- سرپرست فرمانداری تهران منصوب شد
- مقام ارشد ستاد کل نیروهای مسلح: برخی در قبال جنگ شناختی، هوشیاری ندارند
- اطلاعیه پرسپولیس درباره همکاری با گاریدو
- السودانی: اوضاع سوریه را برای انجام اقدامات لازم درباره تحولات آن بررسی میکنیم
- عراقچی: ما آماده ورود به مذاکرات شرافتمندانه هستیم
- وزیر خارجه ترکیه: ایران رویکرد واقع‌بینانه‌ای در سوریه نشان داد
- نماینده مجلس: مسائل امنیتی مانند فیلترینگ در اختیار دولت نیست
- مصرف بنزین در استان تهران چند لیتر است؟
- الجولانی دستور اختصاص تیمی برای حفاظت از حرم حضرت زینب (س) را داد
- اطلاعیه مهم در خصوص عدم واریز یارانه برخی افراد
دوشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۹ ساعت ۱۶:۳۵
بازتاب یک مطلب درباره پان عربیسم
چندی پیش مطلبی به قلم آقای اشکان زارعی با عنوان "حبیب اسیودها کم نیستند؛ آنها را دریابید" در مردم سالاری آنلاین و روزنامه مردم سالاری منتشر شد که به دلیل رویکرد آن در ضرورت مقابله با تحرکات تجزیه طلبانه و پان عربها در خوزستان بازتاب گسترده ای داشت. در این میان آقای عباس ظهیری با ارسال مطلبی، به مطالب آقای زارعی پاسخ داده اند. توضیح اینکه مطلبی که پیش از این در مردم سالاری منتشر شده، صرفا به عملکرد پان عربها که در جهت تضعیف حاکمیت ملی کشور حرکت می کنند تمرکز کرده و به هیچ وجه در هیچ کجا از مطلب، نقدی بر اعراب خوزستان صورت نگرفته است. با این حال و با تاکید مجدد بر اینکه بر خلاف نظر این مخاطب گرامی، به هیچ وجه در صدد تخطئه تلاش اعراب خوزستان برای احقاق حقوق خود نیستیم و مطلب صرفا درباره تحرکات تجزیه طلبانه قومی بوده، به منظور احترام به نظر مخاطبان، بخشهایی از مطالب آقای عباس ظهیری را منتشر میکنیم.
مردم خوزستان سال هاست به دو مقوله عادت کرده اند اول رنج و فقر و فلاکت و در یک کلام تبعیض آشکار در تمام زمینه های آموزشی، هنری، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و دوم مقوله هجوم های نژادپرستانه مبتنی بر نفرت. به این دو دلیل است که حل مشکلات این اقلیم به کلاف سر درگمی بدل شده است که در آن مردم عرب خوزستان برای احقاق حقوق خود حتی از طعنه و سرزنش و هجوم های هم استانی های خود نیز در امان نمانده اند و تمام مطالبات‌شان با نگاهی ضدنژادی ، عرب ستیزانه و در لوای میهن پرستی و ملی گرایی و مقابله با تجزیه‌طلبی! به محاق می روند و نتیجه آن این شده است که برخوردار‌ترین استان کشور از لحاظ آمار بی کاری، اعتیاد، فقر، افت تحصیلی، مشکلات آموزشی، شاخص های فلاکت و... در قله قرار دارد، منابع طبیعی ش به یغما رفته است، شهرها و روستاهایش تشنه آب شرب اند و فاضلابش تا خرخره مردمش را به زیر کشیده است.
لذا علاوه بر پرداختن به مشکلات متنوع استان، نیاز است به موضوع مهم نگاه عرب‌ستیزانه‌ای که در لابه‌لای عوام و خواص ایرانیان ساری و جاری است و باعث شده است مردم خوزستان همیشه برای احقاق حقوق مسلم و طبیعی خود تنها و بدون حمایت جمعی بمانند پرداخته شود.
چندی است به بهانه بازداشت یکی از سران یک گروه اپوزیسیون خارج از کشور که از بخت بد حادثه عربی خوزستانی است و با پیراهن عثمان کردن قومیت و نژاد او، هجمه های جدیدی علیه مردم عرب خوزستان و فعالان این مردم نجیب آغاز شده که باعث رنجش خاطر اکثریت مردم خوزستان شده و لازم است در جای خود برای رفع پاره ای از ابهامات پاسخی به این مطالب داده شود.
با محتوایی ملایم‌تر و تحت لوای مقابله با افراطی گری و پان عربیسم در مردم سالاری آنلاین و به تبع آن روزنامه مردم سالاری نیز مطلبی منتشر شده که با توجه به رویه اصلاح طلبانه این روزنامه و انتشار نظرات مختلف در آن قابل درک است. اما در این مقاله نیز مطالبی عنوان شده است که نیاز به تامل و پاسخگویی است تا خوانندگان با اطلاع از حقایق بهتر بتوانند نتیجه گیری کنند.
تیتر " حبیب اسیودها کم نیستند؛ آنها را دریابید" مقاله آقای اشکان زارعی نوعی دادخواهی برای بستن دست و پا و شکستن قلم گروهی است که به نظر وی نه تنها در پی حقوق مسلم خود نیستند بلکه به شکلی زیرکانه و "هوشمندانه"، در پی تجزیه طلبی و استقلال خوزستان از کشور هستند. گویا نویسنده فراموش کرده که همین مردم خوستان بودند که بیشترین شهید را در دفاع مقدس از کشور خود اهدا کردند؛ در جنگ مقابل انگلیسی ها و در اوج ضعف دولت مرکزی ایران جانانه از خاک کشور دفاع کردند و بریتانیای کبیر را به زانوی شکست درآوردند و در زمانی که می توانستند عضوی از امپراطوری عظیم و قدرتمند عثمانی شوند، ماندن در جغرافیای ایران را ترجیح دادند. اما نگاه نژادپرستانه و عرب‌ستیزی نهادینه شده باعث می شود که این فداکاری ها نادیده گرفته شود و به جای آنها شایعات و توهماتی منطبق با باورهای غیرمتمدنانه جایگزین شوند.
فرضا که مشخص شود شخصی از میان مردم نجیب خوزستان دست اندر کار یا عضو گروهی خاص از اپوزیسیون است آیا این دلیلی کافی برای هجوم به کل این مردم و فعالان آنها و گرفتن ماهی از آب گل آلود است تا رقیبان را از صحنه به در کنیم؟
آیا می‌توان بر پایه این استدلال که مثلا افرادی از قوم بختیاری سرکردگان اپوزیسیون در خارج از کشور هستند و مدام بر طبل براندازی کل نظام می کوبند و چندی قبل یکی از آنان در یکی از کشورهای همسایه دستگیر و به ایران آورده شد، قوم شریف بختیاری را برانداز شمرد و یا فعالان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آنها را متهم به همدستی کرده و خواستار خفه کردن صدا و شکستن قلم‌شان شد؟
نویسنده معتقد است که گروه های تجزیه طلب خارج از کشور جوانان ساده را با پول و تبلیغات جذب خود می کنند و آنها را ارتش داخلی خود می کنند. سوال این است که جایگاه فعالیت های تفرقه افکنانه و عرب ستیزانه امثال وی در انداختن جوانان به دامان گروه های اپوزیسیون چیست؟ اگر نگارنده به جای فریاد و بگیرید و ببندید، فریاد مظلومیت و بی کاری و فقر و تشنگی و ... این مردم را به گوش مسئولان می رساند بیشتر همگرایی ایجاد می کرد یا با ریختن بنزین روی آتش تفرقه قوم گرایانه و نژادی؟
نویسنده در جایی دیگر خواندن نام "محمره" به جای خرمشهر و درخواست مردم برای بازگشت نام اصلی شهرها را توطئه گروه موهوم الاحوازیه می داند که هیچ وجود خارجی ندارد و کنش گران و مردم متقاضی تغییر نام شهر ها را به دو گروه "دنباله های الاحوازیه" و یا "مردم ساده" تقسیم می کند. سوال این است که آیا نماینده ولی فقیه در استان که با تاکید فراوان نام "محمره" را اصل می داند نیز در این تقسیم بندی می گنجد؟
باید به عنوان انسان هایی مترقی و متمدن آن هم در قرن ۲۱ قبول کنیم که مردم، چه فارس چه عرب و کرد و بلوچ و ترکمن و ترک و لر و ... حق دارند که مطالبات قانونی خود را از دولت ها بخواهند و برای این مساله طبق قانون حق دارند دولت و مسئولان خود را به نقد بکشند و حتی طبق قانون به بی قانونی ها یا تبعیض ها اعتراض قانونی نمایند و هیچ کسی نمی تواند آنها را به عقب بنشاند.
نگارنده تا آنجا به بهانه نام موهوم "الاحوازیه" قصد دارد حصار را بر مردم عرب تنگ کند که درخواست فعالان خوزستانی را برای اجرای اصل معطل مانده ۱۵ قانون اساسی را نیز نوعی مقدمه سازی برای تجزیه طلبی می داند.
غم انگیزتر این است که این حادثه در زمانی رخ می دهد که نیمی از مردمی که نگارنده در حال چسباندن آنها به گروه های تجزیه طلب است تا کمر در فاضلاب و فضولات بی تدبیری مسئولان فرو رفته اند و در ایذه ده خانواده با یک بارندگی ساده زیر آوار سقف خانه هایشان مانده اند.
آیا بهتر نبود این سینه چاکان وطن و پاره پاره های ایران زمین به جای تعمیق شکاف قومی ، قلم شان را برای رفع پاره ای از مشکلات انبوه استان صرف کنند؟
مردم خوزستان سال هاست به دو مقوله عادت کرده اند اول رنج و فقر و فلاکت و در یک کلام تبعیض آشکار در تمام زمینه های آموزشی، هنری، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و دوم مقوله هجوم های نژادپرستانه مبتنی بر نفرت. به این دو دلیل است که حل مشکلات این اقلیم به کلاف سر درگمی بدل شده است که در آن مردم عرب خوزستان برای احقاق حقوق خود حتی از طعنه و سرزنش و هجوم های هم استانی های خود نیز در امان نمانده اند و تمام مطالبات‌شان با نگاهی ضدنژادی ، عرب ستیزانه و در لوای میهن پرستی و ملی گرایی و مقابله با تجزیه‌طلبی! به محاق می روند و نتیجه آن این شده است که برخوردار‌ترین استان کشور از لحاظ آمار بی کاری، اعتیاد، فقر، افت تحصیلی، مشکلات آموزشی، شاخص های فلاکت و... در قله قرار دارد، منابع طبیعی ش به یغما رفته است، شهرها و روستاهایش تشنه آب شرب اند و فاضلابش تا خرخره مردمش را به زیر کشیده است.
لذا علاوه بر پرداختن به مشکلات متنوع استان، نیاز است به موضوع مهم نگاه عرب‌ستیزانه‌ای که در لابه‌لای عوام و خواص ایرانیان ساری و جاری است و باعث شده است مردم خوزستان همیشه برای احقاق حقوق مسلم و طبیعی خود تنها و بدون حمایت جمعی بمانند پرداخته شود.
چندی است به بهانه بازداشت یکی از سران یک گروه اپوزیسیون خارج از کشور که از بخت بد حادثه عربی خوزستانی است و با پیراهن عثمان کردن قومیت و نژاد او، هجمه های جدیدی علیه مردم عرب خوزستان و فعالان این مردم نجیب آغاز شده که باعث رنجش خاطر اکثریت مردم خوزستان شده و لازم است در جای خود برای رفع پاره ای از ابهامات پاسخی به این مطالب داده شود.
با محتوایی ملایم‌تر و تحت لوای مقابله با افراطی گری و پان عربیسم در مردم سالاری آنلاین و به تبع آن روزنامه مردم سالاری نیز مطلبی منتشر شده که با توجه به رویه اصلاح طلبانه این روزنامه و انتشار نظرات مختلف در آن قابل درک است. اما در این مقاله نیز مطالبی عنوان شده است که نیاز به تامل و پاسخگویی است تا خوانندگان با اطلاع از حقایق بهتر بتوانند نتیجه گیری کنند.
تیتر " حبیب اسیودها کم نیستند؛ آنها را دریابید" مقاله آقای اشکان زارعی نوعی دادخواهی برای بستن دست و پا و شکستن قلم گروهی است که به نظر وی نه تنها در پی حقوق مسلم خود نیستند بلکه به شکلی زیرکانه و "هوشمندانه"، در پی تجزیه طلبی و استقلال خوزستان از کشور هستند. گویا نویسنده فراموش کرده که همین مردم خوستان بودند که بیشترین شهید را در دفاع مقدس از کشور خود اهدا کردند؛ در جنگ مقابل انگلیسی ها و در اوج ضعف دولت مرکزی ایران جانانه از خاک کشور دفاع کردند و بریتانیای کبیر را به زانوی شکست درآوردند و در زمانی که می توانستند عضوی از امپراطوری عظیم و قدرتمند عثمانی شوند، ماندن در جغرافیای ایران را ترجیح دادند. اما نگاه نژادپرستانه و عرب‌ستیزی نهادینه شده باعث می شود که این فداکاری ها نادیده گرفته شود و به جای آنها شایعات و توهماتی منطبق با باورهای غیرمتمدنانه جایگزین شوند.
فرضا که مشخص شود شخصی از میان مردم نجیب خوزستان دست اندر کار یا عضو گروهی خاص از اپوزیسیون است آیا این دلیلی کافی برای هجوم به کل این مردم و فعالان آنها و گرفتن ماهی از آب گل آلود است تا رقیبان را از صحنه به در کنیم؟
آیا می‌توان بر پایه این استدلال که مثلا افرادی از قوم بختیاری سرکردگان اپوزیسیون در خارج از کشور هستند و مدام بر طبل براندازی کل نظام می کوبند و چندی قبل یکی از آنان در یکی از کشورهای همسایه دستگیر و به ایران آورده شد، قوم شریف بختیاری را برانداز شمرد و یا فعالان سیاسی و فرهنگی و اجتماعی آنها را متهم به همدستی کرده و خواستار خفه کردن صدا و شکستن قلم‌شان شد؟
نویسنده معتقد است که گروه های تجزیه طلب خارج از کشور جوانان ساده را با پول و تبلیغات جذب خود می کنند و آنها را ارتش داخلی خود می کنند. سوال این است که جایگاه فعالیت های تفرقه افکنانه و عرب ستیزانه امثال وی در انداختن جوانان به دامان گروه های اپوزیسیون چیست؟ اگر نگارنده به جای فریاد و بگیرید و ببندید، فریاد مظلومیت و بی کاری و فقر و تشنگی و ... این مردم را به گوش مسئولان می رساند بیشتر همگرایی ایجاد می کرد یا با ریختن بنزین روی آتش تفرقه قوم گرایانه و نژادی؟
نویسنده در جایی دیگر خواندن نام "محمره" به جای خرمشهر و درخواست مردم برای بازگشت نام اصلی شهرها را توطئه گروه موهوم الاحوازیه می داند که هیچ وجود خارجی ندارد و کنش گران و مردم متقاضی تغییر نام شهر ها را به دو گروه "دنباله های الاحوازیه" و یا "مردم ساده" تقسیم می کند. سوال این است که آیا نماینده ولی فقیه در استان که با تاکید فراوان نام "محمره" را اصل می داند نیز در این تقسیم بندی می گنجد؟
باید به عنوان انسان هایی مترقی و متمدن آن هم در قرن ۲۱ قبول کنیم که مردم، چه فارس چه عرب و کرد و بلوچ و ترکمن و ترک و لر و ... حق دارند که مطالبات قانونی خود را از دولت ها بخواهند و برای این مساله طبق قانون حق دارند دولت و مسئولان خود را به نقد بکشند و حتی طبق قانون به بی قانونی ها یا تبعیض ها اعتراض قانونی نمایند و هیچ کسی نمی تواند آنها را به عقب بنشاند.
نگارنده تا آنجا به بهانه نام موهوم "الاحوازیه" قصد دارد حصار را بر مردم عرب تنگ کند که درخواست فعالان خوزستانی را برای اجرای اصل معطل مانده ۱۵ قانون اساسی را نیز نوعی مقدمه سازی برای تجزیه طلبی می داند.
غم انگیزتر این است که این حادثه در زمانی رخ می دهد که نیمی از مردمی که نگارنده در حال چسباندن آنها به گروه های تجزیه طلب است تا کمر در فاضلاب و فضولات بی تدبیری مسئولان فرو رفته اند و در ایذه ده خانواده با یک بارندگی ساده زیر آوار سقف خانه هایشان مانده اند.
آیا بهتر نبود این سینه چاکان وطن و پاره پاره های ایران زمین به جای تعمیق شکاف قومی ، قلم شان را برای رفع پاره ای از مشکلات انبوه استان صرف کنند؟
کد مطلب: 141071
وحید
۳۶
درود بر قلم شیوای جناب ظهیری که واقعیت ها را نگاشته است
باز عباس ظهیری شروع به فرافکنی نمود. اگر نگاهی به صفحه اینستاگرامش بیندازید متوجه میشوید که تصویری از سایت موزه کشور تونس را اسکرین گرفته ( بانویی در کنار تنور گلی در حال پخت نان به همراه فرزندش ) و آنرا زن عرب خوزستانی معرفی کرده بود و یا سکه یونانی را حضرت نوح معرفی نموده بود .
ایشان تمام تاریخ ایران را به مانند پان ترکها و پان عربها سراسر دروغ میپندارد و تمامی تخیلات و توهمات دن کیشوتی خود را سند و معتبر میداند آنگونه که تمامی اسناد و کتیبه های کاخ آپادانای شوش را جعلی و ساخته رضاشاه میداند غافل از اینکه فراموش کرده است که کاشفان این کاخ ایرانیان ویا رضاشاه نبوده است .
آقای ظهیری همشهری من لطفا در تخصص خود که روانشناسی است قلم فرسایی و‌نظر دهید .
ایشان تمام تاریخ ایران را به مانند پان ترکها و پان عربها سراسر دروغ میپندارد و تمامی تخیلات و توهمات دن کیشوتی خود را سند و معتبر میداند آنگونه که تمامی اسناد و کتیبه های کاخ آپادانای شوش را جعلی و ساخته رضاشاه میداند غافل از اینکه فراموش کرده است که کاشفان این کاخ ایرانیان ویا رضاشاه نبوده است .
آقای ظهیری همشهری من لطفا در تخصص خود که روانشناسی است قلم فرسایی و‌نظر دهید .
سالهاست که مردم خوزستان که مجموعه ای از اقوام مختلفی میباشند با مقوله همزیستی مسالمت آمیزی که با دوستی و عشق می باشد زیسته اند آنچنان که اقوام سوای هموطن بودن پیوندهای خویشاوندی با همدیگر دارند .
ملت ایران در طی هزاره های تاریخی درکنار هم در مقابل دشمنان ، بلایای طبیعی یارو یاور یکدیگر بوده و در شادی ها و ظفر به رقص و پایکوبی پرداخته اند .
اما زمانی به تعبیر شما (که استاد بازی باکلمات و فرافکنی هستید ) تبعیض ، نفرت ووو شروع شد که عده ای چون شما برخلاف علم و دانش شروع به ترویج توهمات نمودید و نام آنرا نهادید تاریخ ، و اینگونه نوشتار را در تنها در سرزمینهایی میبینیم که سر عناد و دشمنی با ایران و ملت آن دارند .
متعجب هستم از شما که یک فرهنگی هستید و تحصیل کرده رشته روانشناسی میباشید ، چگونه ترور و‌کشتار امثال اسیودها را نادیده گرفته و با فرافکنی و جرم آنرا نادیده گرفته و سعی در محکوم کردن آقای زارعی دارید ؟
ملت ایران در طی هزاره های تاریخی درکنار هم در مقابل دشمنان ، بلایای طبیعی یارو یاور یکدیگر بوده و در شادی ها و ظفر به رقص و پایکوبی پرداخته اند .
اما زمانی به تعبیر شما (که استاد بازی باکلمات و فرافکنی هستید ) تبعیض ، نفرت ووو شروع شد که عده ای چون شما برخلاف علم و دانش شروع به ترویج توهمات نمودید و نام آنرا نهادید تاریخ ، و اینگونه نوشتار را در تنها در سرزمینهایی میبینیم که سر عناد و دشمنی با ایران و ملت آن دارند .
متعجب هستم از شما که یک فرهنگی هستید و تحصیل کرده رشته روانشناسی میباشید ، چگونه ترور و‌کشتار امثال اسیودها را نادیده گرفته و با فرافکنی و جرم آنرا نادیده گرفته و سعی در محکوم کردن آقای زارعی دارید ؟
خوزستان متشکل از اقوام لر ، عرب ،بختیاری ،شوشتری ووووو میباشد که سالیان سال در کنار هم بصورت مسالمت آمیز زندگی کرده اند .
آقای ظهیری آیا تنها در خوزستان چنین مشکلاتی که لیست کردید وجود دارد؟ لرستان ، کردستان ، ایلام ، سیستان وووو را بنظر از قلم انداخته اید.
قرار نیست به اسم اپوزیسیون حبیب اسیودها هر کاری که بخواهند انجام دهند ، در ضمن این اشخاص چه ارتباطی با قوم شریف عرب ایرانی دارد؟ مگر در باور شما هر شخصی اشتباهی انجام داد بنام ایل و طایفه نوشته میشود ؟
آقای ظهیری آیا تنها در خوزستان چنین مشکلاتی که لیست کردید وجود دارد؟ لرستان ، کردستان ، ایلام ، سیستان وووو را بنظر از قلم انداخته اید.
قرار نیست به اسم اپوزیسیون حبیب اسیودها هر کاری که بخواهند انجام دهند ، در ضمن این اشخاص چه ارتباطی با قوم شریف عرب ایرانی دارد؟ مگر در باور شما هر شخصی اشتباهی انجام داد بنام ایل و طایفه نوشته میشود ؟
شما خودت متهم ردیف اول نفاق‌افکنی و دروغ‌پردازی در جهت تحریف تاریخ خوزستان و شهر شوش و رواج افکار پانعربی هستی.
جنابعالی یادت رفته دوسال پیش عکس یک گل‌نگاره از زن نان‌‌پز کارتاژ مربوط به تمدن تونس در پیش از میلاد رو به عنوان تمدن ایلام و عرب‌های خوزستان جا زدی؟
یادت رفته در پیج اینستاگرامت مقاله‌ای درباره ازدواج ایرانیان باستان با محارم با کلی دروغ نوشتی؟
درحالی که شما رشته تخصصی‌ات روانشناسیه.
شما مصداق این سخن پیامبر هستی که فرمودن: «مَنْ عَمِلَ عَلی غَیْرِ عِلْمٍ کانَ ما یُفْسِدُ اَکْثَرَ مِمّا یُصْلِحُ؛ هر کس بدون علم و تخصص، کاری انجام دهد، بیش از آنکه آباد کند، خراب می کند».
ضمنا شما که به کنایه میهن‌پرستان رو سینه‌چاکان وطن نام بردی که چرا قلم خود را برای رفع انبوه مشکلات استان صرف نمی‌کنند. آیا خودت این کار رو کردی؟ چطور اون موقع که مجسمه تونسی رو زن عرب خوزستان جا زدی قلمت روی برای رفع مشکلات صرف نکردی؟
عباس ظهیری مردم شوش شما رو میشناسن.
ایشان جز ساخته و پرداخته های ذهن خودشون چیزی به زبون نیاوردند و بهتره قوم شریف عرب رو از خودشون و افرادی چون خودشون جدا کنن. شهید هاشمی هم یک عرب غیور بود، شرم بر اسیود و امثال اینها. شهید هاشمی جون داد برای وطن اما خائن ها دارن وطن رو جدا میکنن، هویت یک ملت رو می‌دزدند و خودشون هم خودشونو تایید میکنن، من موندم چرا روزنامه خوبی چون شما که نوشته ی وزینی گذاشته بود چرا یک نوشته تیک و پاره و بی وزن در جواب اون رو گذاشته، از مردم سالاری انتظار نمی‌رفت اینکار.
درود بر شما
گویا جناب ظهیری نمی خواهند آگاه باشند که مطلب جناب اشکان زارعی فقط نسبت به جریان ضدایرانی و فاشیستی بوده که هدفی جز ایجاد تنفر و تهدید برای تمامیت ایران در خوزستان نداشته و ندارد و همچنین جناب ظهیری علاقه بسیاری دارند که موضوع را کاملا عربی کنند. این علاقه ایشان را در مثالی که آوردند و بختیاریها را عنوان کردند کاملا مشهود است.جناب ظهیری آگاه باشید که گناه جریانات تجزیه طلب فاشیست و ضدایرانی به حساب شما هم نوشته نشود
گویا جناب ظهیری نمی خواهند آگاه باشند که مطلب جناب اشکان زارعی فقط نسبت به جریان ضدایرانی و فاشیستی بوده که هدفی جز ایجاد تنفر و تهدید برای تمامیت ایران در خوزستان نداشته و ندارد و همچنین جناب ظهیری علاقه بسیاری دارند که موضوع را کاملا عربی کنند. این علاقه ایشان را در مثالی که آوردند و بختیاریها را عنوان کردند کاملا مشهود است.جناب ظهیری آگاه باشید که گناه جریانات تجزیه طلب فاشیست و ضدایرانی به حساب شما هم نوشته نشود
با درود به تهیه‌کنندگان روزنامه مردمسالاری..
اصل پانزدهم:
زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است.
آقای عباس‌ظهیری این اصل پانزده قانون اساسی است لطفا توضیح بدید که تدریس زبان مادری در کجا ذکر شده؟ در این به صراحت گفته شده که زبان رسمی فارسی است. در این اصل آمده که تدریس ادبیات محلی آزاده.
نویسنده مقاله حبیب اسیودها هم خلاف این نگفته.
برخی نقدها توهین به شعور مردم عرب خوزستان و ایران است..معلوم است که دنبال نژادپرستی و آشوب و اختلاف‌افکنی است
اصل پانزدهم:
زبان و خط رسمي و مشترك مردم ايران فارسي است. اسناد و مكاتبات و متون رسمي و كتب درسي بايد با اين زبان و خط باشد ولي استفاده از زبان هاي محلي و قومي در مطبوعات و رسانه‌هاي گروهي و تدريس ادبيات آنها در مدارس، در كنار زبان فارسي آزاد است.
آقای عباس‌ظهیری این اصل پانزده قانون اساسی است لطفا توضیح بدید که تدریس زبان مادری در کجا ذکر شده؟ در این به صراحت گفته شده که زبان رسمی فارسی است. در این اصل آمده که تدریس ادبیات محلی آزاده.
نویسنده مقاله حبیب اسیودها هم خلاف این نگفته.
برخی نقدها توهین به شعور مردم عرب خوزستان و ایران است..معلوم است که دنبال نژادپرستی و آشوب و اختلاف‌افکنی است
با سلام به دست‌اندکاران مردمسالاری.
به نظر میرسه آقای عباس ظهیری مقاله «حبیب اسیود کم نیستند» رو اصلا نخونده و فقط میخواسته جوابی داده باشه.
به خاطر اینکه من هرچی این نوشتار رو خوندم جاییش نژادپرستی و توهین ندیدم.. تازه نویسنده یه جایی هم نوشته حساب پانعرب‌ها از مردم عرب خوزستان یکسره جداست و اتفاقا از وفاداری اعراب خوزستان گفته و از اون‌ها خیلی تعریف و تمجید کرده..
عباس‌ظهیری به نظر میرسه خودش یه پانعربه که با .... اون مقاله رو تحلیل میکنه.
اصلا نویسنده درباره محمره و توطئه حرفی نزده.ای کاش آقای ظهیری می‌گفت که کجا و چه وقت مردم خرمشهر تقاضای تغییر نام خرمشهر رو به محمره داشتند؟ این فکرها فقط زاییده ذهن ظهیری و امثال او است که اتفاقا خرمشهری هم نیستند.
پیشنهاد می‌کنم آقای ظهیری یک بار دیگه مقاله رو بخونه و بعد با خودش خلوت کنه و همچنین فیلم کامل و نه کوتاه شده سخنرانی آقای موسوی فرد که موجوده رو هم خوب نگاش کنه که کجا ایشون از نام محمره به جای خرمشهر حمایت کرده.
فقط گفته مردم خرمشهر که با خودشون حرف می‌زنند میگن محمره. تازه جناب موسوی فرد چند سال پیش که این سخنرانی رو کرد امام جمعه خرمشهر بود نه نماینده ولی فقیه..وزمانی که نماینده ولی فقیه شده هیچ اظهار نظری نکرده
به نظر میرسه آقای عباس ظهیری مقاله «حبیب اسیود کم نیستند» رو اصلا نخونده و فقط میخواسته جوابی داده باشه.
به خاطر اینکه من هرچی این نوشتار رو خوندم جاییش نژادپرستی و توهین ندیدم.. تازه نویسنده یه جایی هم نوشته حساب پانعرب‌ها از مردم عرب خوزستان یکسره جداست و اتفاقا از وفاداری اعراب خوزستان گفته و از اون‌ها خیلی تعریف و تمجید کرده..
عباس‌ظهیری به نظر میرسه خودش یه پانعربه که با .... اون مقاله رو تحلیل میکنه.
اصلا نویسنده درباره محمره و توطئه حرفی نزده.ای کاش آقای ظهیری می‌گفت که کجا و چه وقت مردم خرمشهر تقاضای تغییر نام خرمشهر رو به محمره داشتند؟ این فکرها فقط زاییده ذهن ظهیری و امثال او است که اتفاقا خرمشهری هم نیستند.
پیشنهاد می‌کنم آقای ظهیری یک بار دیگه مقاله رو بخونه و بعد با خودش خلوت کنه و همچنین فیلم کامل و نه کوتاه شده سخنرانی آقای موسوی فرد که موجوده رو هم خوب نگاش کنه که کجا ایشون از نام محمره به جای خرمشهر حمایت کرده.
فقط گفته مردم خرمشهر که با خودشون حرف می‌زنند میگن محمره. تازه جناب موسوی فرد چند سال پیش که این سخنرانی رو کرد امام جمعه خرمشهر بود نه نماینده ولی فقیه..وزمانی که نماینده ولی فقیه شده هیچ اظهار نظری نکرده
چرا نمیخواین احترام بذارید به نام رسمی که الان وجود داره؟ امام گفتند خرمشهر آزاد شد نه نام جعلی دیگه. اگه رژیم گذشته نام‌ها رو تغییر دادن، جمهوری اسلامی هم این نامهای فعلی رو تایید کرد پس شما با جمهوری اسلامی مخالفید که اصرار به نامهای زمان قاجار پس باید به ایذه هم بگیم آنزان و مسجد سلیمان بگیم پارسوماش و به اهواز بگیم هرمز اردشیر. نامهای قدیمی تر از نام‌هایی که شما گفتید هم وجود داره...
