخت گیرانه در احراز شرایط انتخاب شوندگان خصوصاً در انتخابات شوراهای این دوره (دوره ششم) رابطه بین مردم و حاکمیت را به جای قوام بخشی، تضعیف کرده است. ثانیا؛ً به دلیل خواستگاه جریانی، امنیت و اقتدار کشور و منافع مردم را نشانه گرفته است. و ثالثاً؛ برخی صداها که در طی ۴۰ سال اول انقلاب سابقه نداشته است در ابتدای چهل سالگی دوم شنیده میشود. آن صدای بلند که از قدرت مردم غافل شده است می گوید: اصل انتخاب خوب است و نه مشارکت بالا. این در حالی است که در همه انتخابات چهل سال اول انقلاب، همه جریانها و گروهها و نخبگان سیاسی تاکید میکردند که اولویت اول مشارکت بالا و موضوع انتخاب خوب، در رده اولویت دوم طبقه بندی می شود؛ اگرچه شاید برخی حتی اعتقاد راسخ به آن نداشتند اما در لفاظی و شعار، مردم را به عدم مشارکت دعوت نمیکردند.
نکته دیگری که در انتخابات گوناگون ایران شاهد آن بودهایم، آن است که مردم با رأی سلبی یا ایجابی و یا حتی عدم شرکت، حرف و سخن و نظر خود را به سیاسیون و دولتمردان و حکمرانان اعلام کردهاند و میدانیم که حتی نتیجه رأی ندادن نیز یک انتخاب است. در انتخابات ۱۴۰۰ نیز قطعاً شاهد چنین رفتاری از سوی مردم خواهیم بود.
به عنوان مثال در تمامی دورههای انتخاباتی شاهد رأی منفی به جریانهای تندرو بودهایم. همچنین نامزد یا نامزدهایی که رفتار به دور از ادب و اخلاق داشتهاند به شدت از سوی مردم نفی شدهاند. حتی کسانی که شائبه کجروی مالی یا سوءاستفاده از قدرت داشتهاند، هیچ شانسی برای کسب اعتماد مردم نیافتهاند.
نکته مهم دیگر در ثبت نام کاندیداها مربوط به سابقه فعالیتهای علمی، فرهنگی و اجتماعی افراد است. متاسفانه در بین ثبتنام کنندگان جز چند نفر، چهره مطرح علمی و دانشگاهی وجود ندارد! جای تعجب فراوان است که با وجود اینهمه معضل اخلاقی و روانی در جامعه، چرا جریانهای سیاسی گزینه مناسبی پرورش نداده و یا معرفی نکردهاند تا وضعیت نابسامان اخلاقی و اجتماعی کشور را بهبود ببخشند! مناظرهها فرصت خوبی است که عیار واقعی نامزدها سنجیده شود و پس از آن است که معجزه هوش و فرصتسنجی مردم بروز خواهد کرد.
پایان سخن آن که مردم ما به خوبی رفتار، گفتار و کردار نامزدهای انتخابات را رصد میکنند و معمولاً با محافل علمی و دانشگاهی ، محافل اجتماعی و خانوادگی و همچنین در فضاهای مجازی تبادل نظر دارند و اوضاع را کاملاً تحت نظر دارند. همچنین تحلیل های توده مردم حکایت از آن دارد که شعارهای پوچ و بیاساس نمیتواند آنها را بفریبد و حتی نزاع و تخریب جناحهای سیاسی تأثیری در انتخاب آنها نخواهد داشت.
*نماینده سابق مجلس